- 776
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه دوم 93 - محمود کریمی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه دوم با صدای محمود کریمی، 1393
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - من بمیرم که چشات گریون شده شونه هات لرزون شده با نگاهت آسمون بارون شده من مگه مردم تو تنها اشک میباری من تو رو با گریه هام می کنم یاری داغ مادر آدم و پیر می کنه دل و تسخیر می کنه آدم و از زندگی سیر می کنه ما می خوایم سر روی دامان تو بگذاریم آخه نا سلامتی ما هم عزاداریم به عزای یاس پرپرت بیا ای قربون سرت بیا برای تشییع مادرت بیا بارون فرشته از لاهوت میباره علی زهراش و توی تابوت می زاره چراغ خونه مولامون دیگه خاموش شده دخترش بی هوش شده قاتل جون علی این بغض تو گلوش شده روی گونه های شب مهتاب میریزه روی سنگ غسل یاسش آب میریزه
-
روضه - حیدری که جمله ای در یاد دارم از نبیست مرد مانند علی در عالم ایجاد نیست حیدری که ذوالفقارش شور بر پا می کند در میان جبهه با چشمش گره وا می کند حیدری که با رجز هایش ورق برگشته است با نگاهش بر تن بی جان رمق بر گشته است حیدری که لرزه می انداخت با عین الیقین بر وجود ناکثین قاسطین و مارقین حال می لرزد تمام جسم و جانش مثل بید آب میریزد به روی ماه و گیسوی سپید آب میریزد به روی یاس چون رنگین کمان بر کمان ساقه یاسی به رنگ ارغوان آب میریزد به رخسار کبود همسرش رفتن زهرا نمی گنجد دمی در باورش آب میریزد به جای مهر بر پیشانی اش بر تمام زخم های تازه پنهانی اش آب میریزد به روی جسم زیر پیرهن نوحه دارد حضرت مشکل گشا ای وای من غسل بازوی کبود یار خود را چاره کرد شاید انجا آستین پیروهن را پاره کرد دید بازویی ورم کردست زیر آستین ناله ای جان کاه زد ناگه امیرالمؤمنین راز غسل زیر پیراهن برایش فاش شد راز سنگینی ماتم در صدایش فاش شد راز این که از علی پوشانده زهرا روی خود می کشیده چادرش را تا لب ابروی خود سر به دیوار و صدای گریه هایش های های گفت زهرایم نگفت از درد هایش وای وای داشت مولا از همان دم تا سحر این زمزمه فاطمه ای فاطمه ای فاطمه ای فاطمه تا علی آن شب کفن را دید در دست حسن شد دعای غسل مادر ای حسین ای بی کفن وای حتی پیروهن جای کفن بر تن نداشت بر زمین افتاده بود و قدرت دیدن نداشت آسمان در پیش چشمش بود یک ابر کبود پیروهن را از تنش بردند و چشمش باز بود
-
زمینه - یازهرا بی بصیرتی امت زهرا را پشت در کشاند مولا را مثل فاطمه در داغ پسر نشاند شکسته شد حرمت طه شکسته شد قامت زهرا شکسته شد بیعت مردم با مولا از بی دینی اهل دنیا واویلا زهرا شد فدا پای مولا واویلا آسمان پر از آه بیت الاحزان فاطمه از این خون گریه ها به لب آمد جان فاطمه بهار عمرش خزانی شد قد رشیدش کمانی شد مدینه با گریه هایش طوفانی شد ساحل زخمی و دیده دریا واویلا زهرا شد فدا پای مولا واویلا حال فاطمه خود گواه است بر مظلومیت علی تا پای جان خود نشست پای بیعت علی مدینه این شهر پیغمبر چه کرده با سوره کوثر چه کرده این داغ بی پایان با حیدر حیدر مانده و شهر غم ها واویلا زهرا شد فدا پای مولا واویلا چشم خود از این جهان بست بانوی خانه علی کوهی از درد و غم نشست روی شانه علی علی چو بست دیدگانش را به او سپرد کودکانش را فدای مولای خود کرد او جانش را دیگر مرتضی مانده تنها واویلا زهرا شد فدا پای مولا واویلا بی بصیرتی امت تا روز کربلا رسید آتش از بیت فاطمه تا به خیمه ها رسید ز نور حق شعله ور نیزه سر حسین روی سر نیزه چه میکند قاری قران بر نیزه بالا رفته تا عرش اعلا واویلا آیات خدا بر نیزه ها واویلا
-
واحد - "توحید" بی ولای تو معنا نمی شود راه خدا بدون تو پیدا نمی شود فردا که حکم "عدل" خدا خوانده می شود چیزی بدون اذن تو اجرا نمی شود تنها زنی که فخر "نبوّت" شده تویی هر دختری که امّ ابیها نمی شود اصلا به یمن بودن تو این "معاد" هست بی تو حساب و حشر که بر پا نمی شود دست نیاز کل "امامت" به سوی توست فرموده ی امام که حاشا نمی شود روح اصول دین خداوند فاطمه است اسلامِ بی محبت زهرا نمی شود بیخود نبی مقام به زهرا نمی دهد بیخود به پای دختر خود پا نمی شود اخلاص فاطمه است که او را بزرگ کرد بیخود که رتبه این همه بالا نمی شود آدم بدون فاطمه خوشبخت می شود؟! احساس می کند شده اما نمی شود! این زندگی که بی تو به دردی نمی خورد دنیا بدون فاطمه دنیا نمی شود سوگند می خورم که فقط شاعر توام غیر از برای تو دهنم وا نمی شودشاعر : داود رحیمی
-
واحد - بشنو از نی چون حکایت میکند و از جدایی ها شکایت میکند که از نیستان تا مرا بُبریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش یا علی جان مقتدای من تویی ابتدا و انتهای من تویی فاش میگویم به آوای جلی یا علی و یا علی و علی نیست اینم جز شعار دیگری حیدری ام حیدری ام حیدری تو قیامت را قیامت میکنی بر امامان هم امامت میکنی ای مهار ناقه ات زلف عفاف پیروهن بخشیده در شام زفاف مدح تو کی با سخن کامل شود وحی باید بر قلم نازل شود روز محشر بر لب خلق همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه برق چشمان تو شمشیر خدا بچه شیر سوم شیر خدا روز محشر با تمام واهمه روز اعمال بد و خوب همه تا که زهرا راست قامت میکند دست های تو قیامت میکند همین است و همین است و همین است فقط حیدر امیر المومنین است همین است و همین است و همین است تمام دین امیر المومنین است
-
نوای علی - شرار دلش زبانه کشید چو دست خویش به آثار تازیانه کشید تا ابد مجروح زخمی کاری ام وای من از این امانت داری ام زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست سند مستندش بازوی خون آلود است
-
مناجات - از کار من گره نگشاید کسی مگر دست گره گشای تو یا ثامن الحجج من کیستم گدای تو یا ثامن الحجج افتاده ام به پای تو یا ثامن الحجج بالله نمیروم در بیگانگان به عجز تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد جز دارو و شفای تو یا ثامن الحجج از کار من گره نگشاید کسی مگر دست گره گشای تو یا ثامن الحججانان که خاک را به نظر کیمیا کنندهستند خاک پای تو یا ثامن الحججپایین کارنامه من نقش بسته استامضای کربلای تو یا ثامن الحجج
تاکنون نظری ثبت نشده است.