منو
ولادت حضرت علی اکبر (ع) 98 - منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری

ولادت حضرت علی اکبر (ع) 98 - منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری

  • 5 تعداد قطعات
  • 10 دقیقه مدت قطعه
  • 624 دریافت شده
مدیحه سرایی ولادت حضرت علی اکبر (ع) با صدای منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری، 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 10:48
    مدح - طنین عاشقی ما به کهکشان می رفت صدای هلهله ها سمت لامکان می رفت نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت خبر به دست ملائک به آسمان می رفت تمام عرش ز شوق شنیدنش پا شد خبر رسید به بالا حسین بابا شد به دست مریم اربابمان مسیحا داد خدا هدیه ی خود را به ام لیلا داد دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی می رفت چقدر خلقا و خلقا به مصطفی می رفت خبر دهید به خم ها شراب ناب آمد به چشمه سار بگویید روح آب آمد به گوش شب برسانید آفتاب آمد کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد نبی که نیست ولی نبوتش علنیست اصول تربیت او حسینی و حسنی ست از آن زمان که گلم را بهشت افشردند مرا به دست کسی غیر یار نسپردند تمام شهر ز خوانش طعام می بردند هزار جون سر سفره اش نمک خوردند فقیرهای درش گرم سروری هستند غلام های حسین از دم اکبری هستند شکوه کوه حرا شانه های شهزاده عبای سبز محمد عبای شهزاده قیامتی ست نماز عشای شهزاده بلال ها همه مات صدای شهزاده ...
  • 8:41
    سرود - بختیاری - تولد تولد تولدت مبارک ای تولد دوباره ی زندگی دوست دارم نه که الان از قدیم به قلم دوات به دلم هوات همیشه ی خدا بوده همه جا نقل خوبیات حرف کربلات ای جونم فدات دریایی و ما هیجان شور امواجت آسمون بالاسر تاجت تربت کربلاست معراجت آقام آقام آقام آقام تولد تولد تولدت مبارک ای تولد دوباره ی مرتضی مؤذن خوش نفس کربلا دل و دلبرم انت ذوالکرم پایین پای شش گوشه تویی صاحب حرم تاج رو سرم شور محشرم زیبایی و آسمونا اسیر چشماتن زمینیا خاک کف پاتن ملائکه غلام درگاهتن آقام آقام آقام آقام تولد تولد تولدت مبارک ای تولد دوباره ی پیمبر تجلی هیبت شیر خیبر دل و دلبری از همه سری آیینه ها همه می گن خود حیدری سر و سروری به چه محشری علی اکبری رعنایی و تو شبای مدینه مهتابی مثل ابوالفضل در نایابی گل پسر ارشد اربابی آقام آقام آقام آقام ...
  • 4:28
    سرود - بختیاری - بر خلق بشارت بادا تا شاه کرامت بادا ما نوکر این درباریم حیدر به سلامت بادا ملکان مقرب بزنند بوسه هر روز بکشند سرمه هر شب ز کف پایت سلطان به دو صد ناز و در تب من معرکه گردان خراباتی رندان صفتان خودت هستم تو یوسف کنعان و سلیمان زمان جان جهان خودم هستی مسلمان خودت هستم تو سلطان خودم هستی سر خان خودت هستم تو سلطان خودم هستی علی مولا علی مولا علی مولا ای فلک فلک برپایت سر دم همه دم بنهادا ذرات جهان می گویند حیدر به سلامت بادا مه دردی کشانی تویی مقصود از کعبه که تو جان و جانانی چقدر می آید به تو مقام سلطانی من تازه مسلمان دو چشمان سیاه و خم مژگان کمان خودت هستم تو طلعت رخشان جهان و شه شیرین دهنان و همه نام و نشان خودم هستی به فرمان خودت هستم تو سلطان خودم هستی به قربان خودت هستم تو سلطان خودم هستی علی مولا علی مولا علی مولا
