- 542
- 1000
- 1000
- 1000
عید غدیر 99 - حنیف طاهری و حسین طاهری
مدیحه سرایی عید غدیر با صدای حنیف طاهری و حسین طاهری،1399
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - کردم اتمام رسالت در مسیر راه یا رب واگذار امر خلافت شد به حزب الله یا رب وال من والاه یا رب عاد من عاداه یا رب این علی این قدر و شأنش جان من بسته به جانش ترفه باشد داستانش کوه ها بر آستانش هم صفا و مروه هم رکن و مقام و مزدلف زد لاجرم با میل و رغبت قافله سالار هستی در غدیر خم فرود آمد بلندی یافت پستی گفت ای مردم به خود آیید بگذارید مستی تا پذیرد دل جدایی تا رهید از هر بلایی بشنوید از حق ندایی نغمه ی قالوا بلایی مامضی بگذشته باید دم ز عهد ما سلف زد این که می باشد بها لله کمربندش به دستم این که با دست یداللهیش بت ها را شکستم این که با او از ازل عهد اخوت نیز بستم این علی این نور مطلق این علی این مظهر حق این که در اسلام اسبق این به دین بخشیده رونق باید از انا فتحنا بر سرش تاج شرف زد ...
-
مدح - حسین طاهری - دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مومنین! ( یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:) خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟ نام او عشق است، آری میشناسیدش : علی ست من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم با مددهای علی ابن ابی طالب شدم در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی هر چه میگویم علی، انگار اللّهی ترم مرغ «او ادنی»ییم وقتی که با او میپرم مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم با «یَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَیدیهِم» شدم تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ الیمین » وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الافِلین» دست او در دست من، یا دست من در دست اوست ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار ـ ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار آخرین پیغمبر دلدادهام در کیش او فکر میکردم که من عاشقترینم پیش او دختری دارم دلش دریای آرامش، ولی شد سراپا شور و توفان تا شنید اسم علی کوثری که ناز او را قلب جنت میکشید ناگهان پروانه شد دور سر حیدر پرید روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی از ازل در پرده بود آیینه دارش شد علی رحمتٌ للعالمینم گرد من دیو و پری میپرند و من ندارم چاره جز پیغمبری بعد از این سنگ محک دیگر ترازوی علی است ریسمان رستگاری تارِ گیسوی علی است من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم» طالبان «اِهدنا» اینهم «صراطَ المستقیم» چهرهاش مرآتِ «یاسین»، شانههایش «مُحکمات» خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعادیات» هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست
-
مدح - حسین طاهری - مانده ست جبرائیل ابوذر را نگه دارد یا مالک و سلمان و قنبر را نگه دارد وقتی پیمبر با ولیِّ خود به بالا رفت باید دو دستی باد، منبر را نگه دارد باید کسی مثل پیمبر در زمین هم نه در آسمان دستان حیدر را نگه دارد دست نبی دست ولی را می برد یعنی نام علی نام پیمبر را نگه دارد عید غدیر خم پس از حج معنی اش این است باید که حاجی دور آخر را نگه دارد یعنی بگردد دور تو حاجی پس از حجش تا حد عیدُاللهِ اکبر را نگه دارد نامت جنون خیز است حق دارد مؤذن هم وقت اذان با دست خود سر را نگه دارد خوشبخت هرکس داشت بیعت باعلی اما خوشبخت تر آن کس که حیدر را نگه دارد مثل همیشه در نبود حضرت زهرا باید که مولا سهم کوثر را نگه دارد ای کاش آن بادی که بالا داشت منبر را لطفی کند این مرتبه در را نگه دارد این شعر دارد می رود در مقتل آن جا که مانده چگونه شمر خنجر را نگه دارد
-
سرود - اول مجلس به نام دلبر دلخواه خالق خورشید و ماه حضرت الله ای دل آگاه راه همین است همین است همین راه باقی بی راهه هاست مقصدشان چاه راه رسیدن بلند و عمر تو کوتاه پس مشو گمراه جمله خلایق رعیت اند و علی شاه ورد شبانگاه ذکر سحرگاه اشهد ان علی ولی الله سر دم شورم به نام حیدر کرار شور و شعورم تجلی رخ دلدار اوست فقط شهریار گنبد دوار دیده بیدار معنی ایثار اشهد ان علی نور الانوار اشهد ان علی بر الابرار سر الاسرار روح سبک بار اشهد ان علی رحمت سرشار اشهد علی کعبه سیار دلبر دلخواه ورد شبانگاه ذکر سحرگاه اشهد ان علی ولی الله اشهد ان علی حضرت والا اشهد ان علی عالی اعلا اشهد ان علی عَلَمُ الاَسما اشهد ان علی رکن معلا هالک الاعدا اشهد ان علی ولی الله حضرت عالیجناب حیدر حیدر آینه آفتاب حیدر حیدر آیه فصل الخطاب حیدر حیدر شأن نزول کتاب حیدر حیدر اشهد ان علی بطن پیمبر اشهد ان علی ساقی کوثر اشهد ان علی فاتح خیبر ورد شبانگاه ذکر سحرگاه اشهد ان علی ولی الله
-
سرود - سر نماز و محراب و مسجد و منبر حیدر ظاهر و باطن حقه اول و آخر حید از طنطنه ی تیغ دودم پشت همه می لرزید در جنگ و نبرد الگوی مالک اشتر حیدر محو این ایثارش زردی دستارش صحنه محشر بود عرصه پیکارش شیر نر حیدره بی سپر حیدره اون که از عبدود زده سر حیدره ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلا و ظهر علی علی مولا مولانا علی آماده شده لشکر حق در پناه حیدر نصر من الله سربازان سپاه حیدر از شام و نجف تا یمن و کربلا و مشهد پایگاه اهل ولا بارگاه حیدر لشگر پیغمبر فاتحان خیبر رمز شب یا زهراست در سپاه حیدر همه با یک هدف پشت هم صف به صف وعده مون اربعین پادگان نجف ...
-
سرود - حسین طاهری - به خدای منان به تمام قرآن به جلال احمد به مقام حیدر به کمال زهرا به وقار زینب به شبیر و شبر به بهشت و کوثر به قتال حمزه به نبرد مالک به صفای سلمان به خلوص ابوذر به حقیقت دین به تمام ایمان به حبیب و میثم به بلال و قنبر که علیست والا که علیست اعلا که علیست اقا که علیست بالا که علیست مولا که علیست هادی که علیست رحمت که علیست سرور که علیست اول که علیست آخر که علیست ظاهر که علیست باطن که علیست آدم که علیست خاتم علی مولا علی مولا چه خوش است عمری شب و روز دائم ز علی بگویم زعلی بخوانم به علی ببالم به علی بنازم ز علی بخواهم ز علی ستانم که علیست عشقم که علیست عمرم که علیست قلبم که علیست جانم گر از او نگویم گر از او نخوانم به چه کار آید سخن و زبانم به فدای حیدر من و دودمانم من و خاندانم من و دوستانم که علیست مظهر بخدای کعبه که علیست یاور به رسول اکرم علی مولا علی مولا چه شوند خصمم چه شوند یارم چه برند هستم چه دهند کامم به علی مطیعم به علی مریدم به علی محبم به علی غلامم بود او حیاتم بود او مماتم بود او امیرم بود او امامم بود او رکوعم بود او سجودم بود او قعودم بود او قیامم به علی سپاسم به علی ثنایم به علی درودم به علی سلامم به جلال داور که زکوی حیدر به دیار دیگر نروم مسلم علی مولا علی مولا
تاکنون نظری ثبت نشده است.