- 26
- 1000
- 1000
- 1000
وفات حضرت معصومه (س) 98 - مجتبی رمضانی
مرثیه خوانی وفات حضرت معصومه (س) با صدای مجتبی رمضانی، 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد اى که دستت میرسد کارى کنى,کارى بکن عمر دارد میرود,دارد اجل سرمیرسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد شب به شب در میزنم,چون در زدن مال من است دست سائلها فقط تا حلقه درمیرسد گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد من فقط یک نوکرم,کار خودم را میکنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد فقر آمد میرود ایمان, ولى پیش شما میشود ایمان من فقرى که از در میرسد رزق در بین الطلوعین است,بین طوس وقم رزق از دو سفره موسى بن جعفر میرسد هم به زیر دین قم, هم زیر دین مشهدم گاه به دادم برادر,گاه خواهر میرسد فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد نیستند ایندو براى من,فقط پیش منند سر به سرور میرسد,دل هم به دلبر میرسد پیش تو محتاجها در حال رفت و آمدند تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید میوه ما هم فقط با گریه بهتر میرسد پابرهنه میدوید و میدوید و میدوید زودتر از شمر آیا به برادر شاعر : علی اکبر لطیفیان
-
شور - سلام آقا بسه دوری از حرم ، بزار بیام آقا شب و روزمُ تو فکرِ کربلام آقا سلام آقا گناه کردم آره حق داری میدونم اشتباه کردم همه عمرمُ جونیمُ و تباه کردم ، گناه کردم دعام کردی میدونم بازم نگاه به گریه هام کردی دیدی دور شدم ازت منو صدام کردی ، دعام کردی نذار ازت دور بشم بدون تو می میرم اگه نرم کربلا به جون تو می میرم حسین اباعبدالله فدات میشم فدایِ تو و تمومِ بچه هات میشم به خدا که خاکِ پایِ زائرات میشم ، فدات میشم بهارم باش توی سختی های زندگی کنارم باش تو بیا قرار قلب بی قرارم باش بهارم باش نگاهم کن با نگاهِ تو یه عمرِ زندگی کردم آره بد شدم میدونی بچگی کردم ، نگاهم کن من با تو حالم خوبه من به تو عادت کردم بگیر ازم دنیامو به سمت تو برگردم حسین اباعبدالله غریب آقا تو رو کشتنت یه عده نانجیب آقا که می پیچه از تن تو بوی سیب آقا غریب آقا شهید آقا یکی اومد و سر تو رو برید آقا یکی پیرهنت رو از تنت کشید آقا بمیرم من واسه لحظه ای که خواهرت نگاه می کرد جلو چشم خواهرت سرو جدا می کرد بمیرم من خیلی تو رو بد زدن روبروی خواهرت شبیه پهلوی تو به پهلوی مادرت ...
-
واحد - شیخ می آید حرم, گمراه می آید حرم با تمام زائرانش راه می آید حرم هیچ فرقی نیست بین زائرانش چون که هم بنده می آید حرم , هم شاه می آید حرم لحظه ای خالی نمی ماند اگر دقت کنیم روزها خورشید و شب ها ماه می آید حرم خوش به حال شیعه ای که ساکن شهر قم است گاه می آید حرم , بیگاه می آید حرمرتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب کوه از شوق زیارت کاه می آید حرم گر چه در ظاهر بدی قصد زیارت کرده است در حقیقت عارف بالله می آید حرم هر که می خواهد ببیند قطعه ای از عرش را راه خود را می کند کوتاه می آید حرم بُعد منزل نیست چون که این سفر روحانی است هر کسی هر جا بگوید : آه می آید حرم شاه و رعیت ,مست و عارف, شیخ و گمراه و همه با تمام زائرانش راه می آید حرم… شاعر : مجتبی خرسندی
تاکنون نظری ثبت نشده است.