منو
ولادت حضرت معصومه (س) 93 - میثم مطیعی

ولادت حضرت معصومه (س) 93 - میثم مطیعی

  • 5 تعداد قطعات
  • 5 دقیقه مدت قطعه
  • 83 دریافت شده
مدیحه سرایی ولادت حضرت معصومه (س) میثم مطیعی - 1393

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 5:41
    شعرخوانی - صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحه ای از گیسوی معنبر دوست به جان او که به شکرانه جان برافشانم اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست وگر چنان که در آن حضرتت نباشد بار برای دیده بیاور غباری از در دوست من گدا و تمنّای وصل او ھیھات مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست دل صنوبریم ھمچو بید لرزان است ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست اگرچه دوست به چیزی نمی خرد ما را به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد چو ھست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست شاعر : حافظ شیرازی
  • 9:48
    سرود - روشنی چشم پدر، جان برادر شده ای فاطمه وار آمدی و وارث کوثر شده ای آینه حیران تو شد، مدینه مهمان تو شد شب غم را چنان ماهی، به زمین گشته ای راهی چه شود برسی به داد دل ما گاهی به خدا تا تویی یارم، چو به عشقت گرفتارم نه غمی دارم از دنیا، نه غم از آخرت دارم (تویی آیینه زهرا) کاسه به دست آمده ام، پیش تو بانوی کرم پای تو افتاده دلم، مثل خیابان ارم روزی قم! رونق قم! در حرمت دل شده گم شده در صحن تو غوغا، همه قطره تویی دریا شده در حرمت، حرم گل نبی پیدا تو کجا ما کجا بانو، نظری کن به ما بانو که تو فیضیه ی عشقی، تویی دارالشفا بانو (تویی آیینه زهرا) ای تو پریشان رضا، جان تو و جان رضا از تو چه پنهان که شدم، مست خراسان رضا بر دلم آتش زده او، بهشت من مشهد او اگر از گریه بی تابم، اگر از غصه بی خوابم همه جان و دلم، فدای نگاه اربابم منم این عاشق بی تاب، که اسیرم دعایش را چه شود تا دهد بر من، همچو دعبل عبایش را (مددی ضامن آهو) (مددی یا رضا مولا) شاعر : رضا یزدانی
  • 3:50
    مدح - شاعری در قطار قم - مشهد چای می خورد و زیر لب می گفت: شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو*** پاینده این دیار ز الطاف دلبر است این ملک خانواده موسی بن جعفر است سلطان طوس و حضرت معصومه مالک اند ایران حیاط صحن دو خواهر برادر است بنویسید قم اما بسرایید بهشت حق شفیع همه را حضرت معصومه نوشت با گدایی حرم فخر به دنیا داریم هر چه داریم از این دختر موسی داریم مملکت مملکت توست خودت یارش باش رهبرم زاده زهراست نگهدارش باش
  • 5:03
    سرود - علی نهاوندی - ذکر ابوتراب عجب مستی آور است این نام پیرِ میکده ی حوض کوثر است اصلاً هراس و باک نداریم از حساب محشر کلید باغ جنان دست حیدر است رحمت به مادرم، که مرا مجلس تو بُرد این شوقِ نوکری، اثر شیر مادر است اول کسی که وارد فردوس می شود از صنف نوکران علی دوست، قنبر است حبل المتین حیدریون در پل صراط نخهایِ سبز چادر زهرایِ اطهر است هر کس ز غربت حسنش گریه کرده است خندان ترینِ مردمِ صحرایِ محشر است فردا تمام اهل زمین تشنه اند و ما لب هایمانِ ز باده ی آل عبا تر است راهی برای شیعه ی تو تا بهشت نیست «تا کشتی نجات حسینی شناور است» سینه کبودها، چقدر بُرد کرده اید! باغ بهشتِ سینه زنان با صفاتر است محشر تمام سینه زنان گردِ زینب اند آن روزِ داغ، چادر او سایه گستر است مانند باد می گذریم از پل صراط تا رویِ دست فاطمه قنداقِ اصغر است شاعر : وحید قاسمی
  • 3:23
    سرود - علی نهاوندی - چه شود ز راه وفا اگر، نظری به جانب ما کنی ؟ که به کیمیای نظر مگر، مس قلب تیره طلا کنی یمن از عقیق تو آیتی، چمن از رخ تو رقابتی شکر از لب تو حکایتی، اگرش چو غنچه تو واکنی به شکنج طرّه‌ی عنبرین، که به مِهرِ چهر تو شد قرین شب و روز تیره‌ی این حزین، تو بدل به نور و ضیا کنی بنما ز غنچه تبسّمی، بنما ز غنچه تکلّمی به تبسّمی و تکلّمی، همه دردها تو دوا کنی تو مراد من، تو نجات من، به حیات من، به ممات من چه زیان کنی ؟ چه ضرر بری ؟ چو برآوری، چو عطا کنی تو شهِ سریر ولایتی، تو مَهِ منیر هدایتی چه شود گهی به عنایتی، نظری به سوی گدا کنی ؟ ز غمم چرا نکنی رها، و اگر کنی " فَمَتی، مَتی " که ز بطن حوت، بسی رها، تو چو یونس بن متی کنی تو شهی شهان همه چاکرت، تو مَهی مهان همه بر درت که شوند قنبرِ قنبرت، تو قبول اگر ز وفا کنی تو به شهر علم نبی دری، تو ز انبیا همه بهتری تو غضنفری و تو صفدری، چو میان معرکه جا کنی تو چه صادری؟ تو چه مصدری؟ تو چه جلوه‌یی؟ تو چه مظهری؟ که هم اوّلی و هم آخری، همه جا تو کار خدا کنی؟! تو تمیز مؤمن و کافری، تو قسیمِ جنّت و آذری که سعید را تو جزا دهی، که عبید را تو جزا کنی به خدا «وفاییِ» با خطا، همه خوف او بوَد از بدا که مباد دست رجای او، ز عطای خود تو رها کنی شاعر : سیدهاشم وفایی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی