منو
شب عاشورا - محرم 96 - مهدی میرداماد

شب عاشورا - محرم 96 - مهدی میرداماد

  • 6 تعداد قطعات
  • 16 دقیقه مدت قطعه
  • 447 دریافت شده
مرثیه خوانی شب عاشورا با صدای مهدی میرداماد، 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 16:22
    روضه - شبی که در نفس سرخ ماه طوفان بود شبی که اب فرات آتش فروزان بود شبی که ارض و سماوات کربلا شده بود شبی که خشم خداوند بر ملا شده بود حسین بود و نماز شب و مناجاتش حسین بود و شب وعده ملاقاتش حسین بود و صد و چند شاخه یاسش حسین بود و زهیر و حبیب و عباسش حسین بود و شب وصل جان نثارانش حسین بود و سر و دست و چشم یارانش درون خلوت شب حرف با خدا میزد گرفته جان به کف اصحاب را صدا میزد که ای به عالم ذر بوده جان نثار حسین شما در این شب غربت شدید یار حسین هزار مرتبه از شوق دوست جان دادید ز جان گذشتگی خویش را نشان دادید به ان خدا که از او ارجعی شنیدم من بلند مرتبه تر از شما ندیدم من من از برای خدا سر گرفته ام سر دست گذشته ام ز همه هست خویش هر چه که هست خدا ز صبح ازل برگزیده است مرا برای دادن سر افریده است مرا چه غم که دشت شود لاله زار از خونم من از وفای شما فرد فرد ممنونم شب است بدرقه راهتان دعای حسین روید و اشک بریزید در عزای حسین صحابه سوخت ز سوز حسین حاصلشان جواب بود در ان لحظه پاره دلشان یکی صدا زد ای خاک مقدمت سر من هزار بار فدای تو جان و پیکر من هزار بار خوراک درندگان بدنم اگر تو را بگذرام درِ دگر بزنم حبیب گفت که هفتاد بار اگر میرم دوباره خیزم و بهر تو سر به کف گیرم زهیر گفت که ای عالمی پریشانت هزار مرتبه جان زهیر قربانت یکی ز پرده دل گفت ای جمال احد اگر خدای به من عمر جاودان بدهد به ان خدا که مرا جان دمید در پیکر مرا شهادت از این عمر هست زیبا تر الا تمامی یاران که ترک جان گفتید چه روی داده که ساکت به موج خون خفتید زهیر مسلم و عباس جُون و عُون و حبیب امامتان شده تنها حسین مانده غریب تن حسین پر از زخم های بی شماره شده ز تیر و نیزه و شمشیر پاره پاره شده نگه کنید که قرآن به خاک افتاده حسین با بدن چاک چاک افتاده دلاوران و به خون خفتگان دشت قتال نگه کنید رود شمر جانب گودال
  • 13:25
    روضه
  • 6:19
    زمینه - بمیرم برات عزیز مادر زینب سایه رو سر زینب تویی و این همه لشکر نمیشه باور زینب بمیرم برات نه علی اکبری داری نه دیگه یاوری داری داری میری حسین من نمیگی خواهر داری از این به بعد منم و صبوری از این به بعد تویی و یه گودال به طعنه ها دل منِ زخمی با سم اسب بدن تو پا مال مهلا مهلا یابن الزهرا بمیرم برات با اه و حسرت و گریه میبینمت من از رو تل هل من معین تو داره میرسه از توی مقتل بمیرم برات ما تشنه ایم تو تشنه تر ما تنهاییم تو تنها تر تشنه بین دو نهر اب تنها بین هزار خنجر از این به بعد چجوری نمیرم از این به بعد میسوزه وجودم از این به بعد تو لاله سرخی از این به بعد من یاس کبودم مهلا مهلا یابن الزهرا بمیرم برات قرارمون نبود بین من و تو فاصله باشه همسفر منِ خسته سنان و حرمله باشه از این بعد چجوری ببینم رو نیزه ها سرت و میزارن از این به بعد چجوری میبنی تو شهر شام زینب و میارن
  • 4:51
    واحد - این شب آخری چه زود میگذره شب وداع عاشق و دلبره عزیز من نوبتی هم که باشه نوبت اون وصیت مادره اجازه میدی که روتو ببوسم این دم آخری موتو ببوسم بذار به جای علی و فاطمه با گریه زیر گلوتو ببوسم امشبمون ایشالله فردا نشه خیمه ما بدون سقا نشه رباب داره خدا خدا میکنه حرمله پاش به خیمه ها وا نشه برو ولی به فکر خواهرت باش به فکر گریه های دخترت باش دیگه سفارش نکنم عزیزم مراقبه رگای حنجرت باش اگه بری من میمونم با کوفه کینه داره از پدر ما کوفه باشه برو ولی نگفتی آخر با حرمله چطور برم تا کوفه نگو که غارت میکنن تنت رو نگو نگو نگو که گردنت رو حیفه که غارت بشه مادرم دوخت با بازوی شکسته پیرهنت رو بگو که بسته با طناب نمیشم وارد مجلس شراب نمیشم حریف شام و کوفه میشم اما حریف گریه رباب نمیشم الهی غصه های سخت نبینم سرت رو بالای درخت نبینم دعا بکن توو مجلس شرابش پا رو سرت پایین تخت نبینم شاعر : رضا قربانی
  • 2:16
    واحد - با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک لَم ‌تَقُل شیئًا سِوی قُم یا أخا أدرِک أخاک مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر مانده در صحرا لبی خندان و جسمی چاک‌ چاک عِندَما کُلٌّ یَرَونَ الموتَ أحلی مِن عَسَل خاک گلگون را نمی‌ شویند جز با خون پاک کُلُّ مَن فی المَوکِبِ قالَ خُذینی یا سُیُوف تشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک یَلمَعُ النّورُ الّذی سَمّاه مصباحَ الهُدی تا قیامت میدرخشد این چراغ تابناک داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیست نور هرگز در شب ظلمت نمی گردد هلاک شاعر : فاضل نظری
  • 2:41
    شور - بغضاً لاَبیک با نیزه دارن میزننت بغض لابیک دارن میبرن پیروهنت بغض لابیک پر از خاک و خون ِ دهنت همه نیزه بر پیکرت میزنن توی گودی حنجرت میزنن برای تلافی بدر و حُنین جلو چشمای مادرت میزنن بغض لابیک با شمشیر و نیزه رسیدن بغض لابیک به روی تو خنجر کشیدن بغض لابیک رگای گلوت و بریدن

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی