منو
28 صفر، رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) - حنیف طاهری، 97

28 صفر، رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) - حنیف طاهری، 97

  • 6 تعداد قطعات
  • 30 دقیقه مدت قطعه
  • 331 دریافت شده
مرثیه خوانی 28 صفر، رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) با صدای حنیف طاهری، 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 30:25
    روضه - اى جاده ‏هاى داغ وطن را بیاورید پروانه ‏هاى باغ، چمن را بیاورید شب‏هاى شعر از غم دل‏هاى اهل بیت مانند ابر نام دو تن را بیاورید اى زهرهاى منتظر ظهر تشنگى روز حسین نیست حسن را بیاورید او شاهراه دوًم شهر شهادت است آن زخمى سکوت و سخن را بیاورید در اوج آه گفت جگر گوش ه‏هاى من، وقت سفر شده‏ ست کفن را بیاورید حرفى نمانده است به جز غربت بقیع دیگر چقدر تیر؟ بدن را بیاورید مولا ، براى این همه قلب بدون عشق آن اشک‏هاى سنگ شکن را بیاورید تقصیر زهر نیست که مسموم مى کند با سنگ نام کوزه و زن را بیاورید در مرز مِهر پاى گذرنامه هایمان هر سال مُهر سینه زدن را بیاورید کى مى رسد که بشکفد این جمله بر لبت دوزخ بس است شاعر من را بیاورید شاعر : علی حیدرزاده
  • 8:52
    زمینه - کشته ی زهر جفا نه من کشته ی دیوار و درم کشته ی طعنه های مردم نه کشته ی مسمار و درم سایه ی دستی که سنگینه هنوز روی زندگیمه پاره پاره ی این جگر من خدا از همون قدیمه من دیدم اشک مادرمو من دیدم یاس پرپرمو رو خاکا سایه ی سرمو کاشکی می مردم کاشکی می مردم درد من رو کی میدونه وآی درد من در غربته قاتل من همسرم نیست وآی قاتلم زخم صورته خون روی دیوار کوچه یه عمر قلبمو شکونده صدای بی جون مادر من یه عمر این دلو سوزونده چهل ساله روضه می خونم چهل ساله ابر بارونم چهل ساله من پریشونم کاشکی می مردم کاشکی می مردم من دیدم اشک مادرمو من دیدم یاس پرپرمو رو خاکا سایه ی سرمو کاشکی می مردم کاشکی می مردم
  • 5:39
    واحد - یاکریم یاکریم گنبد توام گنبدی که بی کبوتر است یا پر از کبوتران بی پر است یا کریم تو نسیمی و نسیم پا نمی نهد بروی خاک قبرتو درون قلب ماست یا کریم تو کریمی و کریم دستهای سائلان خانه را که پس نمی زند مرغ جان ما برای دیدنت درون سینه مانده دگر نفس نمی زند یا غریب گرچه شهر ما مدینه نیست بهر میزبانی غصه های تو سینه های ما که سینه نیست ما کبوتریم بهر طوف گنبد تو پر کشیده ایم به هر کجا که بوی فاطمیه می دهد سر کشیده ایم شعرهای خسته ای که من هنوز ناسروده ام برای تو جان هر غریب عالم یا عمامه سر فدای تو راستی بقیع جمعه ها غروب با کدام روضه گریه می کند راستی روضه خوان غربت تو کیست کیست آنکه تشنه ی محبت تو نیست چهره ات درون هاله ای از آتش و عطش نهفته است هیچ شاعری به پاس آن حماسه ات یک غزل نگفته است دست های خالی مرا ببین که خسته ام مثل پهلوی نجیب مادرت شکسته ام سبز و ساده و صبور نور پشت نور تشنگی صلح و قهر کوزه ای پر آب زهر مهربان و خسته و نجیب پر ز عطر سیب ای مدینه را غریب یا کریم اهل بیت
  • 7:40
    واحد - گل پرپر، بیا مادر ، سرم و بذار رو زانوت بیا اما ، جون بابا ، دستت و نگیر به پهلوت من به آرزوم رسیدم به سوی تو پر کشیدم من همون جا جون دادم که چادر خاکیت و دیدم من غریبم من غریبم من که تنها، بین غمها، هی غم و غصه می خوردم زهر کینه ، تو مدینه ، اگرم نبود می مردم این برام شد یه معما ، که چرا تو اوج غمها تو همش به من میگفتی نگی از کوچه به بابا کردم از غم، ناله هر دم، دوست و دشمن شررم زد خنده های قاتل تو ، صد تا زخم بر جگرم زد گوشه ی غریبی شد جام ، کشیدن سجاده از پام پیش چشمم روی منبر، ناسزا گفتن به بابام من غریبم من غریبم اگه اون روز، روز پر سوز، یکمی بودم بزرگتر توی کوچه ، میشدم من ، سپر تن تو مادر میمیرم روزی هزار بار، وقتی یادم میاد ای یار بی هوا زد تو رو دشمن ، با صورت خوردی به دیوار شاعر : مجتبی صمدی شهاب
  • 5:22
    تک - فارغ از همه جهانم من دیوونه و رسوا دلمو زدم به نام دو جگر گوشه ی زهرا دل سپرده ی حسینم کشته مرده ی مجتبی مقصد هر نمازم شد مدینه و کربلا حسن هست نگارم اعتبارم همه دار و ندارمه حسین پادشامه دلربامه صاحب اختیارمه ذکر طوفان قلب من یاحسین و یاحسن با یه گوشه نگاهی دل عالمو کشوندن کسی یار ما نمی شد اگه این دو تا نبودن سرنوشتم حسینه هست بهشتم مجتبی مقصد هر نمازم شد مدینه و کربلا حسن سفره داره شهریار بی قرینه خلقته حسین یار دلهاست ماه شبهاست می نویسم روی کفن یاحسین و یاحسن از ازل شده فداشون همه دار و ندارم تا دلم اسیرشونه کاری با کسی ندارم گره خورده ی حسینم سر سفره ی مجتبی مقصد هر نمازم شد مدینه و کربلا حسن بی کرونه مهربونه ماه خونه فاطمه ست حسین دلنشینه محجبینه عشق ساقی علقمه ست بهترین نغمه و سخن یاحسین و یاحسن
  • 6:47
    روضه - محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است جانا به حاجتی که تو را هست با خدا کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است جام جهان نماست ضمیر منیر دوست اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی