- 17478
- 1000
- 1000
- 1000
خدا داند که من طاقت ندارم
مرثیه خوانی شهادت حضرت علی اکبر (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1389
متن شعر:
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خواهر خداحافظ که
در دور و برش ریخت
بال و پر پروانه
با خاکسترش ریخت
در پیش روی حسرت چشمان بابا
می رفت و صدها آرزو پشت سرش ریخت
هر جا که بوده کربلا یا در مدینه
با زخم اول زود قلب مادرش ریخت
او اولین رزمنده پس بدیهی ست
یک لشگر تازه نفس روی سرش ریخت
آن قدر پاشیده شده گلبرگهایش
حتی زره طاقت نیاورد آخرش ریخت
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
آخر نشد بابا بگوید بی صدا رفت
با آنکه هر چه داشت را در حنجرش ریخت
ناباورانه برگ برگ آرزو را
با گریه بابا در عبای باورش ریخت
بگویید عمه اش زینب بیاید
تماشای رخ اکبر نماید
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
متن شعر:
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خواهر خداحافظ که
در دور و برش ریخت
بال و پر پروانه
با خاکسترش ریخت
در پیش روی حسرت چشمان بابا
می رفت و صدها آرزو پشت سرش ریخت
هر جا که بوده کربلا یا در مدینه
با زخم اول زود قلب مادرش ریخت
او اولین رزمنده پس بدیهی ست
یک لشگر تازه نفس روی سرش ریخت
آن قدر پاشیده شده گلبرگهایش
حتی زره طاقت نیاورد آخرش ریخت
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
آخر نشد بابا بگوید بی صدا رفت
با آنکه هر چه داشت را در حنجرش ریخت
ناباورانه برگ برگ آرزو را
با گریه بابا در عبای باورش ریخت
بگویید عمه اش زینب بیاید
تماشای رخ اکبر نماید
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
تاکنون نظری ثبت نشده است.