  • 3:52
    سرود - وقتی آقام می جنگه دو لب ذوالفقارش می خنده به صدای تپش تو به قلب دشمن ای جانم می گه بسم الله سربند می بنده می بینی سر رو زده گرمه هنوزم تن ای جانم سر می زنه سر می رسه داره حیدر می رسه خبر به خیبر می رسه داره حیدر می رسه ابر و باد علیه عدل و داد علیه علیه علیه علیه علیه مهر و ماه علیه نور راه علیه علیه علیه علیه یار غار علیه افتخار علیه علی مولا علی مولا علی مولا وقتی نماز می خونه دل سجاده از شوق می لرزه تو قنوتش می گه دائم به حق زهرا ای جانم وقتی نماز می خونه به خدا که یه دنیا می ارزه تو رکوعش بده انگشتری به ماها کعبه نشسته ببینه رو به قبله نشینه شکار لحظه همینه رو به قبله می شینه جان جان علیه لا مکان علیه علیه علیه علیه سر و سر علیه جنس زر علیه علیه علیه علیه روح و تن علیه یا حسن علیه علیه علیه علیه
  • 7:35
    شعرخوانی - دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد طوبی? شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد امشب زِ خنده های تو پَر در بیاوَرَد سر تا به پا حسن شده , پا تا به سر حُسین از هر طرف پیمبری از هر نظر حسُین با برگ و بار و رویِ تو شد باروَر حُسین شرین تر از عسل شده ای تا مگر حُسین با بوسه از لبِ تو شکر در بیاوَرَد جبریل آمده به سلام ِشما رِسَد شاید به فیضِ حَضِ کلامِ شما رِسَد جایی نداشت تا سرِ بامِ شما رِسَد خواهد اگر به پایِ غلامِ شما رِسَد باید که چند بالِ دگر در بیاوَرَد محرابِ اَبروانِ تو شد قتلگاهِ ما شد مُشتَبه زِ قبله به میخانه راهِ ما ای بهتر از هزار یقین اشتباهِ ما در دستِ چشمِ توست تمامِ صَلاحِ ما تا جانِ ما به نیم نظر در بیاوَرَد پیغمبرانه خَلقاً و خُلقاً فقط تویی اعجازِ بیت های مُطَنطَن فقط تویی طوفانِ تند بادِ تَهَمتَن فقط تویی کابوسِ سختِ زَهره یِ دشمن فقط تویی تیغت کجاست تا که جگر در بیاوَرَد تفریح میکنی به همین تار و مار ها بگذار تا کمی بنشیند غُبار ها تا بنگرم که پُر شده خاک از مزارها پیچیده است ناله ی شان اَلفَرار ها حیدر رسیده است پدر در بیاوَرَد ای در سُرادِقاتِ ال?هی مَحافِلَت سجّاده یِ حسین شکوهِ نوافِلَت ای جلوه یِ جمالی اش اخلاقِ کامِلَت ای جذبه یِ جلالِ خدا در حَمایِلَت اما نگاه توست که زَر در بیاوَرَد از پُشتِ در ببین که گدا سر به شانه است از پُشتِ در ببین که بهانه اِعانه است از پشتِ در ببین که گدایی بهانه است در غیبتِ پدر پسر آقایِ خانه است ارباب دستِ معجزه گر در بیاوَرَد عرشی شدیم با نفسِ جاودانه ات با بویِ سیبِ زمزمه هایِ شبانه ات از اشک هایِ نیمه شبِ عاشقانه ات تو در دعا و دامنِ تو بینِ خانه ات صدها شکوفه وقتِ سحر در بیاوَرَد ما را که کُشته کربُبَلایت هنوز هم ما را به خون نشانده صدایَت هنوز هم پایینِ پا فقط شده جایَت هنوز هم ارباب زاده ای و گدایَت هنوز هم سر را گرفته است که بر در بیاوَرَدشاعر : حسن لطفی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی