منو
ظهر شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم 99 - حسین سازور

ظهر شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم 99 - حسین سازور

  • 5 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 143 دریافت شده
مرثیه خوانی ظهر شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم با صدای حسین سازور، 1399

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:01
    مدح - نقطه عطف بقای دین مسلم فاطمه ست سر الاسرار رسول الله اعظم فاطمه ست ذکر تحت با بسم الله با اینکه علیست عین و لام و یا را نور دمادم فاطمه ست آیه زهرا شناسی را ز معصومین بجوی لیله القدری که نازل شد به عالم فاطمه ست حجت الله الحجج اجرای حکمش واجب است حیدر کرار را هم حبل محکم فاطمه ست انبیا را برترین شرط گزینش حب اوست خاتم پیغمبران را نقش خاتم فاطمه ست راستی مقصود حق از خلقت عالم چه بود مقصد توحید بر اولاد آدم فاطمه ست محور آل کسا را کی توان اینجا شناخت آن جهان متن کلاس درس مریم فاطمه ست ریشه هر چیز برگردد به اسم ذات او ذات این هستی یقینا در دو عالم فاطمه ست معنی ام احبائک فقط سادات نیست یعنی ای احباب زهرا ام ما هم فاطمه ست عمر عالم را خدا تقدیم زهرا کرده است گر چه در دنیا قرین مدت کم فاطمه ست صد هزاران شکر من مادر خطابش می کنم روز محشر ضامن محو گناهم فاطمه ست مادر ارباب هر غم را به جانش می خرد پس بلاگردان غم های محرم فاطمه ست ذکر یا زهرا همان ام من یجیب زینب است بر دل او در همه آلام مرهم فاطمه ست دولت منصور می آید که گیرد انتقام آن زمان فرمانده خط مقدم فاطمه ست با ولایت تا شهادت کاش زهرایی شویم نقش سربند شهیدان معظم فاطمه ست
  • 10:49
    روضه - می خواهم از مدینه خداحافظی کنم از میخ و زخم سینه خداحافظی کنم سه ماه و نیمه مرگ شده آرزوی من پایین نرفته آب خوشی از گلوی من سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام از همسر غریب خودم رو گرفته ام سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط روزی هزار مرتبه جان باختم فقط سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم خود را کشان کشان سر سجاده می برم خود را برای پر زدن آماده کرده ام جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام میخواهم از حبیب خداحافظی کنم از حیدر غریب خداحافظی کنم خیلی شکسته پر شده ام الوداع علی آماده سفر شده ام الوداع علی نه سال سایه ات به سرم بود یاعلی نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی ام کم نداشتم نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام من را ببخش می روم و میگذارمت ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما براى تو طلب صبر میکنم شرمنده ام که غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازویم که رسیدی حلال کن بر زخم پهلویم که رسیدی حلال کن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شکسته مواجه شدی ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا اصلا به جای غسل تیمم بده مرا بالی که سوخته است وبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می کشی خود را کنار من روی زانوت می کشی آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را شاعر : محمدجواد پرچمی
  • 6:35
    دودمه - همسر حیدر خدا یار و نگهدار تو باد الوداع یا زهرا با پیمبر در جنان وعده دیدار تو باد الوداع یا زهرا رسد به خانه حیدر صدای وا اماه به عزت شرف لااله الاالله به روی شانه بود جسم اطهر زهرا به عزت شرف لااله الاالله
  • 12:22
    نوحه - دست ما و کرمت فاطمه جان سر ما و قدمت فاطمه جان بانوی عرش نشین کو حرمت به فدای حرمت فاطمه جان ای تو گلستان علی ای سپر جانِ علی ای شده قربان علی یا فاطمه یا فاطمه تویی در روز جزا مادرِ من چادرت سایه زند بر سرِ من روز محشر که همه گریانند نام تو راحتی محشرِ من ما همه مدیون توییم ما همه ممنون توییم ما در پیِ خونِ توییم یا فاطمه یا فاطمه گفت با چشم پر از خون مولا به رخ حوریه ام جا افتاد با چه بغضی مگر او را زده اند به خدا فاطمه از پا افتاد وای فاطمه در خون نشست وای پهلویش از در شکست وای از جنایت قوم پست یا فاطمه یا فاطمه
  • 5:37
    واحد - بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است زیر چشمت گود افتاده، پس زاری بس است از همان روزی که تو تب کرده ای؛ تب کرده ام خوب شد خوبم کنی دو ماهِ بیماری بس است تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام این تبسّم کردنِ از روی ناچاری بس است لاله لاله، لاله لاله، لاله لاله جای خالی در لباست نیست گلکاری بس است من مرتب می کنم این خانه ات را تو فقط لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است ای شکسته بال، پس کی استراحت میکنی هر زمان که پا شدم دیدم تو بیداری، بس است این طرفداریِ از من کار دستت داده است بعد از این کاری نکن، دیگر طرفداری بس است باشد امشب میروم پیش خدا رو می زنم بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است وقت کردی یک کفن هم بعدِ پیراهن بباف زندگی کردن برای من بس است، آری بس است شاعر : علی اکبر لطیفیان

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی