منو
رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) - 28 صفر 1400 - حنیف طاهری

رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) - 28 صفر 1400 - حنیف طاهری

  • 6 تعداد قطعات
  • 22 دقیقه مدت قطعه
  • 338 دریافت شده
مرثیه خوانی 28 صفر، رحلت پیامبر اکرم (ص) و امام حسن مجتبی (ع) با صدای حنیف طاهری، 1400

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 22:38
    روضه - شجر وحی را ثمر حسن است به نبی دومین پسر حسن است میوه قلب حضرت زهرا جانِ جان پیامبر حسن است پای‌ تا سر محمد است و علی هستی مادر و پدر حسن است کوچه‌های مدینه می‌گویند از برادر غریب‌تر حسن است آنکه در سن کودکی او را پاره در کوچه شد جگر حسن است آنچه در بین کوچه دید و گریست چشم پاک حسین هم نگریست جز خداوند حی دادگرش کس نداند چه آمده به سرش بس‌که زخم زبان زدند او را زهرناخورده بود خون جگرش آن ستمگر که مادرش را زد باز دشنام داد بر پدرش سال‌ها از جفای دشمن و دوست خون روان بود از دو چشمِ ترش از شب دفن مادرش زهرا همه دیدند ریخت بال و پرش قاتـل آن ولـیّ سبحــانی قنفذ است و مغیره و ثانی کوه اندوه بود بار دلش صبر گردید بی‌قرار دلش بس خزان‌ها که متحد گشتند حمله کردند بر بهار دلش از جوانی، نه! بلکه از طفلی سوختن بود و بود کار دلش کوزه آتش گرفت از آهش زهر می‌سوخت از شرار دلش اشک‌ها می‌گریستند به چشم داغ هم بود داغدار دلش آنچه آورد خصم، بر سر او شد تلافی به دفنِ پیکر او آن‌که خلق از دمش بهاران شد تنش از تیر، لاله‌باران شد تن و تابوتش از چهارطرف تیرباران به دوش یاران شد سر فرو برد چون به داغ دلش تیر هم جزو داغداران شد نتوان گفت با امام‌حسن چه ستم‌ها ز نابکاران شد گشت با آن امام، ظلم و ستم آنچه در دور روزگاران شد تـن یـاس بهشـت، گلگـون شد چشم «میثم» دو چشمه خون شد
  • 5:17
    زمینه - شهید زهر جفا نبودم شهید امر به خونه ام شهید آتش و دود و سیلی و ضربه بی بهونه ام بی بخونه میزد یادم ضربه ها اون دستش نه نمیره از خاطر من نعره های بد مستش چه شبا که تا صبح نخوابیدم آخه یاس پرپر و یادمه بخدا قیامت نمیگذرم آخه خون رو در و یادمهلخته لخته ی روی لبامه غصه های روی جگرم می ریزه اشکام روی گونه با خاطره ی اشک مادرم بین دیوار و در یادمه ناله های جانسوزش اینقدر که غم روی دلش بود مثل گبر تیره رو بود چقدر دلش گرفت مادرم چقدر که غم روی سینه داشت اینقدر که درد به پهلوش نشست شبا پلکشو روی هم نذاشت
  • 2:53
    زمینه - الحمد لک حمد الحامدین شُکرَ الشاکِرین مسلمونِ تو ام مُعِزَ المومنین به فدای تو سر و جان و تنم تو هوای غم تو پر میزنم به نیابت شاه کرب و بلا مینویسم اسمتو رو کفنم ای دین من همه دنیای من من بنده و تویی مولای من نام توئه روی لبهای من مولا حسن مولانا حسن زیر پای تو میلرزه زمین ای شیرآفرین ای استاد رزم یل ام البنین به خدای تو به خدای علی تو صدای توئه صدای علی غیر تو کی میتونه امام حسن بشینه بعد علی جای علی نام آوری تو خوده حیدری تو یک تنه آقا یک لشکری آموزگار علی اکبری مولا حسن مولانا حسن تو رویام میسازم واست حرم ای شاه کَرَم به روز تو صحنت میام با مادرم یه روزی با نابودی دشمنات پر میشه حرمت از سینه زنات به خدا که خیلی بوسیدنیه ضریحی که بسازه مهدی برات ایشالله زود برسه اون زمان از صحن تو با صدای اذان نام علی بپیچه تو جهان مولا علی علی مولا علی
  • 3:25
    تک - عاشقان چشم به راه نور دو عین می آید به عزاداری نور ثقلین می آید میزبان شاه شهید است در این مجلس نور هر کجا بوی حسن هست حسین می آید همه جا بودند هر دو تا با هم هر دو تا هستند سید و سرور نص الرحمن سوره قرآن لولو و مرجان گفت پیغمبر الحسن و الحسین سیدا شباب اهل جنت ریخت استاد شراب کهنی در گوشم از همان روز ازل مست شدم می جوشم بی خود از خود شدم از فکر حسن جان مردم من خراباتی ام از ذکر حسین مدهوشم هر دو تا هستند معدن اکرام زینت و فخر مکتب اسلام هم امام دین که به صلح و جنگ کرده پیغمبر به همه اعلام الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا اینگونه اگر مست ترین مست جهانم شور حسن ابن علی افتاده به جانم در مأذنه ی میکده افزوده ای امشب یک اشهد و ان حسنی هم به اذانم خوب است پدر با تو یتیمی اگر امشب از دست کریمت بدهی لقمه ی نانم چون لوح و قلم مستم و صد بار نوشتم دیوانه ی آقای جوانان بهشتم
  • 5:20
    واحد - من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم همه را یارم و خود از همه مظلوم‌ترم خانـه‌ام قتلگـه و یـار ستمگر قاتل سوخته از شرر زهر، ز پا تا به سرم عمر من بود محرّم، همه روز و همه شب قاتل از زهر جفا کشت به ماه صفرم لب فرو بستم و دیدم که اهانت می‌کرد قاتـل مـادر مظلومه مـن بـر پدرم با وجودی که خزان کُشت بهارانم را طشت شد باغ گل و لاله ز خون جگرم من که طاووس بهشتم به چه جرم و گنهی سوختـه از شـرر دوزخیان بال و پرم؟ قسمتم بود به مسجد که ز طفلی هر روز قاتـل مـادر خـود را سـر منبـر نگـرم تا در آن کوچه رخ یاس نبی گشت کبود تیره شد صورت خورشید به پیش نظرم مضطرب بـودم و لرزیدم و حیـران بودم که چسان مادر خود را به سوی خانه برم در همان لحظه که شد مادر من نقش زمین مـن نگـه کـردم و او گفت خدایـا پسرم «میثم» از آه تو گر سوخت جهان، نیست عجب از شـرار جگـر و سـوز دلـت بـا خبـرم
  • 3:12
    واحد - ای کریم ابن کریم آقا چشم من واسه تو میباره اسم زیبای تو تو میدون ذکر لبهای علمداره باده ی نوکرت از جام شما لبریزه مهر تو در دل ما شافع رستاخیزه شهسوار جمل و تجسم قرآنی از لب تو صد و ده کوزه عسل می ریزه وارث عشقی رکن ایمانی روح و ریحانو راحت جانی سفره دار محشر ماه تابانی لک لبیک حسن جانم نقش انگشتر زهرایی تو دلاوری و سرداری اگه خاکیه مزار تو توی قلب ما حرم داری عشق تو راه منو دین منو آیینم دیدن گنبد تو خواب شب شیرینم آرزو نیست رجز نیست من آخر روزی سینه زن های تو رو تو حرمت می بینم من فدای اون غصه های تو خوبه حال من با دعای تو قلب اهل عالم مبتلای تو لک لبیک حسن جانم

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی