- 2428
- 1000
- 1000
- 1000
شب دهم محرم 1400 - محمود کریمی، حنیف طاهری و ابراهیم رحیمی
مرثیه خوانی شب دهم محرم با صدای محمود کریمی، حنیف طاهری و ابراهیم رحیمی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - چقدر نام تو زیباست؛ اباعبدالله چشم تو خالق دنیاست؛ اباعبدالله زائر کربوبلا حقّ شفاعت دارد قطره در کوی تو دریاست؛ اباعبدالله دستگیری ز گدا، گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست؛ اباعبدالله مستجاب است دعا، گوشهی ششگوشهی تو حرمت، عرش معلاست؛ اباعبدالله هرکسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت او نظر کردهی زهراست؛ اباعبدالله
-
زمینه - لبیک یا ثارالله ای بالاترین نعمت شد دارالشّفا، هیئت هرکس که دلش مرده زنده میشه با تربت ای تشنهی جام بلا ای ساکن کربوبلا امشب خدا میکشه آه لبّیک یا ثارالله راه و مقصد انسان سیر کامل عرفان غیر از تو که میمانی کلُّ من علیها فان به حقّ این سیر و سلوک به جاه امُّک و ابوک به اضطرار خیمهگاه لبّیک یا ثارالله ای ساقی این دربار یار سیّدالاحرار مولانا ابوفاضل ابن حیدرالکرار سیّد أصحابالحسین باب حاجات؛ بابالحسین عزیز زهرا؛ اباالفضل یا سیّدی؛ یا اباالفضل ای که مرد میدانی تا جان، پای پیمانی با قول «بنفسی أنت» تو تاج شهیدانی ای صاحب بیتالشّرف ذوالفقار شاه نجف ثانی مولا؛ اباالفضل یا سیّدی یا؛ اباالفضل
-
روضه - به گودال میرفت پر از زخم امّا سبکبال میرفت برای طواف امام زمان تیغ دجّال میرفت برادر که افتاد به دنبال او، خواهر از حال میرفت عجب اضطرابی دقیقه، به سختی صدسال میرفت سنان باز میگشت و یک مادری بین گودال میرفت بُنیَّ بُنیَّ صدا میزد او را و از حال میرفت پس از ظهر خونین سپاهی سوی خیمه، خوشحال میرفت به پای رقیّه میآمد چو زنجیر، خلخال میرفت کسیکه عقب ماند دودستی سوی گوش اطفال میرفت به زیر سم اسب تنی سوی خیمه، لگدمال میرفت سری در شلوغی و انگشتری بین جنجال میرفت پی سر میآمد به دنبال یک بوسه، خنجر میآمد چه وصلی! که خنجر برای خوشآمد به حنجر میآمد به گودال پرخون سنان دستدردست لشکر میآمد و تیری که خوردی به سختی، مگر از کمر در میآمد ز جسمت صدای شکستهشدن، سمت خواهر میآمد به دنبال خون سرت تکّهدرتکّه، پیکر میآمد حرم؛ دست؛ معجر که پایان قصّه، جلوتر میآمد دو تا گوشواره به یک سیلی از گوشها در میآمد زبانم شده لال حرامی مگر سمت معجر میآمد صدای رقیّه عمو اباالفضل اگر میآمد
-
روضه - توو های و هوی نیزه نگام به سوی نیزه دیدم که خون از چشمات میریزه بر گلوی نیزه دیدم سرت رو پیش چشمام، زدن به روی نیزه قدمقدم با نیزه یا سنگ زدن یا نیزه خودم درآوردم از پهلوى زخمى، چندتا نیزه داره براى زخمات گریه میباره حتّى نیزه سر تو نور نیزه پیش تنور نیزه منو میبردن از پیش پیکرت به زور نیزه میخوام ببوسم پیشونیتو ولى چه دوره نیزه گلوى شیرخواره کوچیکه؛ چقد قطوره نیزه
-
شور - مرده بدم زنده شدم عشق تو را بنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم جان حسین جانان حسین عالم سنه قربان حسین به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم با شهیدانت جان عالم به قربانت تو دلیل دم زدن و نفسم که دمی به تو برسم به نام عشق قسم تویی همه کسم منم آن که ذره ی ذره ام شده ام به عشق مقیم تو تو پناه کل وجودی و منم اهل کهف و رقیم تو ز خرابه های دلم زنم در آستان عظیم تو به جهان نیامده سائلم به عطای دست کلیم تو رسد از فراسوی آسمان قتل الحسین و به کربلا همه ی سپاه نفحات حسین ملکوت بساط حسین قسم به ذات حسین بهشت صراط حسین دل به تو دادم از بند عالم آزادم
-
تک - ابراهیم رحیمی - همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند حسین حسین حسین دیدی غریبم گفتی اخی گفتم کجایی گفتی الی از تو نمونده رد و نشونی می شه برا من قرآن بخونی کار از کار گذشت و رو سینم نشست و دیدم مثل مادر پهلوهات شکست و واویلا حسینم واویلا حسینم بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید حاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
تاکنون نظری ثبت نشده است.