شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه دوم 98 - حنیف طاهری

روضه - بهشت آرزوی من گمونم بهتری خانم خدا را شکر که بازم خودت پشت دری خانم یه خورده استراحت کن همینه خواهشم از تو جلو پام پا نشو اینقدر خجالت میکشم از تو با اینکه زخمی دردی داری میسوزی میسازی با این دست ورم کرده برا من سفره میندازی میخوام دستای بی جون من و بازم بگیری تو سرت چی اومده داری نشسته راه میری تو چشای من پر از اشکه که چشماتو نبندی تو حالا حسرت به دل موندم یبار دیگه بخندی تو تو افتادی ز پا اما علی رو روبه راه کردی دیدی آخر تو این خونه پای تابوتو وا کردی حالا اونکه شبش تاره منم زهرا منم زهرا اونی که دست به دیواره منم زهرا ، منم زهرا مگه از یاد من میره به سنگ غم محک خوردی حلالم کن سر من از کس و ناکس کتک خوردی شیار در گرفت آتیش روی پهلوت شیار افتاد طناب از دست من وا شد ولی دستت ز کار افتاد مگه از یاد من میره چه حرفایی شنیدم آه من اون مسمارو از سینه ت خودم بیرون کشیدم ، آه داری میری نمیدونی چه خاکی بر سرم میشه برو ، یار جوون من برو دردات کم میشه برو تو عرش محسن رو بغل کن فاطمه امشب پیمبر رو زیارت کن به جاى ما همه امشب برو اما قرار ما غروب روز عاشورا کنار پیکر بى سر ته گودال تو صحراشاعر : محمد جواد پرچمی

تک - گوش جان بگشا و بشنواز امین کردگار لافتى الا على لا سیف الا ذوالفقار حیدر حیدر آمدم دنیا برای دیدن روی علی ورنه با این مردم دنیا چه کاری داشتم آنچه خدا ز خلق خود طالب است حب علی ابن ابی طالب است حیدر حیدر طواف خانه کعبه ازان شد بر همه واجب که در آن در وجود آمد علی ابن ابی طالب حیدر حیدر خاک نعلین علی در و گهر ها علی بشر کیف بشر جلوه خاص خدا وقت سحر ها علی بشر کیف بشر ...

واحد - ماندنت چون شمع آبم می کند رفتنت خانه خرابم می کند ای کتاب عشق من، بسته مشو مثل مَردم از علی خسته مشو ای مسیحای علی اعجاز کن مشکلِ مشکل گشا را باز کن از سخن افتاده ای با من ولی من پسر عم تو می باشم علی فاطمه چشمان خود را باز کرد با زبان دل سخن آغاز کرد ای همیشه همنشین فاطمه ای امیرالمؤمنین فاطمه ای که غم ها را عسل کردی علی کوچه را زانو بغل کردی علی این دل غم دیده را هم زنده کن جان من یک بار دیگر خنده کن آنکه باید دل غمین باشد منم دل غمین و شرمگین باشد منم خواستم یاری کنم اما نشد ریسمان از دستهایت وا نشد ...

واحد - بنشین تا که بگویم غم دلبر سخت است دخترم حرف جدایی دم آخر سخت است من دگر رفتنی ام،بانوی این خانه تویی خانه داری تو ای زینت حیدر سخت است دوست دارم که خودم در به علی باز کنم می کشانم بدنم را جلوی در سخت است با کسی دم نزدم با تو فقط می گویم که کتک خوردن زن در بر شوهر سخت است من زمین خوردم و قنفذ به علی می خندید خنده بر بی کسی فاتح خیبر سخت است نه فقط داغ من و داغ پدر،می دانم دخترم کرب و بلا،داغ برادر سخت است آن لباسی که نشد قسمت محسن حالا شده آماده برای علی اصغر سخت است هر چه آید به سرت را،همه بگذار کنار و بدان بوسه زدن بر رگ حنجر سخت است غم به دل ره ندهد هر که به من گریه کند شائقا! گر چه غم و غصه ی محشر سخت است

تک - ذکر روز و شبم عاشق قلندرم من مرید قنبرم عبد حیدرم ای دلیل بندگی سلام علیک اعتبار زندگی سلام علیک نام تو بر لبم ای امید آخرم ای همیشه باورم عبد حیدرم فاتح حنین و خیبری تو یاعلی با پیمبران برادری یاعلی یاعلی یاعلی مدد یک تنه لشگری کار تو دلاوری رعد و برق محشری شیر خیبری پهلوان بت شکن سلام علیک حضرت اباالحسن سلام علیک تو اباالقدرتی آسمون غیرتی معنی شجاعتی اوج هیبتی یاور و علم به دوش ختم مرسلین غیر تو کس نشد امیرالمؤمنین یاعلی یاعلی یاعلی مدد رحمت بی حساب ای دعای مستجاب نام تو شراب ناب یا ابوتراب شهریار بی ریا سلام علیک قبله گاه اولیاء سلام علیک حضرت بی نظیر آسمون سر به زیر دلخوشی هر فقیر دست من بگیر ای امام و صاحب الزمان فاطمه کربلا بده به من به جان فاطمه یا علی یاعلی یاعلی یاعلی مدد

زمینه - تنها موندم بی تو زهرا جان حیدر پاشو از جا تو بین بستر هستی و من بی پناه و بی قرارم از بعد اون ضرب سیلی آه و اشک روزگارم بلند شو ببین حالم خرابه بلند شو ببین داغت عذابه سلام علی دیگه بی جوابه چشمام پر آبه حالم خرابه جلو چشمام می زنی پرپر حالا چکار کنم جاریه رد خون رو معجر حالا چاکر کنم دیگه داری می ری بی حیدر حالا چکار کنم از بعد زهرا حالا چکار کنم می مونم تنها هر شب از درد خیسه چشمات عجل وفاتی روی لبهات این حق حیدر نیست ببینه زهراشو بی جون و بی حال مونده جای ضربه های تازیانه رو پر و بال بلند شو ببین تو سینه آهه بلند شو ببین علی بی پناهه نمونده کسی همدمم یه چاهه رد خون رو ماهه تو سینه آهه دیگه نمی شه آروم حسن حالا چکار کنم هی می گه مادرم رو نزن حالا چکار کنم نمی رسید بهش قد من حالا چکار کنم حالا چکار کنم تو رفتی از حال حالا چکار کنم شد غرورم پامال داری می ری اما بی من خون تازه روی پیرهن کشته علی رو این صدای هق هق تو آخر شب از درد سر درد پهلو درد بازو چی اومد سرت روتو می گیری چی اومد سرت از دنیا سیری جوونه علی زوده واسه پیری مگه حسین مادر نمی خواد حالا چکار کنم سایه روی سر نمی خواد حالا چکار کنم دیگه صدای تو نمیاد حالا چکار کنم حالا چکار کنم با خون دیوار حالا چکار کنم با داغ مسمار حالا چکار کنم با زخم بازوت حالا چکار کنم با خون پهلوت ...

نغمه - حیدر حیدر حیدر هر که دارد علی چه غم دارد با تولای او چه کم دارد پیش از آفتاب مکن عاری از نقاب ترسم نماز صبح جهانی قضا شود پیچند رخ به مقنعه مردان روزه دار روزی اگر که ترجمه لافتی شود آمدم دنیا برای دیدن روی علی ورنه با مردم دنیا چه کاری داشتم اول علی آخر علی ظاهر علی باطن علی پنهان علی پیدا علی عالی علی اعلا علی حق یا علی حق یا علی مولا علی

نغمه - وااماه وااماه بگذار تا ببینمش اکنون که می رود ای اشک بی امان به نگاهم امان بده ای آفتاب خانه حیدر مکن غروب این سایه را تو بر سر من مستدام کن از سرو قد شکسته نخواهد کسی قیام ای قامتت قیامت من کم قیام کن نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت چرا به حرمت من این همه قیام کنی

شور - مزن شرارم مبر شکیبم تمام، دردم تویی طبیبم میان دشمن ببین غریبم مکن کناره ازین میانه کبوتر من مپر ز لانه مبر صفا را ز آشیانه زجوجه هایت چرا بریدی روی ز لانه چرا شبانه کتاب عشم ورق ورق شد غروب گونه رخ شفق شد چه شد که دست تو بی رمق شد که موی زینب نکرده شانه ز من تو خود را رها نکردی به چنگ دشمن جدا نکردی نشان گرفتی به سینه اما نشان ندادی به من نشانه کسی چه داند چه کرده دشمن چه گشته با تو چه کرده با من تو را کشانده میان کوچه مرا نشانده به کنج خانه شاعر : علی انسانی