منو
ایام اربعین 99 - میثم مطیعی

ایام اربعین 99 - میثم مطیعی

  • 6 تعداد قطعات
  • 12 دقیقه مدت قطعه
  • 611 دریافت شده
مداح : میثم مطیعی
مناسبت مذهبی : 20صفر، اربعین حسینی
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مرثیه خوانی ایام اربعین با صدای میثم مطیعی، 1399

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 12:15
    روضه - السلام علی السدره المنتهی السلام علی الجنه المأوی ...*** مگیر از زائرانت لحظه ای فیض زیارت را مبند این گونه بر یاران خود راه سعادت را گدایانت به شوق وصل می آیند و می گویند مگیر ای شاه ! از ما پاپتی ها این محبت را نجف تا کربلا عشق است ، موکب موکبش رحمت خدا بخشیده انگاری به خدامت سخاوت را چنان گرد تو می آیند خلق الله از هر سو تداعی می کند هر اربعین روز قیامت را تو با هفتاد و دو یارت به روی نیزه ها رفتی و آوردی کنار خویش هفتاد و دو ملت را اگر داغی به پا دارند تاول نیست می دانم زمین بوسیده در هر گام ، پای زائرانت را شاعر : سید محمد حسین حسینی
  • 9:38
    زمزمه - اگه امسال میومدم الان توو موکبا بودم منم یکی از اون پیاده‌ها بودم توو جاده‌ی نجف به کربلا بودم اگه بودم به پای زائرای تو می‌افتادم برای دیدنت سرم رو می‌دادم که اربعین تو نمیره از یادم گدا مگه جز تو کیو داره؟ یا ثارالله و ابن ثاره چشام فقط تو برا تو می‌باره یا ثارالله وابن ثاره چکار کردی؟ که وقتی اسم تو میاد دلم میره دلم توو جاده‌ها قدم قدم میره تا می‌شنوم یکی داره حرم میره چکار کردم؟ میگن اجازه نیست که زائرت باشم اجازه نیست دیگه مسافرت باشم یه شب توو کربلا مجاورت باشم گدا مگه جز تو کیو داره؟ یا ثارالله و ابن ثاره چشام فقط تو برا تو می‌باره یا ثارالله وابن ثاره دلا خونه مگه به غیر کربلا پناه داریم؟ راهی مگه به غیر اشک و آه داریم؟ ما اربعین نرفته‌ها گُناه داریم دلا خونه خوشا به زائری که کربلا رفته که پای اون ضریح با صفا رفته کسی که کربلا نره کجا رفته؟ گدا مگه جز تو کیو داره؟ یا ثارالله و ابن ثاره چشام فقط تو برا تو می‌باره یا ثارالله وابن ثاره شاعر : رضا یزدانی
  • 8:35
    زمینه - ندارم آروم، که اربعین شد خبر داری که عاشقت خونه نشین شد به دل میگفتم، میریم زیارت یه دلخوشی داشتیم و بس، آخرش این شد نگو که مهمون نمیخوای مهربون آقا نگو که بد زائرایی بودیم برات ما خودت بگو بغضمونو کجا بباریم؟ خودت بگو چیکار کنیم با دل شیدا عراقیا!یادش بخیر صوت شما: اهلا و سهلا راه نجف تا کربلا تو موکبا: اهلا وسهلا یه روز میایم باز با همون شور و نوا: اهلا و سهلا از راه دور سلام آقا، سلام دلشکسته ها خدا بخیر بگذرونه، این اربعین دور از شما «زوروا عنّا فی الاربعین» لو کنتَ مَیتاً، کِلمَةْ هلا بیک حتی اگر مرده باشی، عبارت "خوش آمدید"... کِلمَةْ هلا بزوّار ابو السجّادِ تُحییک عبارت "زائران امام حسین خوش آمدید"، تو را زنده می‌کند هاکَ اشرَب المای، الله یخلّیک بیا آب بنوش... خدا تو را حفظ کند من کفِّ طفلٍ تَحسَبُ العباسَ یَسقیک از دست کودکی بنوش که احساس کنی عباس به تو آب می‌دهد خیماتُهم صارَت سَما والصدرُ کفّین خیمه‌های آنها، آسمان و سینه‌شان چون دو دست عباس گشاده یهواکُمُ القلبُ کما تهواکُمُ العین همانند چشم، قلب نیز هوای شما را می‌کند عمری أبیعُ أشتری صوتَ عجوزٍ همه عمر خریدار صدای پیرمردی هستم که صاحَت هلا بریحِةْ علی بزوّار لِحسین فریاد می‌زند: خوش آمدید ای زائران حسین، بو ی علی را آوردید... یا زائرینَ لی قسَمْ باللهِ یا أهلَ العراقِ ای زائران کربلا، ای اهل عراق. شما را به خدا قسم قبلَ الوصولِ للحَرَم مُرّوا على بابِ الزقاقِ پیش از آنکه به حرم برسید، از سر کوچه ما گذر کنید تَلقوا بهِ قلبی الذی منذُ الأزلْ للحشر باقی و ببینید قلبم را که از ازل در هوای کربلاست فبِحقِّ أمِّ البنین زوروا عنّا فی الاربعین به حق ام البنین در اربعین به نیابت از ما زیارت کنید والطُموا بالنّیابة عن صدورٍ بها حنین و به نیابت از ما سینه بزنید با سینه‌های پر از ماتم «زوروا عنّا فی الاربعین»
