منو
شب بیست و یکم رمضان،‌ شب شهادت امام علی (ع)، محمدرضا بذری

شب بیست و یکم رمضان،‌ شب شهادت امام علی (ع)، محمدرضا بذری

  • 3 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 171 دریافت شده
مرثیه خوانی به مناسبت شب شهادت امام علی (ع) با صدای محمدرضا بذری، سال 1400

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:22
    باز کن آغوش خود را، سائلت سر می رسد /آن گدا که بخششت را کرده باور، می رسد /آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین /ناله های هر شبم از پشت این در می رسد /چلّه چلّه خون دل خوردم که باقیمت شوم /مِی که جاافتاده شد، در جام ساغر می رسد /تا نَفَس باقی است نَفس سرکشم را رام کن /رفته رفته عمر من دارد به آخر می رسد /در شب قَدرَت به قَدرِ گریه ام رونق بده /هر که به جایی رسید، از دیده ی تر می رسد /گرچه بد کردم بیا با این بدت تندی نکن /ای که لطفِ بی حدت حتی به کافر می رسد /از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید /کار من هر گاه گیر افتاد، مادر می رسد /زیر قرآن زیر و رویم کن، الهی بِالعَلی /دلشکسته گیر می افتد، به دلبر می رسد /نخل حیدر خرج افطاری ما را می دهد /از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر می رسد /دفن نوکر احتیاطا گردن ارباب هاست /بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد /در سراشیبی قبرم، بعد تلقین خواندنم /حتم دارم مرتضی آنجاست که سر می رسد /هر چه ماتم بود حیدر در وجودش جمع کرد /بعدها ارث پدر یکجا به دختر می رسد /سر به چوب محمل خود زد در آن ساعت که دید /نیزه دار مست با راس برادر می رسد /در کنار خانه ی باباش سنگش می زدند /زخم مُهلک بر پر و بال کبوتر می رسد
  • 3:37
    امشب چنان ایتام کوفه بی قرارم /اندازه ی سی سال می خواهم ببارم /چشمم به در مانده مگر زهرا بیاید /من به وصال فاطمه امیدوارم /هستند دورم بچه ها پس محسنم کو /تا که بیاید لحظه ها را می شمارم /نه سنگ قبر می خواستم نه سایبانی /مانند زهرا بی نشان باشد مزارم /امشب برایم روضه ی زهرا بخوانید /باید بمیرم از غم روی نگارم /عباس تو بیرون نرو باید بمانی /اصلا من امشب با تو خیلی حرف دارم /جان تو و جان زنان این قبیله /زینب را به دستت می سپارم /امشب به فکر ناقه ی بی محملم من /گریه کن آن رنگ و روی پُر غبارم /تو روی نیزه چشم هایت غرق اشک و /من در نجف از داغ زینب بی قرارم /وقتی صدایت می کند ای محرم من /جای تو دارد شمر می آید کنارم /جای تمام بچه ها شلاق خوردم /دارم کبودی تنم را می شمارم /بانوی یثرب بودم و حالا اسیرم /دستان خود را بر روی سر می گذارم
  • 3:09
    به پایان اومد امشب دفترم زینب /خداحافظ عزیزم دخترم زینب /رسیده زخم تا ابروی من /بسه هر قدر کوفه خون دلم کرده /نمی دونم چرا امشب پر از درده /شبیه فاطمه پهلوی من /لحظه های آخرم جون نداره پیکرم /خوب نمیشه دیگه این زخم سرم /غرق آه حسرتم، غرق اشکه صورتم /کاشکی مادرت بیاد عیادتم /تو قول دادی دلم رو نشکنی بابا /چرا پس حرف رفتن می زنی بابا /نمیگی دخترت بدحال میشه /شنیدم گفته بودی که حسین تنهاست /گذاشتی دستشو تو دستای عباس /داره حرف از ته گودال میشه /حرف امشبت چرا داره بوی کربلا /حرف رفتن حسین به قتلگاه /حرف بردن سره، حرف زخم حنجره /حرف غارت خیام و معجره

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی