منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه دوم 93 - محمود کریمی

شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه دوم 93 - محمود کریمی

  • 7 تعداد قطعات
  • 11 دقیقه مدت قطعه
  • 341 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه دوم با صدای محمود کریمی، 1393

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 11:28
    روضه - خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن مرا مخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن ” کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن “ ز دست می روم اگر ز سر مرا تو وا کنی ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن ” کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن “ دوباره نوبت عزا ، دوباره زمزمه ، نوا دوباره غم ، دوباره دم ، دوباره ذکر مجتبی دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن ” کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن “ تو آخر عنایتی ، من اول گدایی ام تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام اسیرِ دار هیچ کس نشد سر هوایی ام اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن ” کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن “ و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است غلام مجتبی به روز حشر از همه سر استشاعر : مجتبی روشن روان
  • 12:11
    روضه - از مسجد جدم می اومدیم خونه ابر چشم مادر دیدم که بارونه دستش تو دستام بود و حالم رو کی می دونه دلشوره ی حالم روی دل من بود تو کوچه ی باریک روزی که روشن بود دور از چشم بابام میون کوچه دشمن بود افسوس اون روزم کوتاهی قد شد با مادرم بودم خیلی برام بد شد چون دست اون نامرد از رو سرم رد شد ای غم برو دیگه دست از دلم بردار چشمای مادر خون چشمای من شد تار یک ضربه اون بی شرم زد یک ضربه هم دیوار مادر به من می گفت حسن گوشواره مو بردار خون می چکید اون روز از گوشه ی معجر اون صورت نیلی ارثی شد از مادر آتیش گرفت از ضرب سیلی صورت دختر حسین آرام جانم حسین روح و روانم ...
  • 8:52
    زمینه - مثل تو از دنیا دلگیرم مادر مثل تو از جونم من سیرم مادر واماه قاتلمه این راز نگفته جون تو رو اون سیلی گرفته به کی بگم چشمات بارونی شد وااماه به کی بگم گوشواره ات خونی شد وااماه به کی بگم گریه ام پنهونی شد وااماه به کی بگم آه کاش میشد که من جای تو می میردم کاش می شد جای تو سیلی می خوردم افتادی رو خاک مثل ستاره نمی تونستی پاشی دوباره به کی بگم دست تو می لرزید وااماه دور سر من دنیا می چرخید وااماه گوشواره تو خاک و خون می غلتید واامه به کی بگم آه تو می ری و من با این غم می مونم راز این دردو تنها من می دونم دیگه رو لبهات شهادتینه قصه ی آخر روز حسینه می ری با این چشم غرق لاله وااماه می بینمت روزی که با ناله وااماه حسینمون بین اون گوداله وااماه حسین من آه
  • 2:42
    دکلمه خوانی - تا خانه به جز راه کم و مختصری نیست آهسته برو صبر کن اینجا خبری نیست بعد از پر و بالی که زدم دور و برم را گشتی که ببینی اثر از بال و پری نیست رفتیم به خانه نکند گریه کنی خب ؟ قربان تو که خوب تر از تو پسری نیست وقتی که رسیدیم تنت این بار نلرزد یک طور نشان می دهیم اصلا خبری نیست حالا به رخم خیره بشو خوب ببینی از ضربه ی آن حادثه دیگر خبری نیست از روسری و گوش من این منظره پیداست بر شاخه ی خونی شده دیگر ثمری نیست
  • 5:33
    واحد - من آمدم برای یاری علی فقط برای ماندگاری علی بساز با همه نداری علی منم کم ز خانه داری علی علی شناسی است راه فاطمه علی ست پرچم سپاه فاطمه علی فقط غم مرا به سینه داشت علی فقط مرا در این مدینه داشت ولی همان که از غدیر کینه داشت برای بی هوا زدن زمینه داشت نبی که رفت ناله اش به من رسید و از فدک قباله اش به من رسید رسیده ام سر قرار گمشده رسید دست روزگار گمشده به ضرب دور از انتظار گمشده حسن به گرد گوشواره گم شده به هیچ کس نگو که خورده ام زمین به هیچ کس نگو عزیزم آفرین امان من بریده شد امان بده حسن تو چادر مرا تکان بده عصا به دست مادر جوان بده جلو بیفت خانه را نشان بده پس از نبی بلا فقط همین نبود تمام ماجرا فقط همین نبود
  • 3:58
    شور - کاش کوچه ای نبود کاش خانه در نداشت کاش غربت مرا هیچ کس خبر نداشت کاشکی فدک نبود حرمت نمک نبود کاش سطح زمین از فدک اثر نداشت کاش هیچ مادری وقت ره رفتنش دست روی شانه ی خسته ی پسر نداشت قبل از اینکه کوچه ها راه مرا سد کنند مادرم دست بر کمر نداشت هر چه ناله می زدم مادر مرا نزن بی مروت لعین باز دست برنداشت وای مادرم شبی سر نهاد بر زمین چادری به سر کشید سر ز خواب برنداشت
  • 9:39
    شور - واویلا از این غم آتش دشمن و حرم واویلا از این غم آتش دشمن و خیم واویلا واویلا آتش زدن به خیمه ها واویلا رأس حسین و نیزه ها واویلا سیلی زدن به بچه ها ...من گفتم به هر کی کافره آقامون ولی داوره فرزند امیر خیبره دین من حسین بی سره روی تو جمال داوره چشم تو چراغ محشره موی تو شب قدر منو دست تو امید آخره من هستم گرفتار تو با خونم خریدار تو با جونم خریدار تو من عبدم تو بازار تو من بنده م تو دربار تو آماده م برا دار تو فرمانده م علمدار تو چشم من برات بهاریه عاقل ها می گن چه کاریه من می گم جنون خماریه روح من تو بی قراریه عشق تو تو خونه زادیه عشق تو مگه ارادیه وقتی عشق برام جهادیه سر رو تن برام زیادیه ...

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی