منو
شب ولادت حضرت زینب (س) 93 - محمود کریمی

شب ولادت حضرت زینب (س) 93 - محمود کریمی

  • 4 تعداد قطعات
  • 13 دقیقه مدت قطعه
  • 365 دریافت شده
مدیحه سرایی ولادت حضرت زینب (س) با صدای محمود کریمی، 1393

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 13:54
    شعرخوانی - سلام فاطمه مرآت داور آوردی زهی که خون خدا را پیمبر آوردی ببار کوثر احمد که کوثر آوردی برای حیدر کرار حیدر آوردی به روی دامن تو شیر دخت شیر خداست درون سینه او قلب سید الشهداست سپهر عصمت کوکب مبارکت باشد تهیت از طرف رب مبارکت باشد عجب شبی بود امشب مبارکت باشد شب ولادت زینب مبارکت باشد پیمبر آمده یا حیدر است این دختر بگو که فاطمه دیگر است این دختر فرشتگان همه از جای خود قیام کنید کنار فاطمه بر زینب احترام کنید به خاک مقدمشان سجده صبح و شام کنید همه به فاطمه و دخترش سلام کنید تمام فاطمه زینب است این دختر ادب کنید همه زینب است این دختر کریمه ای که کرامت به او برازندست شرف جلال زعامت به او برازندست نجات اهل قیامت به او برازندست خدا گواست امامت به او برازندست شکوه حیدری اش بین مگو که حیدر نیست خطاب خانه او کم ز فتح خیبر نیست هنوز شیر ننوشیده ذکر هر سخنش ز شیر بهتر نام حسین در دهنش شمیم فاطمه آید ز بوی پیروهنش روان و روح بزرگ روح حسین در بدنش ز مهد آمده همسنگر امام حسین نگاه دوخته بر حنجر امام حسین کسی که بر سر عالم علم زند این است کسی که حکم خدا را رقم زند این است کسی که نقش شیاطین بهم زند این است کسی که شعله به کاخ ستم زند این است زبان زنده حیدر خطابه خوان خداست پیام آور پیغام آوران خداست الا زمام سخن هم چونان به فرمانت نگاهبان شهیدان خدا نگهبانت پیمبر و علی و فاطمه ثنا خوانت تو زینبی پدر و مادرم به قربانت عجب نه گر به حضورت علی قیام کند سر حسین سر نی به تو سلام کند نگفته های علی جمله جمله بر لب توست کلاس فاطمه مکتب نرفته مکتب توست شبی که ماه در آن آب می شود شب توست تو آسمانی و رأس حسین کوکب توست تو مریم دو مسیحی که شد جدا سرشان مسیح بوسه گذارد به زخم پیکرشان کسی که بر تو کند اشک خود روان ز دو عین به حق که هم به حسن گریه کرده هم به حسین چرا که هست تمام وجود تو حسنین گریستن به تو هم دین ما بود هم دین تو با شهامت و صبرت حسینی و حسنی ولادت تو خبر از محرم آورده به درگهت سر تسلیم عالم آورده به پیشگاه تو تعظیم مریم آورده نه در حضور تو مردانگی کم آورده
  • 10:25
    سرود - خروش دریا صدای زینب تموم دنیا فدای زینب از آسمان گل میباره رو دستامون امشب دوا میشه دردای عالم به خاطر زینب زینب اومده و از خواهر دل میبره حسین خواهر خودش و می گردونه دور سر حسین چه سر فراز اونی که به خاکش افتاده کبوتر بام زینب همیشه آزاده ناز قدم بنت الحیدر عالم شده بهشت حک شد حرم بیت الزینب رو گنبده بهشت رسیده دلدار برا برادر رسیده لیلا رسیده خواهر نگاش به چشم مهتابه میون گهواره تو عالم عشق ارباب خودش علمداره قلب همه ما مدیون لطف و کرمشه هر جا علم و بیرق باشه اونجا حرمشه تموم دستا دخیله زینب کریم زینب عقیله زینب
  • 6:08
    شعرخوانی - بگذارید که از واژه لبالب باشم کاغذ نور مهیاست مرکب باشم عاقلان خرده مگیرید که دیوانه شدم بگذارید که سر گرم همین تب باشم آن خدایی که مرا فیض عبودیت داد میگذارد که شبی بنده این رب باشم لبم این بار بنا کرده بگوید زینب نگذارید که شرمنده این لب باشم بگذارید بخوانم امشب یا زینب مددی یا زینب یا زینب یا زینب خوبان روزگار مسلمان زینبند دیوانه حسین و پریشان زینبند آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند حتما کنیز و پیر غلامان زینبند در جنت الحسین تمام حسینیان گشتند غرق ناز که مهمان زینبند مرغان خوش صدای بهشتی تمامشان بیچاره طنین حسین جان زینبند هفتاد و چند کشته آقای کربلا مردان آسمانی گردان زینبند کعبه رقیب حرمت زینب نمیشود عالم حریف هیبت زینب نمی شود اینها که گفته اند ز عیسی مسیحها یک قطره از کرامت زینب نمیشود هرجا که حرف اوست همانجاست کربلا در هر مکان که صحبت زینب نمیشود تنها به احترام حسینش اسیر شد هر عاشقی که حضرت زینب نمیشود باید به سوی عرش خدایش سفر کنم آخر بروی زمین رعایت زینب نمیشود زینب اگر نبود محرم نداشتیم هییت نبوداین همه آدم نداشتیم وقتی غرور حیدریش جلوه گر شود هر کس که هست مرد خطر بی جگر شود گفت با دستهای بسته نمیشد بسر زند سر را شکست
  • 7:06
    سرود و مناجات - اول تو از پیاله هستی چشیده ای ما نیز خورده ایم ز جام دهانی ات تو روی دست آمده ای پس میا به زیر بالا مکان بمان به همان لا مکانی ات قنبر که خود لیاقت قنبر شدن نداشت افتاد بین جذبه ی قنبر کشانی ات بالا نشسته ای و جهان زیر دست تو هستی هستی هستی و هستی ز هست تو با ابروان همچو کمانت چه کرده ای ناخورده می من که شدم مست مست تو ربه فیه تجلی و ظهر ها علی بشر کیف بشر بند نعلین علی در و گوهر ها علی و بشر کیف بشر در دل شیعه خود کرده نظر ها علی و بشر کیف بشر خدا مشغول خلقت بود ادم را همان لحظه علی در مسجد حنانه کفشش را رفوه می کرد

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی