- 615
- 1000
- 1000
- 1000
شب دوم محرم 1400 - میثم مطیعی و علی نهاوندی
مرثیه خوانی شب دوم محرم با صدای میثم مطیعی و علی نهاوندی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
زمینه - میرسه ناگاه، با نصر من الله شمس و قمر از راه، ما شاء الله برپا شده خیمه یار، صحرا شده باغ بهار دلداده روی حسین، جمع احرار جمع عشاق، اینجایند تا دنیا دنیاست تا محشر این محشر برپاست، تا این دنیاست نام آوری حسین، دل می بری حسین با اینکه از همه، تنهاتری حسین رویای من حسین، دنیای من حسین عقبای من حسین، مولای من حسین میرسه ناگاه، با نصر من الله شمس و قمر از راه، ما شاء الله یک سو همه عاشق او، یک سو همه قاتل او زینب شده دست به دعا، آه از دل او در این صحرا، می بارد باران غمها با اشک بانویی تنها، در این صحرا دلخون و بی پناه، حیران قتلگاه نگران خیمه گاه، آه از دل تو آه ای عشق من حسین، خونین بدن حسین ای بی کفن حسین، صد پاره تن حسین شاعر : دکتر محمدمهدی سیار
-
واحد - سلام ای زیباترین صحرا! رسیده تنهاترین مولا رسیده فرزند ابراهیم رسد عطر کعبه و رکن و زمزم و بطحا خوش آمد میگوید اینک هر بوتهی خاری هر سوی صحرا خوش آمد میگوید امواج تیغ و تیر و شمشیر و خنجرها خوش آمدی اکبر! خوش آمدی اصغر! خوش آمدی ای مهربان عباس! بخاطر زینب، بخوان قل هوالله، بخوان قل أعوذ برب الناس نگاه رباب است و آب فرات چه خوانده مگر در کتاب فرات چه رمزی و رازی چه سوز و گدازی نهفته در این پیچ و تاب فرات «سلام ای تنهاترین مولا» قرار این کاروان اینجاست قدمگاه عاشقان اینجاست شود کمکم خیمهها برپا چه غوغاهایی به پا خواهد شد در این صحرا بیا خواهر تا بگویم من خواب پیغمبر دیدهام اکنون خدا میخواهد مرا بیند کشته در راهش غوطهور در خون دمی که ببینی، برادر خود را، در این دل صحرا، فتاده به خاک فقط به نگاهی، به نغمه آهی، بگو که الهی، رضاً برضاک دمی که رود خون ز حنجر من دمی که رود روی نی سر من تویی و صبوری، در این غم و دوری، پیمبر صبری، تو خواهر من «امان ز دل زینب کبری» شاعر : دکتر محمد مهدی سیار
-
روضه و زمزمه - چشاشو بسته، رو ذوالجناح بین راه بلند شد از خواب، میخونه إنا لله میگه دیدم رسیدیم مقصد مرگ از راه اومده استقبال خیلی مشتاق دیدارم بود میون گودال خدا میخواد بریزه خونم آخر با خنجری بریده شه این حنجر خدای خوبم هرچی که اون اراده کرده خوبه که خیر من توو خواستهی محبوبه خدای خوبم «حسین حسین حسین حسین آقاجان» اعوذ بالله از غربت این صحرا پناه بر قرآن از گریههای بابا تا برداشت مشتی از خاکش رو گف وعدهگاه ما همین جاس گفت ده روز دیگه روی نیزه سر ما بالاس عمو برا عمه رکاب میگیره ولی شده عمه به چشماش خیره امون ای دنیا رباب علی رو دست بابا میده طفلی توو این شلوغیا ترسیده امون ای دنیا «حسین حسین حسین حسین آقاجان» بیا برگردیم سمت مدینه بابا بیا برگردیم جون سکینه بابا من دوس دارم توو خونه بازم دور هم جمعمون جمع باشه اما این صحرا جمع مارو از هم میپاشه بابام با غصه میگه محشر میشه حتی علی کوچولو بی سر میشه بمیرم واسش دست عمو میافته روی خاکا میشه علیِّ اکبر إربا إربا بمیرم واسش «حسین حسین حسین حسین آقاجان» شاعر : سید مهدی سرخان
-
واحد عربی - ایا معنى حبِّنا الأکبر ای معنای بزرگترین عشق ما ایا عطرَ المسکِ والعنبَر ای که تو خود، بوی عطر مشک و عنبری سقطتَ دَمیًّا وعطشانا خونین و تشنه بر زمین افتادی ولکن اجریتَ شطآنا ماؤها الکوثر اما نهرهایی را به راه انداختی که آبش از کوثر است ایا بیتًا قد سبا حرفی اعجزَ وصفی جودُهُ الأبهر ای بیتی که سخنم را دگرگون کرد و سخاوت خیره کننده اش، زبانم را از وصفش ناتوان ساخت ایا ذکرًا بینَ آیاتی کلُّ دعواتی والهوى أخبَر ای که نامت ذکر همه دعاهای من است و عشق از آن آگاه است عظیمٌ انتَ، علِیًّا مُتَّ، متى ما غبتَ ظَهرتَ اکثر تو بزرگی، علی وار جان دادی و هرگاه که پنهان شدی، آشکارتر گشتی رمَوکَ رِماحا، فصِرتَ صباحا، یُضیءُ جِراحا مِنَ المَنحر به سویت نیزه انداختند، اما تو طلوع کردی، طلوعی که بر زخمهای حنجره نور افکند وصارَ الموتُ لهُ نفَحات مرگ نفحاتی دارد لها من ما قد رسَمتَ صِفات و صفت هایی که تو برایش ترسیم کردیحملتَ لِواءَا ، فصارَ سماءَا ، علیها تراءى الحسینُ حیاة تو پرچم را بالا بردی، پس به آسمانی تبدیل شد که حسین، زندگی را در آن می دید «سلامٌ یا سیِّدَ العُشّاق» شاعر : بنت الهدی الصغری
-
شور - ما اگه اینجایم، دلامون تو راهه راهمون کوتاهه، کوتاهه، کوتاهه یه سلام فاصلهست فقط، بین ما با حسین یه سلام فاصلهست فقط، تا بینالحرمین خیال کن کربلایی، خیال کن اربعینه خیال کن روبهروشی، داره اشکاتو میبینیه «حسین جانم آقاجان» ظاهرم آرومه، تو چشام بارونه توی قلبم قبر ششگوشه پنهونه یه سلام فاصلهست فقط، بین ما با حرم یه سلام فاصلهست فقط، به خود آقا قسم خیال کن روبهروی، ضریح باصفاشی خیالش هم قشنگه، که خادم کربلاشی «حسین جانم آقاجان» شاعر : مجتبی حاذق
-
شور - علی نهاوندی - جز تو زتو نخواهم ای مهربانم نامت همیشه بوده ورد زبانم فصل خوش جوانی با تو گذشته باشد که تا همیشه با تو بمانم این دنیا بی تو رنگ پاییز است با عشقت هرلحظه دل انگیز است مهر تو در قلب من لبریز است اربابم اربابم حسین جانم مست سبوی رویت محو تو آقا باتو ندارد این دل ترسی ز فردا از زندگی گذشتم با تو بمانم ای هستی و قرارم آرام جانم امیدم زیبایی دنیایی رویای شیرین دل مایی من مجنون آقا جان تو لیلایی اربابم اربابم حسین جانم
تاکنون نظری ثبت نشده است.