- 666
- 1000
- 1000
- 1000
با یتیما گفتی که مهربونتری
مرثیه خوانی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع) با صدای سعید حدادیان، سال 1387
متن شعر:
با یتیما گفتی که مهربونتری
یقین دارم که آبرومو می خری
چی شد که با خودت منو نمی بری
داره بارون می باره
ای عمو خاک پاهات روی چشم
من می خوام پیش تو قربونی بشم
منت از تیر ستمگر می کشم
ای عمو خاک پاهات روی چشم
عموی خوبم عموی خوبم
کجان همه همسفرا و همرازا
هجوم آوردن با هیاهو سربازا
شلوغ شده دور تو از تیراندازا
داره بارون می باره
جون عمه نذار ناامید بشم
پیش زهرا بذار رو سفید بشم
مث دو تا پسرت شهید بشم
عموی خوبم عموی خوبم
متن شعر:
با یتیما گفتی که مهربونتری
یقین دارم که آبرومو می خری
چی شد که با خودت منو نمی بری
داره بارون می باره
ای عمو خاک پاهات روی چشم
من می خوام پیش تو قربونی بشم
منت از تیر ستمگر می کشم
ای عمو خاک پاهات روی چشم
عموی خوبم عموی خوبم
کجان همه همسفرا و همرازا
هجوم آوردن با هیاهو سربازا
شلوغ شده دور تو از تیراندازا
داره بارون می باره
جون عمه نذار ناامید بشم
پیش زهرا بذار رو سفید بشم
مث دو تا پسرت شهید بشم
عموی خوبم عموی خوبم
تاکنون نظری ثبت نشده است.