- 300
- 1000
- 1000
- 1000
شب ششم محرم 95 - میثم مطیعی و وحید نادری
مرثیه خوانی شب ششم محرم با صدای میثم مطیعی و وحید نادری، 1395
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - باز شب قاسم و باز شمیم حسن صاحب این سفره است دست کریم حسن سبط نخست نبی، نور دل فاطمه مشرق و مغرب همه، غرق نعیم حسن از صف صفین بپرس، وز جمل و نهروان تا نگری دشمنان، کشته ز بیم حسن همدم او بی وفا، هجمه و تیر جفا نیست یکی و دو تا، هتک حریم حسن حرمت او را شکست، راه به تابوت بست تیر به تابوت زد، خصم لئیم حسن ما که تباهیم و بس، نامه سیاهیم و بس کاش شفاعت کند لطف قدیم حسن آه از آن ساعتی، که آمد و از حسین بی زره اذن قتال، خواست یتیم حسن زینب اگر دیده ای، تو جگرش را به تشت در نگر اینک به دشت، فرق دو نیم حسن شاعر : محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور
-
زمزمه - آه گفتی می خوای فدای من شی خواستم نری اما نذاشتی عزیز مجتبا، بمیرم زره به قامتت نداشتی اذن شهادت، از من گرفتی جون عمو رو موقع رفتن گرفتی افتادی از اسب، با گونه بر خاک با خون پاکت عاقبت جوشن گرفتی (آه فدای غیرت تو قاسم) آه غبار میدون که بشینه از دیدن تو میشه غوغا پاهاتو رو زمین نکش تا نجوشه خون از دل صحرا نذار ببینم، جون دادنت رو نذار ببینم توی خون می زنی پرپر یه بارِ دیگه، بگو عموجان می خوام صداتو بشنوم گل برادر (آه فدای غیرت تو قاسم) شاعر : میلاد عرفان پور
-
زمینه - وحید نادری - ارث مرتضی است، غیرت حسن کوچه شاهد، غربت حسن چادری که شد، خاکی ستم قامتی که شد، بین کوچه خم راحت شد از، کابوسی که عمری او را، داده آزار دستی آمد، روی صورت وای از آن دست، وای از دیوار ای همراز زهرا حسن جان حسن جان ای آقای تنها حسن جان حسن جان ای مظلوم دنیا حسن جان حسن جان می روی و جان، می بری ز من پاره ی دلم، زاده ی حسن بر تن تو شد، پیرهن تو هم زره تو، هم کفن تو این سو مانده، پیش خیمه مردی تنها، که من هستم آن سو رفته، سربازی که خیلی دور است، از او دستم ای دردت به جانم کجایی کجایی ای تاب و توانم کجایی کجایی سرباز جوانم کجایی کجایی ای همراز زهرا حسن جان حسن جان ای آقای تنها حسن جان حسن جان ای مظلوم دنیا حسن جان حسن جان دست و پا نزن، در بر عمو ای فدایی و، یاور عمو فرق سر تو، گشته لاله گون قد کشیده ای، بین خاک و خون لبخندت داشت، طعم عسل داری عجب، شور و حالی ای تشنه لب، آیا دیگر داری از من، تو سوالی ای من را تو غمخوار خدایت نگهدار ای داغ تو بسیار خدایت نگهدار روزم بی تو شد تار خدایت نگهدار ای همراز زهرا حسن جان حسن جان ای آقای تنها حسن جان حسن جان ای مظلوم دنیا حسن جان حسن جان شاعر : رضا یزدانی
-
واحد - می افتم، به دست و پات عمو جون میدونم، که "نه" نمیگی آسون می گیرم، من آخر اذن میدون یا حسین، یا حسین دلم می خواد که رزمم رو کنی تماشا تماشایی میشه رزمم شبیه بابا می خوام تو کربلا هم ببینی تو حسن رو زره حتی نمی خوام که پوشیدم کفن رو نخواه پیش پدر، بشم شرمنده من که بعد اکبرت، بمونم زنده من (حسین جانم حسین) می خوام که، منم شبیه قاسم تا آخر، امام حسینی باشم یاوری، برا دین خدا شم یا حسین یا حسین می خوام با یا حسین و یا حسین بزرگ شم می خوام تو مکتب پیر خمین بزرگ شم منم بخون حسین جان حالا که نوجوونم تو راه دین و قرآن می خوام یه عمر بمونم ندای یا حسین، دلم رو می بره شهادت از عسل، برام شیرین تره (حسین جانم حسین)
-
نجوا با امام زمان (عج) - ای فاطمه را شمیم! کی میآیی؟ جانبخشتر از نسیم! کی میآیی؟ «یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه» کی میتابی؟ «یَابنَ النَّبَاءِ العَظیم» کی میآیی؟
تاکنون نظری ثبت نشده است.