  • 7:38
    زمینه - قدم قدم موکبارو می گردم ستون ستون دنبال یه نشونه م کجای این جمعیتی که می خوام نمازمو پشت سرت بخونم مگه می شه، شبای درد و غم به سر نیاد؟ مگه می شه، حبیب من توو این سفر نیاد؟ ما رو اینجا امام عسکری صدا زده مگه می شه، پدر صدا کنه پسر نیاد؟ می دونم، که بین زائرا می دونم، میون مردمی می سوزم، توو آتیش غمت ای آقا، عمود چندمی؟ یا مهدی، عزیز فاطمه شاید الان تو جاده ای و شاید گوشه کنار موکبا نشستی دلم خوشه که این قَدَر می دونم تو هم کنار من تو جاده هستی شاید الان، به زائرای تشنه آب میدی یا توو موکب، مسافرا رو جای خواب میدی می شه باهم، یه بار بریم مزار مادرت مطمئنم، یه روز به این سوال جواب میدی این لشکر، به یاری خدا هرچیزی، براش فراهمه از کوفه، با پرچم علی می ریم تا، مزار فاطمه یا مهدی، عزیز فاطمه قبول دارم پیش تو رو سیاهم منو سیاهی لشکرت حساب کن ازین سپاه اربعینی آقا سربازای ظهورو انتخاب کن کی می دونه، توو قلبت این روزا چی می گذره؟ غم غربت، یا غصه ی نبود لشکره می دونم که، دلت ازم یه کم مکدّره ولی آقا، همیشه بخشش از بزرگتره می گردم، ولی مث شما محبوبی، نمی بینم آقا تا دنیا، حسینو نشناسه من از پا، نمی شینم آقا یا مهدی، عزیز فاطمه شاعر : محسن رضوانی
  • 10:41
    زمینه - کوله پشتیمو مثه همیشه بستم تا که راهی شم به سمت آغوشت ولی امسال خاطراتو می‌نویسم پای تصویر ضریح شیش‌گوشت تو که نیم نگات برای درد دل تسکینه تووی تلخی زمونه اسم تو شیرینه دلم آروم نمیگیره یه سوالی دارم نکنه از چشات افتادم که حالم اینه! حق داری اگه نخوای نگام کنی نکنه دیگه نخوای دعام کنی ولی کاش بازم برا زیارتت صدام کنی میون موکبا، جای ما خالی کنار زائرا، جای ما خالی نجف تا کربلا، جای ما خالی جای ما خالی اگه قلب عاشقو غبار بگیره نتونه جلوه‌ی معشوقو ببینه چاره‌اش اینه گرد و خاک راه زوار روی آیینه‌ی قلب اون بشینه بایدم سهم دلم گریه و حسرت باشه روی دوشم بار سنگین خجالت باشه پایی که به سمت هر گناه قدم برداشته بایدم توو خونه محروم از زیارت باشه کی میدونه توو دلت کی جا شده وقتی حر با دست تو سوا شده خوش به حال کسی که راهی کربلا شده توو راه ماتمت ، جای ما خالی توو دسته‌ی غمت، جای ما خالی به زیر پرچمت، جای ما خالی جای ما خالی میون موکبا، جای ما خالی کنار زائرا، جای ما خالی نجف تا کربلا، جای ما خالی جای ما خالی همیشه همین حوالی می‌رسیدم روبه‌روی گنبدت که غرق نوره اگه دعوت نکردی چاره‌ای نیست! مهر تربتت برام سنگ صبوره سجده میکنم رو تربت یه نفس می‌بارم دوس دارم توو کربلا سر از رو مهر بردارم هرچی یا حسین میگم بیشتر آتیش میگیرم خب یه بار جوابمو بده منم دل دارم چجوری جواب بدی وقتی سرت خیلی فاصله داره با پیکرت هنورم میگه اناالعطشان رگای حنجرت توو جمع اشک و آه، جای ما خالی توو بارگاه ماه، جای ما خالی کنار قتلگاه، جای ما خالی جای ما خالی میون موکبا، جای ما خالی کنار زائرا، جای ما خالی نجف تا کربلا، جای ما خالی جای ما خالی شاعر : سید مهدی سرخان
  • 6:36
    روضه - من نیمه جان، مسافر از ره رسیده‌ام بانوی سر شکسته هجران کشیده‌ام من شمع شام غربت اهل خرابه‌ام کز جان و دل به پای یتیمان چکیده‌ام من پا به پای دخترکان برادرم بر روی خارهای بیابان دویده‌ام جان کنده‌ام که زنده رسیدم به کربلا شاهد، قد خمیده و رنگ پریده‌ام ره واکنید در برم ای اهل قافله چونکه هنوز قبر گُلم را ندیده‌ام دور از نگاه غیرت عبّاس و اکبرم صد ناسزا ز دشمن بی دین شنیده‌ام من تا مدینه با چه توانی سفر کنم؟ طاقت نمانده در تن و دیگر بریده‌ام شاعر : مصطفی متولی

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی