منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه اول 99 - حسین سازور

شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه اول 99 - حسین سازور

  • 4 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 158 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه اول با صدای حسین سازور، 1399

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:22
    مدح - تا اوج مستی ی علوی پر کشیده ایم از بس که جام باده ی هو سر کشیده ایم حرف از شراب و ساقی و بزم و پیاله را از میکده به پله ی منبر کشیده ایم "ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم " آن را به روی صفحه ی دفتر کشیده ایم از ذوالفقار حیدر کرار گفته ایم فریاد یا علی مکرر کشیده ایم وقت رجز برای حرامی و داعشی خط و نشان خندق و خیبر کشیده ایم اینجا که کوفه نیست علی را رها کنند ما صف کنار مالک اشتر کشیده ایم حتی برای آنکه غلام علی شویم عمری دراز منت قنبر کشیده ایم حب علی و آل علی در سرشت ماست از این جهت به سمت پیمبر کشیده ایم جای محب فاطمه آغوش مرتضی است روزی که صف به وادی محشر کشیده ایم گفتیم فاطمه دلمان فاطمیه شد آهی ز داغ حضرت کوثر کشیده ایم مانند مرتضی غم بسیار خورده ایم هر چه کشیده ایم از آن "در" کشیده ایم سرخی روی شیعه از آثار سیلی است داغ از شرار پر طپش هر کشیده ایم شاعر : سید حسن رستگار
  • 13:44
    مرثیه - دست در دست حسن بود که بیرون آمد مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد سوی مسجد به شکوه و عظمت گشت روان گوییا حیدر کرار رود در میدان نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و علمی قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی گام مردانه او لرزه به عالم انداخت گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر محضر هیبت او کوه احد زانو زد آسمان سجده به خاک قدم بانو زد بانگ زد دست از این خواب گران بردارید هر چه دارید همه از من و حیدر دارید سر این سفره اگر روزی خود را بستید همگی ریزه خور حیدر و زهرا هستید گردش چرخ فلک نیز به دستان علی است در رگ ریشه زهرا به خدا جان علی است اگر از بند به بند تن من جان برود نگذارم که علی بی کس تنها بشود به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم تا زمانی که نفس هست علی میگویم حرمت نان نمک حق علی بود علی غرض از باغ فدک حق علی بود علی آنچنان تیغ کلامش نفس از دشمن برد عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند با خجالت فدک فاطمه را پس دادند حسنش بود که تکبیر مکرر می گفت و ان یکاد از نفس حضرت مادر می گفت آفرین بر تو بر خطبه تو مادر من همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن دست در دست حسن بود که بیرون آمد بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد گر چه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور کوچه ها از قدمش پر شد از احساس غرور ناگهان سایه یک پست به دیوار افتاد بند بند فلک از دست ستم شد فریاد تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید کوچه ی تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند حضرت حوریه و جنگ خدا رحم کند می وزید از دل کوچه خبری سرخ کبود دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود دور و بر را نظری کرد نباشد خبری یا مبادا که از این ره گذرد رهگذری هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد پسرش سینه سپر کرد مقابل استاد جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد شاعر : موسی علیمرادی
  • 7:16
    نوحه - صاحب اسرارم گریه شده کارم بر جگرم داغ سیلی تو دارم مادر مادر مادر مادر کوچه خاکی شهد قبرم مادر کم شده با داغ تو صبرم مادر در کوچه ها دیدم تو را صورتت را مظلومه مظلومه مادر جان مادر جان روضه سربسته بهر تو می خوانم گشته عصای تو شانه لرزانم مادر مادر مادر مادر پیش پسر غیرت تو زخمی شد از دو طرف صورت تو زخمی شد مظلومه یازهرا
  • 3:53
    واحد - ای کسی که هر گره با دست تو وا می شود دردهای بی دوا با تو مداوا می شود راه بیرون آمدن از سختی و غم راه توست در شداید رحمت و لطف تو پیدا می شود این گرفتاری زبان شکر من را هم گرفت زشتی این روزها با شکر زیبا می شود ترس تنگی نفس یا ترس از تنگی قبر ترس دارد بنده از وقتی که تنها می شود التماست می کنم فورا گناهم را ببخش گر نبخشی قامتم زیر گنه تا می شود زحمت من را فقط مادر تقبل می کند بچه بد دست بر دامان زهرا می شود هر مریضی را به درگاه رضا می آورند خوش به حال ما که خوشحال است و بابا می شود آمدم باب الجواد و می روم باب الحسین با علی اصغر نمی دانی چه غوغا می شود

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی