ولادت حضرت اباالفضل (ع) 98 - محمود کریمی

سرود - حبل المتینو ببینید ماه زمین و ببینید آی عاشقا آقا زاده ام البنین و ببینید اسمش با شیدایی گره خورده دل عالمی رو برده طفلی که خوابیده تو گهواره خوده حیدر کراره ذکر خدا رو لبهاشه ای جانم حسین محو دستاشه ای جانم چقدر شبیه باباشه ای جانم ای جانم ابالفضل جانانم ابالفضل دست کریمه حسینه فوز عظیمه حسینه اسمش ب بسم الله الرحمن الرحیم حسینه دستم به سمت حرمش بالاست شده قبله من عباس هستم اگر بنده عباسم پناهنده به عباسم غرق ستاره گیسوشه ای جانم بهشت تاری از موشه ای جانم ماه دیار شیش گوشه ای جانم ای جانم ابالفضل جانانم ابالفضل هستم گدای ابالفضل جانم فدای ابالفضل پر میزنه قلب من برا دولت سرای ابالفضل یارا زدی شعله تو بر جانم پریشان پریشانم جانا دوباره منه ناقابل دخیلم یا ابوفاضل شیر حیدر کراره ای جانم تا محشر علمداره ای جانم خدا خیلی دوسش داره ای جانم

مدح - ای سرا پا حسین یا عباس سیر تو تا حسین یا عباس همه جا با حسین یا عباس سخنت یا حسین یا عباس هم تو باب الحوائج همه‌ای هم چراغ دل دو فاطمه‌ای آفتاب رخ تو ماه علی است راه تو از نخست راه علی است به دو بازوی تو نگاه علی است دست و چشم تو بوسه گاه علی است برده چشمت دل دو فاطمه را دیده در گاهواره علقمه را دست خیل ملک به دامن تو روح خون خداست در تن تو زخم تن حلقه‌های جوشن تو قتلگاه تو طور ایمن تو برتر از درک و فهم و احساسی چه بخوانم تو را که عباسی تو مضامین شعر ناب منی تو وفا را چو روح در بدنی تو به هر بزم، ماه انجمنی تو علی یا حسین یا حسنی نام باب المراد لایق تو است هر که هستی حسین عاشق تو است کعبه آرد سلام بر حرمت جان عالم نثار هر قدمت گوهر انبیاست اشک غمت شهدا زیر سایة علمت تو که هستی که شخص خیر الناس گفت جانم فدات یا عباس آب‌ها تشنه و تو دریایی خسروان بنده و تو مولایی تو علمداری و تو سقایی تو عزیز عزیز زهرایی روز محشر که روز وانفساست بر دو دست تو دیدة زهراست ای ز گهواره بی قرار حسین دل و جانت در اختیار حسین حاضری هر کجا کنار حسین دست و چشم و سرت نثار حسین حرمت از نخست علقمه بود اولین زائر تو فاطمه بود تو علمدار لشکری عباس شیر و شمشیر حیدری عباس حمزه ای یا که جعفری عباس تو فدای برادری عباس تا کنی جان خود فدای حسین زاد مادر تو را برای حسین ای خجل از رخ تو زیبایی ساقی لاله‌های زهرایی با لب خشک و چشم دریایی زهی از این جلال و آقایی نه عجب با چنان تب و تابت خاتم الانبیا دهد آبت نه فقط یاور حسین استی در حقیقت در حسین استی ادب و عشق خاک راه تواند جنّ و انس و ملک سپاه تواند به سرشک دو دیده‌ات سوگند به مرام و عقیده‌ات سوگند در شرار غمت کبابم کن میثم خویشتن خطابم کن

سرود - اسمت رو میزنه صدا تپش دلم با یک اشاره تو حل میشه مشکلم از اون روزی که یادمه کشته مرده ابوفاضلم توی آسمون ماه اومد ماه لشکر شاه اومد یل عالم از راه اومد نور دل باباش ماه مادره آیینه مولاست عین حیدره انقده آقاست عشق خواهره ساقی و سقاست با برادره پرچمش بالاست از همه سره از نگاش پیداست دلا رو میبره دلبر دنیاست ماه محشره حضرت عباس یل دلاوره بیعت کن با ابالفضل بگو لبیک یا ابالفضل ای جانم یابن امیر مومنین ای جانم ای قمر ام بنین هر جا که صحبت از توئه بی مقدمه قلبم یه یا علی میگه میره علقمه اسمت رو میبرن همه واسه شادی دل فاطمه از بس تو آقایی روز محشرم با مایی تو شفاعت زهرایی مبارکه امشب عید عاشقا عیدی زینب میرسه به ما اومده راه خونه خدا اومده ماه شاه کربلا بهترین اصل و بهترین نسب شد ابالفضل و حق این لقب حضرت طوفان حضرت ادب شیر هر میدان فارس العرب دوای دردا ابالفضل بگو لبیک یا ابالفضل ای جانم یابن امیر مومنین ای جانم ای قمر ام بنین مولای تو شده توی دو جهان حسین تو قلبم ضربان تویی شریان حسین هر کس که عاشق توئه اینه زمزش ای جان حسین تویی الگوی حزب الله یل لشکر ثار الله سپر ابا عبد الله ام البنین داره دُری تو صدف این علمداره معدن شرف خیل عشاقش از همه طرف راهی اند سمت گنبد نجف میده عیدی به عاشقا علی رو لب عالم ذکر یا علی عشق اولادش دین ما علی مددی مولا مرتضی علی غرق عطر گل عطر یاسمن سوسن و سنبل یاس و نسترن شده با اسمش روح و جان من چشم تو روشن یا ابالحسن مولای ما ابالفضل بگو لبیک یا ابالفضل