منو
شب پنجم ماه رمضان 1400 - محمود کریمی و مجید بنی فاطمه

شب پنجم ماه رمضان 1400 - محمود کریمی و مجید بنی فاطمه

  • 5 تعداد قطعات
  • 9 دقیقه مدت قطعه
  • 215 دریافت شده
مراسم شب پنجم ماه رمضان با صدای محمود کریمی و مجید بنی فاطمه، 1400

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 9:00
    مناجات - هر کس که چون من گشته بیچاره بیاید مانند عبد زار و آواره بیاید مسکین اگر رانده شود هر بار یا رب پشت در این خانه هر باره بیاید تنها به هنگام گرفتاری نباشد باید گدا نزد تو همواره بیاید قدیس بر میگردد از دریای عفوت حتی اگر عاصی و بدکاره بیاید بخشیدی و گفتی به من از نو شروع کن مانند طفلی که ز گهواره بیاید لطف علی موسی الرضا تطهیرتان کرد بر گوش جان آواز نقاره بیاید شعر مناجاتی نمک از روضه دارد وقتی‌‌که بیتی هم در این باره بیاید بر نیزه ها راس حسین و صوت قرآن بر زینب از آن حنجر پاره بیاید
  • 7:59
    روضه - اکبر شد اربا اربا پس من چی قاسم شد زائر زهرا پس من چی پسرای عمه زینب پس من چی شش ماهه بعد سقا پس من چی میدونستم نمیزاری بیام داره میلرزه دستامو و صدام دلتنگم برای بابام به عمه گفتم میرم حاجتمو میگیرم اگه نیام انصاف نیست شهید نشم میمیرم جنگیدن پسر عمو هام پس من چی همه رفنت کنار بابام پس من چی همه واسطه اوردن پس من چی من تنها هنوز اینجام پس من چی اومدم تا بشم پر پر تو تا سپر شم برای سر تو باشم تیر اخر تو به پات تا پای جونم تا اخرش میمونم دوباره بی بابا شم اخه مگه میتونم سر تا پا غرق خونی پس من چی زخمی و نیمه جونی پس من چی داری میری تنهای تنها پس من چی راهیِ اسمونی پس من چی اگه زورم رسید تا ببرم تن بی جون تو تا به حرم دیگه غصه ای ندارم تو کل این چند سالِ حال خوشم این حالِ عمو تو هم میبینی بابام تو این گودالِ
  • 6:25
    روضه - مجید بنی فاطمه - سرت کو سرت کو که سامان بگیرم سرت کو سرت کو به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم اگر خون حلقومت آب حیات است من از بوسه بر حنجرت جان بگیرم رسیده کجا کار زینب که باید سرت را من از این و از آن بگیرم کمی از سر نیزه پایین بیا تا برای سفر بر تو قرآن بگیرم قرار من و تو شبی در خرابه پی گنج را کنج ویران بگیرم تو گفتی که باید بسوزم بسازم به دنیای بعد از تو آسان بگیرم هلا میروم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم شاعر : محمد رسولی
  • 2:34
    نوحه - مجید بنی فاطمه - ویلی یاحسین یا قتیل العبرات ایها المحروم یوم من ماء الفرات اشک چشمامه مرحمه رو زخمات میمیرم آقا برات ایها المحروم یوم من ماء الفرات افتادی از پا و زینب رفت از حال تنهای تنها ماندی بین گودال با یه چادر خاکی با یه قلب شکسته مادرت دیده قاتل روی سینه نشسته ای وای ای وای ای وای ویلی یاحسین مصلوب عنه الرداء ایها المظلوم یا سید الشهدا خنجر کهنه چی به روزت آورد هستی زینب رو برد ایها المظلوم یا سید الشهدا کشته دور از وطن آه ای ارباب تشنه صد پاره تن آه ای ارباب نگرانی تو گودال برا غربت خیمه برا شام غریبون برا غارت خیمه ای وای ای وای ای وای
  • 2:57
    نوحه - از زیر پلکای پر خون دیدم دوییدی تو میدون گفتم به زینب ای خواهر امانتیم رو برگردون برش گردون بدون شمشیره برش گردون باباش روبرومه برش گردون اینجا پره تیره برش گردون کار تمومه بیاد نیاد محاصرم تو نیزه ها بخواد نخواد سرم میره رو نیزه ها سرباز کم سن و سالم خبر نداره از حالم نذار ببینه وضعم رو حالا که تو این گودالم برش گردون نشنوه صدام و برش گردون دیگه نیمه جونم برش گردون زخمام و نبینه برش گردون غرق خونم یکی یکی دارن میان بالا سرم تمومشون بعدش میان سمت حرم اگه بیاد غوغا میشه اسیر نا مردا میشه اگه بفهمن که باباش کی بوده واویلا میشه برش گردون قاتلا رسیدن برش گردون اینجا قتلگاهه برش گردون فرصتی نمونده برش گردون شمر تو راهه اگه بیاد میمونه زیر دست و پا من و ازش با نیزه میکنن جدا

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی