- 595
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه دوم 96 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه دوم با صدای میثم مطیعی، 1396
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
زمزمه - صدام میکرد، نگاهم تو نگاش افتاد زمین که خورد، همه عالم به پاش افتاد امون ای دل، امون ای دل توی کوچه، میون اون همه نامرد خودش ایکاش، کمربندو رها میکرد امون ای دل، امون ای دل بسوز ای دل، که زهرا پای حیدر سوخت مگه میشد، به آسونی رها از من؟ نگم دیگه، چجوری شد جدا از من امون ای دل، امون ای دل "علی برگرد"؛ صداش توو گوشَمه انگار "علی برگرد"، امون از این در و دیوار امون ای دل، امون ای دل بسوز ای دل، که زهرا پای حیدر سوخت بهم گفتن، به دیوار تکیه میداده بهم گفتن، چجور رو خاکا افتاده امون ای دل، امون ای دل بهم گفتن، نگاهش تار میدیده بهم گفتن، همهش آزار میدیده امون ای دل، امون ای دل بسوز ای دل، که زهرا پای حیدر سوخت صداش کردم، خجالت میکشید از من الهی که، نباشه نا امید از من امون ای دل، امون ای دل قرار این بود، همیشه پا به پاش باشم اگه حتی، نمیشه از زمین پاشم امون ای دل، امون ای دل امون ای دل، امون از غربت حیدر حسن دیده، برا اینها چه ها کردم چقد واسه، همین مردم دعا کردم امون ای دل، امون ای دل حسن دیده، توی کوچه زمین خوردم حسن دیده، چقد واسه علی مُردم امون ای دل، امون ای دل امون ای دل، امون از غربت حیدر دلم تنگه، برا اون طفل شیش ماهه دلم خونه، خدا از حالم آگاهه امون ای دل، امون ای دل خداحافظ، شبای غربت حیدر خداحافظ، مدینه شهر پیغمبر امون ای دل، امون ای دل امون ای دل، امون از غربت حیدر شاعر : امیر رضا یزدانی
-
دم آغازین - رفیقان رفیقان بیایید بیایید شهیدان شهیدان بخوانید بخوانید بیایید، بخوانیم، بسوزیم، بباریم، بمیریم، بگوییم: بی بی سلام
-
زمینه - یازهرا، یازهرا یازهرا یازهرا، یازهرا یازهرا جان مرا دم به دم، میسوزد شمعی که در خانه ام، میسوزد غصه میبارد، از در و دیوار کودکان ماتِ، مادری تبدار دلگیر است و گریه آور خانه بی لبخند مادر ای وای از غمهای حیدر زین پرسش، چشمم تر میشود: که مادر، کی بهتر میشود میبینی زینبت را، میگرید آن سو حسن بی صدا، میگرید بر لب نیاور، حرف رفتن را میدانم هستی، دلتنگ بابا میمانم سرگردان بی تو حیران و بی سامان بی تو با اشک کودکان بی تو خاموشی ست، پاسخت این شبها وقتی که، میپرسم حالت را بر صورتت رنگ غم نشسته چون پهلوی تو دلم شکسته پوشاندی از من، روی نیلی را تا که نبینم، رد سیلی را بر فلک شعله زد آهم روی از من میپوشد ماهم مرگ خود از خدا خواهم شاعر : محمد مهدی سیار
-
واحد - هرکجا شعله دیدیم، داغ ما تازه تر شد چون در خانه ی تو، جان ما شعله ور شد آمد آغاز پاییز باغ فدک دست گلچین گرفته سراغ فدک فاطمیه شد و تازه داغ فدک برده طوفان غم، حیدر را می گرید مجتبا مادر را امشب با گریه بر لب دارند انا اعطیناک الکوثر را (وای مادرم، یا فاطمه) ای انیس ملائک، ای نفس های حیدر ای تو ام ابیها، ای تو جان پیمبر ای دل عالم و جان اهل کسا ذکر تو هرکجا بر لب شهدا در دفاع از حرم ای تو حجت ما ای اوج جانبازی ها زهرا جان و دل مرتضا زهرا وقتی در کوچه می افتادی دنیا می افتاد از پا زهرا (وای مادرم، یا فاطمه) فاطمه کربلایی ست، چون همه جانش آنجاست از اخیّ الیّ، روضه ها در دل ماست ای حسین من ای جان من... قتلوک ای به تیغ جفا، تشنه لب... ذبحوک و من الماء فی کربلا منعوک ایمان انبیا زهراییست دلهای شهدا زهراییست در میدان، شور ما حیدری در بلا صبر ما زهراییست (وای مادرم، یا فاطمه)شاعر: میلاد عرفان پور
-
شور - لک لبیک اباعبدالله کشتی نوح نشد منتظر هیچ کسی این حسین است که با خود همه را خواهد برد
-
شور - مادر، حضرت مادر با دعای آخرت، غم برده دنیا را سورهی کوثر؛ سورهی کوثر با همین عجل وفاتی می کشی ما را ای شفیع ما کوثر و طوبا یا زهرا یا زهرا انیس مولا یاور حیدر، دخت پیغمبر شانههایم تاب این غم را نخواهد داشت ریشهاش خشک آنکه بذری این چنین را کاشت مخواه این خانه، شود ویرانه یا علی یا علی بگو و برخیز با علی با علی مگو از پاییز ای شفیع ما کوثر و طوبا یا زهرا یا زهرا انیس مولا شاعر : محمدرضا وحید زاده
-
دکلمه - نمرودیان سرکش و اصحاب بولهب دامن زدندآتش خشم و نفاق را در سوخت ناگهان و جهان گریه اش گرفت تا خواست بازگو کند این اتفاق را در سوخت خانه سوخت زمین سوخت عرش سوخت غمناله های سوره ی کوثر شنیده شد وقتی که خون یاس زمین را دچارکرد پیراهن تمامی گلها دریده شد ای ریسمان کفر که در فکر بیعتی حبل المتین علیست کجا میکشانی اش؟ او راز خلقت است فراموش کرده ای؟ ای بی خبر ز منزلت آسمانی اش بعد از تو چاه شاهد بغضی عظیم بود بعد از تو ماه در دل شب کوچه گرد شد مردی که بود هر نفسش شادی آفرین بعد از تو نخل از پس نخل آه و درد شد مادر چه قدر نام قشنگی برای توست بانو چه قدر لایق این اسم اعظمی حتی به بوریای تنش فکر کرده ای اصلا تو نوحه خوان عزای محرمی بی شک فدک مقابل چشم تو کوچک است وقتی خدا زدست فلک را به نام تو هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده ی عالم دوام تو شاعر : سمانه خلف زاده
تاکنون نظری ثبت نشده است.