- 415
- 1000
- 1000
- 1000
28 صفر - رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) - محمدحسین پویانفر، 98
مرثیه خوانی 28 صفر، رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) با صدای محمدحسین پویانفر، 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - که مرتب بلند گریه کنیم سوخت از تب بلند گریه کنیم گریه کن گریه گرچه تسکین استغمِ غربت عجیب سنگین است بر غریبی کریم ، گریه کنید پایِ دردی عظیم گریه کنید یادِ حالی وخیم گریه کنید بشنوید از قدیم گریه کنید چشمها را پُر آبتر بکنید حالِ ما را خرابتر بکنید زهر نوشید فاطمه نالید سبز پوشید فاطمه نالید هر چه کوشید فاطمه نالید خون که جوشید فاطمه نالید روی دامان مادرش اُفتاد روی دست برادرش اُفتاد بی وفایی نوایِ او را بُرد چنگی آمد عبایِ او را بُرد نیزهای رانِ پای او را بُرد هق هقِ بی صدایِ او را بُرد دست بر قلبِ مضطرش نزنید پیشِ ما حرف همسرش نزنید ظرف یکسو آب هم یکسو تشت و قلبی کباب هم یکسو زینب و اضطراب هم یکسو جعده یکسو رباب هم یکسو پیشِ قاسم مقابل پسرش میچکد از محاسنش جگرش بعد مادر مغیره را میدید هِی مُکرر مغیره را میدید رویِ منبر مغیره را میدید پیش آن در مغیره را میدید او که این روزها کنارش بود زدنِ خانم افتخارش بود یادش اُفتاد رویِ پا برخواست از دهانش که ناسزا برخواست دستِ نامرد بی هوا برخواست آنچنان خورد که صدا برخواست روضهام گیرِ سنگِ دیوار است همه تقصیرِ سنگ دیوار است پسر ارشدش زمین اُفتاد با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد چقدر بد زدش زمین اُفتاد خواست تا پا شود دوباره ، نشد بعد از آن حرف گوشواره نشد تاب دیگر قلم ندارد حیف وای آقا حرم ندارد حیف نه حرم سنگ هم ندارد حیف خادمی محترم ندارد حریف همگی زیرِ دِینِ آقاییم روضه خوانِ حسین آقاییم از خودش کاست از حسینش گفت او خودش خواست از حسینش گفت تا که برخواست از حسینش گفت یاد لبهاست از حسین گفت گفت رویِ لبت ترک بخورد بعد تو خواهرم کتک بخورد شاعر : حسن لطفی
-
تک - با چشمای خیسم نامه مینویسم سلام عشقم سلام عمرم سلام محبوب من رفیق قدیمی دلم تنگه واست یه کاری کن برای این دل آشوب من سلامای بعد هر نمازم به کربلا عشقه مرور روزایی که میگشتم تو موکبا عشقه عشق منی تنها تو خوبه حال من با تو هر دفعه زمین خوردم هیشکی نبود الا تو حسین آقا جان حسین آقا جان حسین آقا جان ای آقا جان عزیزم حسین عزیزم حسین عزیزم حسین عزیزم حسین چقدر خوبه که برای تو اشک میریزم حسین پناهم حسین نجاتم بده میدونی که رو سیاهم حسین می خوامت تو رو به دردت نخوردم اما بهم نگفتی برو غلامت شدم یه عمریه که اسیر همین مرامت شدم من دوست دارم ای همه دار و ندارم ای همه ی کس و کارم ای دل و دلبر و یارم حسین برای منی برای تو ام همه می دونن گدای تو ام من عبد فقیر تو خیر کثیر امیری حسین و نعم الأمیر ...
-
شور - هستی تمام ایمانم بر دین تو مسلمانم حسن جانم حسن جانم تسبیح جن و ملک شاه سلام علیک خوردم از این خوان نمک شاه سلام علیک ای یوسف بنی هاشم در قلب من تویی حاکم اباالقاسم حسن جانم حسن جانم ای قمر نه فلک شاه سلام علیک
-
شور - یادمه دوشنبه بعد روضه با یه دنیا آرزو خوابیدم باورم نمی شد اما انگار یه جور دیگه بقیعو دیدم برو بیایی داشت گلدسته هایی داشت مثل ایوون نجف صحنش عجب صفایی داشت دیدم اون شب مثل رضا صحن تو آباده حسن من نشستم روبروی پنجره فولاد حسن ای صاحب کرم حسن حسن حسن جان آقای بی حرم حسن حسن حسن جان تو شلوغی حرم افتادم همه جای صحن تو چرخیدم رو کتیبه های دور صحنت نغمه های محتشم رو دیدم باب الکرم کنج ورودی قاسم دیدم می خونه برات نوحه حاج اکبر ناظم دیدم اونجا پر شده از دسته های سینه زنی حک شده رو درب حرم آستان قدس حسنی
تاکنون نظری ثبت نشده است.