منو
ولادت انوار کربلا 97 - حسین سازور

ولادت انوار کربلا 97 - حسین سازور

  • 3 تعداد قطعات
  • 5 دقیقه مدت قطعه
  • 249 دریافت شده
مدیحه سرایی ولادت انوار کربلا با صدای حسین سازور، 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 5:51
    سرود - آسمون غرق نور هر دلی غرق شور شاه عشق اومده عشق ما گشته جور زلفش کمنده گیسوش بلنده غوغایی میشه وقتی میخنده یار من یار من خنده ها کرده بر کار من کار من اومده یار من دل و دلدار منعشوه گر می کنه خنده بر کار من یا حسین یا حسیندل شده مست تو جان من دست تو هستی من بود از همه هست تو عالم هلاکت من سینه چاکت من آرزومه افتم به خاکت رو نمای تو شد جون من جون من تا بریزه به پات خون من خون من می زنم من صدات تا بمیرم برات هم برای تو و هم برا کربلات یا حسین یا حسین
  • 1:33
    شور - حسین ای جان شیرینم حسین ای یار دیرینم دو عالم را ز کف دادم دمی روی تو را بینم حسین جانم حسین جانم حسین ای عشق بی همتا منم مجنون تویی لیلا امیر بی نظیر من تویی بند دل زهرا حسین جانم حسین جانم
  • 12:50
    مدح - محضر آب دم از پاکی دریا نزنید محضر خاک دم از وسعت صحرا نزنید تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار لافِ بیهوده ی عاشق شدن اینجا نزنید آسیابِ که شدن مسئله ی حساس است پس به سینه به جز از سنگ تولی نزنید درد معشوق چه بهتر که به درمان نرسد هرچه آمد سرتان رو به مداوا نزنید فقر خوب است که هم شانه ی عزت باشد مستمندید اگر جز در آقا نزنید حرف تقوا و بصیرت به میان است اگر حرفی از چشم سیاه و قد رعنا نزنید گرچه خوب است رخش نقل منابر بشود حیفِ عباس که توصیف به ظاهر بشود علم انساب به کار آمده این بار زیاد که بیفتد سر ما محضر دلدار زیاد ذوالفقار دو دم امروز سه دم خواهد شد بس که در خانه ی مولا شده کرار زیاد هرچه دارد پسر از دامن مادر دارد ارث برده ست از این فاطمه ایثار زیاد یک تنه می رود و صد تنه برمی گردد معجزه سر زده از او دم پیکار زیاد نا امیدی در این خانه ندارد معنا باز خواهد شد از این دل گره ی کار زیاد بهر پابوسی اش امشب همه نوبت دارند رسد از تیغ کجش مژده ی دیدار زیاد چشم صَفّین همین که به نقابش افتاد پانزده مرتبه ” لا حول و لا ” را سر داد مرد جنگ است ولی انس به خلوت دارد مثل شوقش به خطر شوق عبادت دارد نوری از آیه ی تطهیر به او هم تابید مطمئنیم که این آینه عصمت دارد محرم یا ولدی گفتن زهرا شده است جای شک نیست بگوییم سیادت دارد مرگ بازیچه ی یک حمله ی مردانه ی اوست شیر آخر مگر از معرکه وحشت دارد ؟! چند گامی همه جا دورتر از آقا بود قد بلند است و از این حال خجالت دارد شانه ی کعبه به پایش چقدر بوسه زده تا ببینند همه شان ولایت دارد خطبه ای خواند بگوید شرف کعبه ز چیست تا خدایی خدا آبروی کعبه علی ست نخل ها دردسری شد ثمرش را بزنند دو نفر از دو طرف بال و پرش را بزنند همه از چهار جهت روی سرش ریخته اند همه اینجا پی اینند سرش را بزنند دست اگر نیست ولی تیغ نگاهش مانده تیرها آمده چشمان ترش را بزنند مشک را داده به دندان که به خیمه برسد وقت‌ آن است لب شعله ورش را بزنند آخر این میر علمدار غروری دارد نکند این که غرور جگرش را بزنند هدف از کشتن عباس حسین است حسین تا که این جور توان کمرش را بزنند علم افتاد و کنارش بدنی هم افتاد مثل آقا وسط خیمه زنی هم‌ افتادشاعر : سید پوریا هاشمی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی