سالروز تخریب قبور ائمه بقیع 97 - میثم مطیعی و وحید نادری

زمزمه - سپرده‌ام به آسمون، که سایه‌بونِ این حرم شه سپرده ام به ماهِ شب، نزاره اینجا غرق غم شه زائرها! زائرها! خوش اومدید به این بیابون شرمنده! شرمنده! نداره این حرم یه ایوون ممنوعه! ممنوعه! تو رو خدا آروم بِبارید میفهمن! میفهمن! از فاطمه اسمی نیارید گریه‌ها مبادا بی‌صدا نباشه وای اگر که بُغضی بی اجازه واشهای بقیع غربت چشامو بستم و دارم بهشت عالَمو می‌سازم با دست خالی شب و روز، خودم بقیعمو می‌سازم می‌سازم اون گوشه، یه سقّاخونه‌ی خیالی می‌بینم زائرها، گرم طوافن با چه حالی می‌سازم با گریه، گنبدی از طلا همین‌جا می‌سوزم، می‌سوزم، به یاد کربلا همین‌جا آه از این حرم که، خوابشم ندیدم عمریه به یادش، آه غم کشیدمای بقیع غربت ناله بزن توو مدینه، ای دل من بی مادریتو آتیش بگیر! مگر که از اون درِ خونه کمتری تو؟ بوی دودِ هیزم می‌پیچه تو مدینه هر شب هر کوچه هر کوچه، با داغ و غم عجینه هر شب آرومه آرومه این شهر غم بدون زهرا گم شد اون شبها که از مرتضی بخونه زهرا روضه شد فراهم، سیّدا ببخشن قد فاطمه خم، سیّدا ببخشن آه از این مصیبتشاعر : امیر رضا یزدانی

زمینه - وحید نادری - حرم یعنی بقیع - که گنبدش عرشه اینجا فقط بال - فرشته ها فرشه کنار کبوترا برو اینجاست که اوج زیارته - اینجا حریم شفاعته از میون این ، پنجره ها - حتی تماشا عبادته برای این خاک بی چراغ - این همه زائر قیامته خاک بقیع حرم پاک گریه هاست پدر خاک کربلاست جنت موعود خداست واغربتا واغربتا مدینه شهر عشق - دلم برات تنگه به چشمام بی تو - دنیا چه بی رنگه بازم میبینم مدینه رو شبای تاریک، شبای تار - شبای تاریک، شبای تار دلمو برده به خاک غم - شبای یلدای انتظار شبای گریه شبای بغض - شبای مردن به پای یار خاک بقیع حرم پاک گریه هاست پدر خاک کربلاست جنت موعود خداست واغربتا واغربتا اینجا نه ایوون طلا - نه گنبدی داره دیدنی تر میشه - بارون که می باره زائر بقیعن پیمبرا ورد لباشون یافاطمه - به زیر بارون،یافاطمه یاس کبود و ماه هلال - مزار پنهون،یافاطمه دم میگیرن باز فرشته ها - از دل و از جون یا فاطمه قسم به عشق قسم به این چهار امام به این چهار ماه تمام مهدی میاد به انتقام یا ابن الحسن روحی فداک - متی ترانا و نراک شاعر : میلاد عرفان پور

سینه زنی - تا کی بباره چشما از داغ مدینه؟ داغ بقیع تا کی روی دل‌ها بشینه؟ کی چشمامون روز ظهورت رو می‌بینه؟ ای تک‌سوار! ای وارث ذوالفقار جهانه چشم انتظار، بیا اباصالح ماه جهان! خورشید مستضعفان! حضرت صاحب زمان، بیا اباصالح دنیا تاریکه، اما نزدیکه روزی که تو جهان‌تابی... روزی که می‌شه، نابود از ریشه آل سقوط وهابی... مولا العجل، مولا العجل مولا یابن الحسن مولا*** قِفْ أنتَ ممنوعُ الدُّخُولِ للبَقیعِ بایست، تو اجازه ورود به بقیع را نداری و اْمْسِکْ هُنا عَیْنیْکَ عن ذَرْفِ الدُّموعِ چشمانت را از اشک ریختن بازدار جُرمُکَ جُرمٌ واضحٌ إِنَّکَ شِیعی جرم تو، روشن است، تو شیعه هستی! یا عَاذِلی... حُبِّیْ لهم قَاتلِی.. ای سرزنش کننده من... عشق آنان مرا کشته است إنَّ هُنا داخِلی.. أرضَ البقیعِ ... خاک بقیع، در قلب من است. مَهما جَرى ... و اللهِ هذا الثَّرى... هر اتفاقی هم که بیفتد، به خداوند سوگند که این خاک... یَبقى مزارَ الوَرى... ما مِن رُجوعِ زیارتگاه می‌ماند و هیچ بازگشتی در کار نیست یا لِلقبورِ، حِیْطَتْ بِسُورِ و عُصْبَةٍ و أغلالِ آه برآن قبرهایی که، در محاصره دیوار و جماعتی از مردم و موانع قرار گرفته‌ است بقیعُ الغَرقَدْ، لِلعرشِ یَمْتَدْ یَشکُو مُصیبةَ الآلِ بقیع به سمت عرش امتداد دارد و از مصیبت اهل بیت رسول خدا شکایت می‌کند اللهُ أکبر.. اللهُ أکبر نَبکی...بَقیعَنا الغَرقَدْ الله اکبر ... الله اکبر ما بر بقیعمان می‌گرییم

واحد تند - ای یاور هر بی کس و افتاده از پا فریاد تو پیچیده توی گوش دنیا لِلظالِمِ خَصماً و لِلمَظلومِ عونا مرد کریم، یا علی و یا عظیم ای پدر هر یتیم، یا علی یا مولا تو حیدری، یک تنه یک لشکری تو فاتح خیبری، یا علی یا مولا اول مظلومی، از حق محرومی هرچند امیر و مولایی نشناخت این دنیا، حقت رو مولا مرد غریب دنیایی حیدر یا حیدر، حیدر یا حیدر حیدر علی ولی الله هیچ کس ندیده دیگه مثل تو امیری عالم دخیل بسته به اون فرش حصیری پیش تو دنیا داره احساس حقیری نعم الأمیر! ای پناه هر اسیر دست منو هم بگیر، یا علی یا مولا نعم الوکیل! اومده إبن السبیل یا سیدی الدخیل، یا علی یا مولا خواب شب هامه، پیش چشمامه هر شب ایوون طلای تو بازم می بینم، وقتی می شینم مولا پایین پای تو حیدر یا حیدر، حیدر یا حیدر حیدر علی ولی الله شاعر : یوسف رحیمی

شور - وحید نادری - قبله حاجات ما ، یاحسن و یاحسین اوج عبادات ما ، یاحسن و یاحسین روح مناجات ما ، یاحسن و یاحسین یکی بدون حرم ، یاحسن و یاحسین یکی بدون کفن ، یاحسن و یاحسین سرم فدای شما ، یاحسن و یاحسین تاب و قرار زینب ، یاحسن و یاحسین ذکر فرار زینب ، یاحسن و یاحسین در وسط شعله ها ، یاحسن و یاحسین شاعر : علی اکبر لطیفیان

نجوا - کم می خوریم غصه ی دنیای بی تو را با اینکه می کشیم نفس های بی تو را امروز هم بدون تو بر ما گذشت کاش فکری کنیم غربت فردای بی تو را شرمنده ایم از اینکه نهادیم روز و شب بر بستر زمین سر تنهای بی تو را زخمی که از فراق بر این سینه خورده است در خود اثر نداد مداوای بی تو را ما هرچه می کشیم از این بی تو بودن است با گریه پر کنیم مگر جای بی تو را جز در میان روضه و هیئت بگو کجا خرجش کنیم دیده دریای بی تو را خواندیم از زبان تو ای وای مادرم آتش زدیم روضه زهرای بی تو را شاعر : محمد بیابانی