منو
معطوف شد به عرش تمام حواس ها

معطوف شد به عرش تمام حواس ها

  • 1 تعداد قطعات
  • 11 دقیقه مدت قطعه
  • 50 دریافت شده
مدیحه سرایی ولادت حضرت مهدی (عج) با صدای منصور ارضی، 1398

پیوند خورد ساقه ی نرگس به یاس ها
از تیرگی درآمد و نو شد لباس ها
برچیده شده ز دامن شبها حراس ها
پس تا طلوع صبح بیا و ثواب کن
مشتی پیاله هست در آنها شراب کن
کعبه تویی و ما همه قربانی توایم
در زیر ناودان تو بارانی توایم
انجیل خوان مصحف قرآنی توایم
پس مسلمین مادر نصرانی توایم
آن دختری که مورد الطاف فاطمه است
معلوم میشود که مسلمان تر از همه است
در آسمان تجلی شمس و ضُحی شدی
روی زمین قدم زدی و آقای ما شدی
گاهی نبی شدی و گهی مرتضی شدی
هم هل اتی و کوثر هم اِنَما شدی
تو جمع چهارده نفری زیر یک عبا
ما را چه میشود ببری زیر یک عبا
با گوشه ی عبات خلیل از شرر گذشت
امواج بی خطر شد و نوح از خطر گذشت
موسی میان نیل چنان رهگذر گذشت
عیسی سر صلیب تو را دید و درگذشت
اینگونه شد که زنده و جاوید شد مسیح
در حوزه ی تو مرجع تقلید شد مسیح
خورشیدها شدن گدایان ماه تو
بی راهه ها شدن همه سر به راه تو
هرگز فقیر نسیت کسی با نگاه تو
خوش آن سری که رفت بر آن سر کلاه تو
هر کس که فقیه و صاحب عمامه میشود
از نور چشم توست که علامه میشود
من چیستم به جز اثر ربنای تو
من کیستم گدای گدای گدای تو
تو چیستی که نیست عیان انتهای تو
تو کیستی که جان دو عالم فدای تو
اینجا منم منم من و این فقر ناتمام
آنجا تویی و دور تو از سائل ازدحام
این بی قرارها که همه جان گرفته اند
این ناله ها که شعله ی کنعان گرفته اند
این کوچه ها که آینه قرآن گرفته اند
از ریسه ها که نیمه شعبان گرفته اند
روشن شده است تا که تو برگردی از سفر
آقا بگو که صرف نظر کردی از سفر
با دوستان خویش مرا هم رفیق کن
خون مرا برای شهادت رقیق کن
دست یمن تهی شده بر آن عقیق کن
با ذوالفقار تکیه به بیت العتیق کن
بیرون بکش ز خاک و بزن حَد یهود را
خاموش کن شراره ی آل سعود را
در جاده ام محل عبورت کجاست پس
تاریک مانده دهکده ،نورت کجاست پس
جان بر کف توایم تنورت کجاست پس
آنکس که میرسد به حضورت کجاست پس
یک نامه داشتم برسانم کجا به کی
حداقل بگو که میایی به خواب کی
اینجا کسی برای تو شیخ مفید نیست
بر چوبه ی حراج شما من یزید نیست
این بنده بنده ای که خدا آفرید نیست
این ماجرای بی کسی اصلا جدید نیست
سنگ محک نزن دل مجنون خویش را
در خانه جا گذاشته صابون خویش را
در روزگار غیبتتان کار خوب چیست
جز ذکر یا حسین شفا ءالقلوب چیست
این گریه های صبح و زمان غروب چیست
اصلا بگو قضیه ی دندان و چوب چیست
قرآن که خواند ضربه بر آن لب زدن
با کعب نی بر شانه ی زینب زدن
افتاد باز بال کبوتر به دستها
در خیمه آن لشگر معجر به دستها
با نیزه می روند همه سر به دستها
انگشتری نمانده در آخر به دستها
این سو به چهره ها زنان مشت میزنند
آن سو به قصد خاتمی انگشت میزنند

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 11:07
    مدح

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی