منو
شب اول فاطمیه اول 99، حسین طاهری

شب اول فاطمیه اول 99، حسین طاهری

  • 5 تعداد قطعات
  • 2 دقیقه مدت قطعه
  • 106 دریافت شده
مرثیه خوانی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، فاطمیه اول، با صدای حسین طاهری،‌ سال 1399

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 2:18
    باز این چه شورش است که در خلق عالم است /گویا که روز اول ماه محرم است /شال عزا به گردن و رخت سیه به تن /حتی سیاه پوش شما عرش اعظم است
  • 8:52
    دست در دست حسن بود که بیرون آمد /مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد /سوی مسجد به شکوه و عظمت گشت روان /گوییا حیدر کرار رود در میدان /نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و عَلَمی /قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی /گام مردانه ی او لرزه به عالم انداخت /گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت /کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال /عرش در زیر قدم هاش رسیده به کمال /خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر /ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر /محضر هیبت او کوه احد زانو زد /آسمان سجده به خاک قدم بانو زد /بانگ زد دست از این خواب گران بردارید /هر چه دارید همه از من و حیدر دارید /سر این سفره اگرروزی خود را بستید /همگی ریزه خور حیدر و زهرا هستید /گردش چرخ فلک نیز به دستان علی است /در رگ و ریشه ی زهرا به خدا جان علی است /اگر از بند به بند تن من جان برود /نگذارم که علی بی کس و تنها بروم /به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم /تا زمانی که نفس هست "علی" می گویم /حرمت نان و نمک حق علی بود علی /غرض از باغ فدک حق علی بود علی /آنچنان تیغ کلامش نفس از دشمن برد /عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد /تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند /با خجالت فدک فاطمه را پس دادند /حسنش بود که تکبیر مکرر می گفت /"و ان یکاد" از نفس حضرت مادر می گفت /آفرین بر تو و بر خطبه ی تو مادر من /همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن /دست در دست حسن بود که بیرون آمد /بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد /گرچه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور /کوچه ها از قدمش پر شد ازاحساس غرور /ناگهان سایه ی یک پَست به دیوار افتاد /بند بند فلک از دست ستم شد فریاد /تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید /دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید /کوچه ی تنگ و دلی سنگ، خدا رحم کند /حضرت حوریه و جنگ، خدا رحم کند /می وزید از دل کوچه خبری سرخ و کبود /دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود /دور و بر را نظری کرد نباشد خبری /یا مبادا که از این ره گذرد رهگذری /هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد /عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد /ناگهان سایه ی دستی روی خورشید افتاد /پسرش سینه سپر کرد مقابل اِستاد /جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد /دستی از روی سرش رد شد و بر مادر خورد /آنچنان زد که فلک پر شده از ناله چنین /همه گفتند به هم عرش خدا خورد زمین
  • 3:31
    تلخ این بود حرامی به خوش می بالید /تلخ تر اینکه به اشک حسنش می خندید /با تمسخر نظرش سوی حسن تا افتاد /پاره های فدک فاطمه را دستش داد /گفت این حق شما خنده کنان رفت که رفت /با غرور از ستمش نعره زنان رفت که رفت /مانده باقی حسن و فاطمه و بقیه ی راه /دو قدم گریه و اشک و دو قدم ناله و آه /با پر و بال شکسته نفسش بند آمد /نفس همقدم و همنفسش بند آمد /راه می رفت و به لب داشت به زحمت سخنی /حسنم حرفی از این قصه مبادا بزنی /راه کوتاه ولیکن نه از این فاصله شد /هر قدم روی زمین خوردن او مسئله شد /بذر ظلمی که در آن کوچه غم دشمن داشت /حاصلش عصر دهم لشگر کوفی برداشت***روایت است که چون تنگ شد بر او میدان /فتاد از حرکت ذوالجناح در جولان /نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت /نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت /هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید /عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید /بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد /اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
  • 0:44
    آقای من،‌ دین و دنیای من /دنیای من،‌ خواب و رویای من /رویای من،‌ تویی آقای من
  • 0:25
    طاق و رواق میکده هرگز تهی مباد /از های و هوی و عربده ی میگسارها

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی