منو
شب شهادت امام جعفر صادق (ع) 96 - منصور ارضی، حسین سازور و ابوالفضل بختیاری

شب شهادت امام جعفر صادق (ع) 96 - منصور ارضی، حسین سازور و ابوالفضل بختیاری

  • 3 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 188 دریافت شده
مرثیه خوانی شب شهادت امام جعفر صادق (ع) با صدای منصور ارضی، حسین سازور و ابوالفضل بختیاری، 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:07
    روضه - به نام نون و قلم دست من قلم دادی دم تو گرم که بر این شکسته دم دادی زیاد از سر من بود هر چه کم دادی هر آنچه بود به تو تا که رو زدم دادی به یمن منبر تو شیعه ام مسلمانم اگر رییس تویی جزء زیر دستانم کبوترم شده ام باز هم هوایی تو رسیده ام به خدا من ز آشنایی تو حسینیم ز روایات کربلایی تو به سینه سنگ تو دارم منم فدایی تو کسی نبرده مرا تا خدا تو میبری ام خوشم که شیعه از شیعیان جعفریم برو به منبر و تصویری از غدیر بساز برای نشر ولای علی سفیر بساز هزار مجتهد از مردم فقیر بساز زراره یا که مفضل ابوبصیر بساز مقام مرجعیت بین عالمان داری تو نور جلد به جلد بحارالانواری ز یارب تو رسیده است فیض یا رب ما علی علی لب تو رسیده بر لب ما گره به نام تو خورده ست کل مذهب ها به حکم تو شده گریه عیار مکتب ما شب است و برسر خاکت نشان نداری تو غریب مانده ای و روضه خوان نداری تو خبر رسید که درست دوباره خلوت شد دوباره روزی آقای شهر غربت شد خدا کند که بمیرم به تو جسارت شد به پیش چشم همه با تو تند صحبت شد عصای دست تو را پا زدند و خندیدند تو زیر گریه زدی آمدند و خندیدند نبینم از در این خانه شعله دم بزند غریبه ای وسط خانه ات قدم بزند نماز نیمه شبت را کسی به هم بزند تو را زمین بزند حرف زشت هم بزند تو دست بسته ای و کوچه کوچه تنهایی به فکر شرم علی پیش روی زهرایی بزرگ طایفه را بی هوا زمین نزنید امام مفترض الطاعه را زمین نزنید کشان کشان جلوی بچه ها زمین نزدید مقابل همگان هر کجا زمین نزنید به هر طرف نکشیدش که دردسر دارد که داغ عمه خود را بر این جگر دارد چه عمه ای که گرفتار نیزه داران بود هلال یک شبه اش روی نیزه تابان بود میان آن همه نامرد سخت حیران بود برای دیدن او کوفه راه بندان بود چه عاشقانه وفاداری اش محک میخورد و یک تنه عوض صد نفر کتک میخورد شاعر : سید پوریا هاشمی
  • 14:03
    سینه زنی - روح مکتب جانش بر لب کشته کینه حضرت صادق پاره ورق شد مصحف ناطق روی لب ارض و سماء ولوله برپاست صاحب این بزم عزا حضرت زهراست واویلا پیر مذهب پشت مرکب شیخ الإمه با دل خسته پای برهنه قلب شکسته بر ثمر فاطمیون گشته جسارت زنده شده خاطره ی شام و اسارت واویلا ***از مسیر در نه از دیوار خانه ریختند روز نه این قوم نامحرم شبانه ریختند حتم دارم با غلاف و تازیانه ریختند یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست باز هم صد شکر آتش بر سر و رویش نخورد این در سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد سنگ بی احساس بی باری به ابرویش نخورد باز هم صد شکر در آیینه اش را خط نزد در میان شعله میخی سینه اش را خط نزد در میان کوچه ها با زور او را می کشند بر زمین می افتد و بد جور او را می کشند روی مرکب می رود از دور او را می کشند پیرمرد شهر با هر زحمتی پا می شود آه می گوید فقط یا عمتی پا می شود
  • 6:01
    سینه زنی - سازور - بغضی توی گلوم نشسته ببین چقدر دلم شکسته دستای من رو کینه بسته خدا خدا دشمن من چقدر پلیده می بینه که موهام سپیده ولی بازم منو کشیده خدا خدا آتیش گرفته قلبم آتیش گرفته خونم میون دود و آتیش روضه می خوام بخونم یه روزی پشت این در زهرشونو رسوندن با بار شیشه مردم مادرمو سوزوندن آخه چه رسم روزگاره افتاد نفس در شماره منم پیاده اون سواره خدا خدا آخه چه رسم روزگاره این بی حیا حیا نداره هی نام مادرو میاره خدا خدا آخه چه رسم روزگاره ابن ربیع حیا نداره هی نام مادرو میاره وقتی شبیه بابام اون بی حیا منو زد همونجا افتادم که نامردی یک زنو زد مثل بابام نشسته رد طناب رو دستام می خنده از رو کینه به بغض و اشک چشمام خدا درسته قلبمو دریدن به روی من شمشیر کشیدن ولی سرم رو نبریدن خدا خدا درسته حق منو خوردن منو تو کاخ مستی بردن سرمو تو تنور نبردن خدا خدا نمی ره روی نیزه هرگز سر بریدم نمی سوزه تو آتیش محاسن سپیدم مظلوم وا اماما شهید واماما شهید وا اماما

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی