- 577
- 1000
- 1000
- 1000
شب چهارم محرم 1400 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شب چهارم محرم با صدای میثم مطیعی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی به کاروان شهیدان نی نوا برسی امام پیک فرستاده در پی ات ... برخیز! در انتظار جوابت نشسته... تا برسی چه شام باشی و کوفه.. چه کربلا ای دل! مقیم عشق که باشی... به مقتدا برسی زهیر باش! بزن خیمه در جوار امام که عاشقانه به آن متن ماجرا برسی مرید حضرت ارباب باش و عاشق باش! که در مقام ارادت به مدعا برسی تمام خاک جهان کربلاست...پس بشتاب درست در وسط آتش بلا برسی... زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ! که تا به اجر شهیدان نی نوا برسی... شاعر : مریم سقلاطونی
-
صدا زد هر کس که قصد توبه داره خدا توو نسلش خیر کثیر میذاره آقای ما که داشت حرف میزد نامردا هلهله میکردن اما مولا هنوزم میخواس، اونا برگردن گفتن حسین بس کن که وقت جنگه جواب حرفای تو تیر و سنگه تمومه کارت سرت رو تشنه میبریم و میریم غنیمت از اهل حرم میگیریم تمومه کارت «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» میخونه هل من ناصر ولی یاری نیس به جز اشک اهل خیمه غمخواری نیس اما انگار یکی جا مونده صدای هق هق شیرخوارهاس سرباز آخر ثارالله، تووی گهوارهاس میگه اگه برات بمیرم خوبه سپر شدن قدّ یه تیرم، خوبه عجب سربازی به روی دستای حسین رفت بالا با تیر حرمله شد إربا إربا عجب سربازی «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» صدا زد مولا، کو هانی و کو مسلم؟ کجاس عباسم؟ کو اکبر و کو قاسم؟ اصحابش رو صدا زد با آه: پاشید با غیرتا من تنهام میلرزه پیکراتون رو خاک برای اشکام من تووی قتلگاه و دورم غوغاس سر امامتون رو خاک صحراس توو راهه قاتل آسمونو شبیه دود میبینم شمر اومده نشسته روی سینهام چه تیغ کندی... «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» صدا زد مارو، آیا امیدی داره؟ هنوز عاشوراس...کی خوابه؟ کی بیداره؟ عاشورا تا ابد پابرجاس پاشو پاشو یه باری بردار قد یه تیر سپر شو واسش، نباشی سربار کی توی زندگی رهامون کرده؟ تا دست و پا زده دعامون کرده نذار تنها شه به زیر نیزه ها نگامون کرده به روی نیزه ها صدامون کرده نذار تنها شه «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» شاعر : سید مهدی سرخان
-
زمینه - بشکن بغضم، فریادم کن حرّم کن مولا آزادم کن از دست خود چون بگریزم راهی جز تو نمی دانم سرگردانم یاری کن تا روی از دنیا برگردانم الهی شکر، که عشقی چون شما دارم الهی شکر که شوق کربلا دارم الهی شکر تو را دارم عشق من، نام محبوبم عشق من، با یادت خوبم عشق من ، بی تو آشوبم «عشق من، تویی یا ثارالله» داغت در دل، غوغا کرده شور تو اشکم را دریاکرده از چشمانم می بارد باز باران تو یاثارالله تنها من نه، نسل من هم قربان تو یا ثارالله الهی شکر، سپردم دل به راه تو الهی شکر ، پناهم شد نگاه تو پناهم شد، نگاه تو ای نامت ،مصباح شبها ای نامت، شور یاربها ای نامت، صبر زینب ها «عشق من، تویی یا ثارالله» دل با اشکی ، دل با آهی از نامت گفت، سحرگاهی ای ماه من، میقات من ای نوح من، نجات من در راه تو سر خواهم داد این ناقابل، خیرات من غمت اینجاست، همینجا در دلم مولا غمت زیباست، شبیه کربلا زیبا چه ها کرده غمت با ما ممنونم ، ایمانم دادی ممنونم، سامانم دادی ممنونم ، تو جانم دادی «عشق من، تویی یا ثارالله» شاعر : میلاد عرفان پور
-
واحد - حسین ای قرارنفسهایم، بنفسی انت بنفسی انت حسین ای همه خواب و رؤیایم، بنفسی انت، بنفسی انت به جز تو حیاتی نمیدانم بنفسی انت، بنفسی انت فدای تو باشد دل و جانم بنفسی انت بنفسی انت دل سنگم شده با غم تو مسلمان، حسین سرت بر نی، رسانَد سرم را به سامان، حسین بنفسی انت، و اهلی و مالی، حسین جان حسین حسین جانم، حسین جانم حسین جانم جانم جانم جانم حسین جانم ببین خانهی ما شده هییت برای تو خوشا گر پی نسل ما باشد دعای تو مرا اهل صبر و توکل کن حسین جانم به اهل و عیالم تفضل کن حسین جانم تو دریایی، که موج غم تو گذشت از سرم که باران را، خودت هدیه کردی به چشم ترم که نامت را، شنیدم ز لالایی مادرم حسین جانم، حسین جانم حسین جانم جانم جانم جانم حسین جانم شاعر : میلاد عرفان پور
-
واحد عربی - رُقیّه تُنادی مِنَ الخِربه، معَ اللیلِ رقیه شبهنگام، از خرابه صدا میزند اریدُ ابی کی یُغَفِّینی، معَ اللیل پدرم را میخواهم تا شب مرا بخواباند ابی لم یزَل ساکناً سَمعی، صدى الخَیلِ پدرم، هنوز صدای اسبها در گوشم است وکسرُ الضلوعِ یُغطّیها، صدى الخَیلِ و صدای اسبها، صدای شکستن سینهها را میپوشاند ویا ویلی، ابی ضُمَّنی عن عیونِ العِدا ای وای بر من، پدر، مرا در آغوشت از چشم دشمنان پنهان بدار ویا ویلی، اخافُ مع اللیلِ ان أشرُدَ ای وای بر من، میترسم که شب آواره شوم ویا ویلی، ابی صارَ شَتمی بَدیلَ الحِدار ای وای بر من، پدر، به جای لالایی مرا دشنام میدهند من الخربه، رقیه تخبر اللیل عن الغربه از خرابه رقیه شب هنگام از غربت خبر میدهد شاعر : نور آملی
-
مظلوم حسین - وحید نادری
-
شور - و صلی الله علیک یابن زمزمَ و الصفا یابن جنةِ المأوی خامس آل عبا قلّهی شهادتی مشعل هدایتی شرح صبر و عزتی روح صومی و صلات جان عالمی فدات ای سفینه ی نجات ابی عبدالله عشق اربابم حسین آبروی عالمه همین اشک روضه ها محول الحالمه با یه قلب مبتلا رو به سوی نینوا میزنم تو رو صدا راز انما سلام نور هل اتی سلام شاه کربلا سلام ابی عبدالله گر نشد یاریت کنم سال شصت ویک آقا کل یوم عاشورا کل ارض کربلا من میخوام زهیر بشم عابس و بریر بشم عاقبت بخیر بشم شاه با وفا حسین معدن سخا حسین میکشیمرا حسین ابی عبدالله شاعر : حسین زیبنده
-
دم پایانی - ای شروع بندگی، ضربان زندگی همهی هستم حسین، به تو دل بستم حسین ای روضهات به پا تا شام ابد دل من همراهت میماند عشقت دمی از این دل کم نشود دل من همراهت میماند تا ابد به دو عالم، دل ما هم، به تو تکیه خواهد داد خوش به حال کسیکه، روز اول، مسیرش به حسین افتاد با توام به نگاه تو قسم تا به قافلهی تو برسم «سیدنا المظلوم، سیدنا العطشان» با نسیم پرچمت، زیر باران غمت دلم از زوار توست، عطشم دیدار توست ای ماه آسمان عاشقیام بنگر دلتنگیهایم را چشم ترم نشان عاشقیام بنگر دلتنگیهایم را به نگاه خود ای کاش، بپذیری، دل سرگردانم را به سپاه خود ای کاش، بپذیری، من و فرزندانم را تو بخوان سوی لشگر وفا من و نسل حسینی مرا «سیدنا المظلوم، سیدنا العطشان» آه، به حق آه عشق، که رسد خونخواه عشق شده عالم غرق نور، ز علامات ظهور ای آخرین مناجات شهدا به لب آمد جان بیطاقت نذر تو شد جوانیها به خدا به سر آمد صبر عشاقت من و آه دمادم، من و این غم، من و عشق و همعهدی من و حسرت دیدار، به ره یار، من و ذکر یامهدی که فدایی راه تو شوم که شهید نگاه تو شوم «ای یوسف زهرا، سیدی ادرکنا» شاعر : دکتر محمدمهدی سیار
تاکنون نظری ثبت نشده است.