ولادت امام سجاد (ع) 97 - منصور ارضی

مناجات - برای دوری ات آه جگر بهانه گرفت شکست بغض نهان چشم تر بهانه گرفت خوشا به حال دلم از فراق هجرانت خودش به جای هزاران نفر بهانه گرفت همین زمان که دعایی کنی برای دلم همین دقیقه دلم بیشتر بهانه گرفت دمی ز ماه رخت پرده را کنار بزن برای دیدن رویت قمر بهانه گرفت همیشه هر که دلش سوخت از غم هجران به اشتیاق نگارش سحر بهانه گرفت

مدح - با افضل الاعمال محبوب خدایم با جان و دل در خدمت آل عبایم تا نوکر شهزاده? خون خدایم پیداست من ذاتاً گدای هل اتایم من خانه زاد آل ختم المرسلینم یعنی که عبد کوی زین العابدینم آقای من آقاست آقاتر ز هر کس درگاه او بالاست بالاتر ز هر کس توصیف او والاست والاتر ز هر کس تمجید او غوغاست غوغاتر ز هر کس آقای من فرزند سلطان جهان است شاهنشه شاهنشه شاهنشهان است شاهی که بی بی شهربانو مادر اوست هم عالم و آدم طفیل محضر اوست هم تاج سلطانی عالم بر سر اوست هم اهل عرش و فرش سائل بر در اوست او نیز عبد صالح درگاه حَیّ است چارم امام از خاندان بیت وحی است بِاللَه کسی نشناخت زین الصالحین را باید ز دل بشناخت زین العابدین را زینب ثنا گوید امام الساجدین را حیدر اذان گوید امام العارفین را نور امیرالمو?منین را منجلی اوست آری علی بن حسین بن علی اوست هرگاه آقا میشود غرق عبادات بی پرده دارد با خدای خود ملاقات همچون پیمبر با خدا دارد مناجات مانند زهرا یاد ما باشد به حاجات هرگز کسی قدر دعاهایش نداند غیر از دل پر درد غمهایش نداند اصلا صحیفه مملو است از روضه هایش از روضه های داغِ داغِ کربلایش از ماجرای کوفه تا شام بلایش از غصه های دلخراش عمه هایش دادِ غمش را با دعاها شرح داده در نیمه شبها روضه ها را شرح داده باید دعای مرزداران را بخوانی باید قرار بیقراران را بخوانی باید فراز نیزه باران را بخوانی باید غم اُشتر سواران را بخوانی باید بدانی داستان ساربان چیست باید بدانی ماجرای کاروان چیست باید بدانی معنی وَجهُ الثَّری را باید بدانی نحرِ منحورُالوَری را باید بدانی روضه اهلُ القُری را باید بدانی جسم عریان بِالعری را در باره? دریای خون تفسیر باید یکذره از جَرحُ الجُفون تأثیر باید این قطعه از مقتل سراسر رمزوراز است زینب سوار اُشتران بی جهاز است سجاد در زنجیر، در رازونیاز است رگهای پاره پاره تنها چاره ساز است هر جا حرم را خارجی، عدوان بخوانند سرهای بر نیزه، همه قرآن بخوانند