منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب پنجم فاطمیه اول 1400 - محمود و محمد کریمی

شهادت حضرت فاطمه (س) شب پنجم فاطمیه اول 1400 - محمود و محمد کریمی

  • 3 تعداد قطعات
  • 22 دقیقه مدت قطعه
  • 437 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب پنجم فاطمیه اول با صدای محمود و محمد کریمی، 1400

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 22:34
    روضه - تاب رفتن نداشت پای علی شاهد ماجرا خدای علی جامه در پای مرتضی پیچید کوچه افتادن علی را دید راز چشمش به آستین میگفت کوچه با خانه ها چنین میگفت راه مسجد به خانه طولانیست یا علی را توان رفتن نیست راه میرفت و بال در بالش مردم و جبرییل دنبالش تا به درگاه خانه رفت ولی ماند در نیمه راه جان علی کسی اینگونه مبتلا نشود مردی از همسرش جدا نشود گر رود همسری چنین از دست ماندن مرد خانه دشوار است گاه اشکی به چشم می آمد گاه زانو غم بغل میکرد مرتضی بود و باوری خاموش بستری بود و همسری خاموش قفل صندوق راز خود وا کرد زیر لب قطعه قطعه نجوا کرد فاطمه همسرم ببین که منم همسر خسته ات ابوالحسنم منم آن قهرمان بدر و احد که سر افکنده نزد همسر شد نه اسیر غمم اسر توام شاه مردان و فقیر توام ای که تاب و توان من بودی گرمی آشیانه من بودی حسرت من نگاه دیگر توست چشم تو قفل بخت همسر توست ای که تنها سفر نمیکردی کاش میشد دوباره
  • 9:54
    روضه - می خواهم از مدینه خداحافظی کنم از میخ و زخم سینه خداحافظی کنم از مردم مدینه از این شهر خسته ام از روزگار و مردمشان چشم بسته ام مشکل شده است حل شدن مشکلات من باید که چاره کرد به عجل وفات من از حال و روز تب زده ام تاب رفته است از چشمهای خسته من خواب رفته است سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من پایین نرفته آب خوشی از گلوی من سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام از همسر غریب خودم رو گرفته ام سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط روزی هزار مرتبه جان باختم فقط سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم خود را کشان کشان سر سجاده می برم خود را برای پر زدن آماده کرده ام جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام میخواهم از حبیب خداحافظی کنم از حیدر غریب خداحافظی کنم خیلی شکسته پر شده ام الوداع علی آماده سفر شده ام الوداع علی نه سال سایه ات به سرم بود یاعلی نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی ام کم نداشتم نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام من را ببخش می روم و میگذارمت ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما براى تو طلب صبر میکنم شرمنده ام که غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازویم که رسیدی حلال کن بر زخم پهلویم که رسیدی حلال کن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شکسته مواجه شدی ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا اصلا به جای غسل تیمم بده مرا بالی که سوخته است وبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می کشی خود را کنار من روی زانوت می کشی آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را شاعر : محمدجواد پرچمی
  • 4:03
    روضه - محمد کریمی - هر شب جمعه صدای مادر آید از حرم من تمام عمر دنبال صدای مادرم میزند ناله بُنَیَّ کو لباس کهنه ات ؟ کو سرت کو حنجرت کو یاورت کو دخترم ؟ بشکند دست کسی که دست بر مویت زده گیسویت خاکی شد و من خاک میریزم سرم هرچه میگردم چرا ترکیب جسمت جور نیست سالها دنبال آن انگشت بی انگشترم مثل من پیشانیت با تیزی سنگی شکست درد میگیرد کنار تو دوباره پیکرم پیش چشمانم تو را با حوصله سر می برند پیکر تو زیر و رو شد پیش چشمان ترم شاعر : قاسم نعمتی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی