- 269
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام هادی (ع) 97 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شهادت امام هادی (ع) با صدای حنیف طاهری، 1397
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - در توبه مرا گفت که برگیر شرابی ساقی تو که خود بیشتر از خلق خرابی این ماهی دلمرده در این برکه ی دلگیر جز دوری آن ماه ندیده ست عذابی من عارف دلتنگم یا زاهد دلسنگ هر روز نقابی زده ام روی نقابی یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند در نامه ی اعمال من مست صوابی ساقی همه بخشوده ی یک گوشه چشمیم آنجا که تو باشی چه حسابی چه کتابی
-
زمینه - توی غریبای عالم ، کسی مثل تو غریب نیست اگه بمیرم از این غم ، عجیب نیست با این که از نو دوباره حرمتونو ساختیم آقا ولی غم غربت همینه آقا که شما رو نشناختیم آقا از داغت بغضی توی گلومه می شکنه بغضم امشب خیلی آقام مظلومه من بی تاب و نگاه کن که نگاهت اصل دینه به خدا که اعتقادم همینه که نگاهت اصل دینه تویی که شدی هادی ما معنی امام این صفته تمام احادیث شما پر گوهر معرفته می خونم جامعه ی کبیره عالم و آدم داره روزی ازت می گیره یه روز خوش که ندیدی شما رو بردن شبونه بی حیاها باز می ریزن تو خونه شما رو بردن شبونه داغ دلمون تازه شده شده غم و غصه بی حساب که چجوری جرأت می کنن ببرنتون بزم شراب می دونم روضه می خونی امشب هی زیر لب می گی تو چی کشیدی یا زینب
-
واحد - آیینه چشم می کندم سیر حالتان حیرانم از روایت فعل محالتان مظلومی آنقدر که ندارند اتفاق حتی مورخان به سر سن و سالتان از میوه های علم شما سیر می شویم حتی اگر به ما برسد سیب کالتان نفرین به ما اگر به تمنای روشنی بیرون بیاوریم سر از زیر بالتان ابن الرضای دومی و سجده می کنیم بر آفتاب مشرقی بی زوالتان هرکس که سائل کرمت شد کریم شد کوچک شد آنکه پیش تو عبدالعظیم شد احسان خانواده تان از قدیم بود آنقدر روی بام شما یاکریم بود راه تو را نیاز به خدمتگذار نیست پرده نگاه دار سرایت نسیم بود ای آسمان چه شد که شدی هم نشین خاک وقتی خدای عزوجلت ندیم بود ای آنکه چوب دستی بازی کودکیت مثل عصای معجزه های کلیم بود بیراهه بود راه بدون هدایتت تنها صراط نور شما مستقیم بود نام تو جلوه ایست از اسما پنج تن هم گشته ای امام علی هم ابالحسن وقتش شده که باز به سجاده رو کنید وقتش رسیده با خودتان گفت و گو کنید وقتش رسیده است که در چنته قنوت کار شفاعت همه را باز رو کنید باید حصیر ساده بی آبروی را جا زیر پای داده و با آبرو کنید گیرم که آب سرد نیاورد خادمت باید به آب گرم بهشتی وضو کنید باید که باز زخم و جراحات شیعه را با دست مرحمت گر مرهم رفو کنید امشب دوباره سمت خدا ساده می روید از جاده حصیری سجاده می روید آقا از اینکه این همه تنها شدی ببخش از اینکه خرج مردم دنیا شدی ببخش مظلومی مقام تو تقصیر دشمن است اما غریب بین احبا شدی ببخش تا قبل از این برای تو کاری نکرده ایم مظلوم بی وفا شدن ما شدی ببخش تقصیر ماست حرمتتان را شکسته اند زخمی بی تفاوتی ما شدی ببخش حالا برای پر زدنت گریه می کنیم هی در ازای پر زدنت گریه می کنیم شاعر : حسین رستمی
تاکنون نظری ثبت نشده است.