عید غدیر 99 - حسین سازور و حنیف طاهری

مدح - کم کم سپیده سر زد و پایان ظلمت بود شرط عبودیت شروع کار خلقت بود از ابتدا هم مبحث اصلی ولایت بود هنگامه تابیدن نور امامت بود دست خدا این نور را بی منتهایش کرد او را امیرالمومنین حیدر صدایش کرد دنیا به دنبال شرابی بود ساغر داد از شربت جوی بهشت عرش بهتر داد چشمی که او را دید عقل خویش را پر داد یا حیدر و یا مرتضی و یا علی سر داد در عالم ذر هر کسی قالوا بلی می گفت باید صد و ده مرتبه با مرتضی می گفت شب بوده رنگ چهره اش صبحی سپید آورد آیینه نور عرش را در خط دید آورد ما را به جبر چشمهای خود کشید آورد دستی به گِل برد و تشیع را پدید آورد پس خلقت باقی مخلوقات کار اوست سکان انسان ساختن در اختیار اوست نور تعقل عقل کل را پای کار آورد طوبای جنت میوه رحمت به بار آورد بنت اسد شیری به میدان شکار آورد فریاد زد جبریل صاحب ذوالفقار آورد با خلقتش بر رجس شیطان آب پاکی زد کعبه برایش سینه خود را به چاکی زد اسطوره ربانیِ بی باک ها حیدر آقای فرزندان سُلب پاک ها حیدر خاکی ترین بابای اهل خاک ها حیدر سِر نهان خلقت افلاک ها حیدر غیر خدا تنها نبی از راز آگاه است سیب شب معراج در دست یدالله است هنگامه پیکار چشمش برق ها میزد در معرکه ها بی مهابا تیغ را میزد دلدل سوارانه به میدان بلا میزد وقتی فلانی با فلانی داشت جا میزد جز او کسی آماده خفتن به بستر نیست غیر علی وقت خطر یار پیمبر نیست شهر تفکر احمد و حیدر درِ آن است با ذوالفقارش در دل میدان رجزخوان است شاگرد رزم بی مهابایش حسن جان است فرزند خود را در شجاعت بی نظیرش کرد شیر جمل را شیر آل الله شیرش کرد

سرود - شاه ولایت جان عالم فدایت مرغ دلم پر زند در هوایت یک گوشه چشمی کن آقا بر گدایت میخونم آقا شعری از جان برایت تکبیر زن لبیک گو بگو یا حیدر حیدر حیدر حیدر ساقی کوثر حب حیدر شد تمام افتخارم الحمد لله مهرش را در سینه دارم در دار دنیا سرمایه ی من همین است با حب حیدر باکی از آتش ندارم یا علی میگویم روز محشر حیدر حیدر حیدر ساقی کوثر

شور - حنیف طاهری - از قبیله ی سلمانم اهل ایرانم پای سفره ی سلطانم اهل ایرانم تو کشورم از رو سر ماذنه هاش تا نقش روی پرچماش نام علی رو می شنوی اسم علی رو می بینی مقتدای ما علی صاحب لوا علی یا مصطفی محمد یا مرتضی علی من نبودم و دل مست مرتضی بوده دست بیعتم تو دست مرتضی بوده خدا رو شکر که عاشق علی شدم که از شب تولدم اسم علی تو گوشمه هرچی علی بگم کمه جلوه ی خدا علی ذکر انبیا علی یا مصطفی محمد یا مرتضی علی مقتدای ما علی صاحب لوا علی یا مصطفی محمد یا مرتضی علی از قبیله ی سلمانم اهل ایرانم پای سفره ی سلطانم اهل ایرانم تو کشورم از رو سر ماذنه هاش تا نقش روی پرچماش نام علی رو می شنوی اسم علی رو می بینی مقتدای ما علی صاحب لوا علی یا مصطفی محمد یا مرتضی علی تو غدیر خم غوغا شد یا علی مولا ذکر حضرت زهرا شد یا علی مولا خدا خودش پیمونه داده به کفم وقتی مقیم نجفم تا که به ایوون می رسم تو سینه حبسه نفسم رفته تا کجا علی عرش کبریا علی یا مصطفی محمد یا مرتضی علی مقتدای ما علی صاحب لوا علی یا مصطفی محمد یا مرتضی علی