ولادت امام سجاد (ع) 96 - محمدحسین پویانفر

مدح - سوی مجنون برسانید که لیلایی هست ما شنیدیم در این شهر که آقایی هست دور این خانه شلوغ است اگر جایی هست دردمندیم و دلی خوش که مداوایی هست شب عید است بیایید حنا بگذارید سر به پای قدم مرد دعا بگذارید تا پدر چشم به چشمان تو احیا دارد پر گهواره ی تو روح مسیحا دارد و حسن خیره به چشمان تو نجوا دارد نوه حضرت زهراست تماشا دارد جلوه نام علی بر تو مبارک بادا سومین نام علی بر تو مبارک بادا فطرسی آمده و از تو پری می خواهد از تو عیسا نفس ناب تری می خواهد یوسف از تو نمک بیشتری می خواهد که غبار قدمت رفته گری می خواهد یا کریمیم و سر جاده تو شیعه شدیم ما کنار پره سجاده تو شیعه شدیم عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد تازه شاید که سرش بر کف پایت برسد چشم هر شاه اگر سوی عبایت برسد نه محال است مقامش به گدایت برسد نه فقط پهنه افلاک نمک گیر تو است تو از این کشور و این خاک نمک گیر تو است مثل پیراهن یوسف که به کنعان امد مثل ابری که سر خاک بیابان آمد قبله هفتم اگر سوی خراسان آمد خانه مادری اش بود که ایران آمد بنویسید که آقا پسر ایران است افتخار بشر و تاج سر ایران است عشق ایرانی ما کار بنایت با ماست حوض و فواره و ایوان طلایت با ماست طاق و گلدسته رواق آینه هایت با ماست خادمی حرم و صحن و سرایت با ماست

سرود - با عشقت میرم تا آسمون بی اذنت نفس نمیکشم دلم پر زده برا بقیع دعا کن مدینه ای بشم عاشقیم و خون غیرت توی رگامون میجوشه یه روزی برات میسازیم ضریحی مثه شیش گوشه آل سعود بد رسوا میشه آخر مدینه هم کربلا میشهسید الساجدین یا زین العابدین تمومی دلها امشب زیر قدمت افتاده تویی شعف ثارالله تویی شرف سجاده شور عاشقی نور منجلی یا علی بن الحسین بن علی سید الساجدین یا زین العابدین دوباره سر این سفره چه خوبه که مهمون باشم اومدی شدی اربابم برا چی پریشون باشم ذکر من شد ای نور دو عین علی و صلی الله علی الحسین ای جانا حسین مولانا حسین سلام ای پناه عاشقا سلام ای امیر عالمین سلام عشق دلربای من سلام شاه کربلا حسین

شور - همه گریانند جز نوکران تو در روز محشر ز تو میخواهم ای شاه بی سر گردم محشور با ساقی لشکر اباعبدالله سالار زینب الا ای کشته که لب تشنه بین دو نهر آبی مرانم از این خانه عشقت جز تو ندارم شاه و اربابی حسین اباعبدالله سالار زینب ...

روضه - ز چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه ؟ سه دفعه شام گفتی سه دفعه خیزران آقا تو سی سال است می گریی چرا پیراهنش بردند تو سی سال است می سوزی ز لبخند سنان آقا قنوتت را که می دیدند خواهرها می گفتند امان از دزد انگشتر امان از ساربان آقا ...