شهادت امام علی النقی هادی (ع) 98 - حنیف طاهری

روضه - غمت تجلی عشق است و جزو ذات من است در این طریق اگر جان دَهم حیات من است به موج فتنه ام و بیم غرق نیست مرا که دوستی تو خود کشتی نجات من است قسم به لحظه سیر خیالی رویت که من به روی تو ام مات و خلق مات من است ز من مپرس که در کوی ما چه آوردی تمام هستی من کوه سیئات من است مرا مرام گدایی نداده اند ولی گدایی در تو اعظم صفات من است چگونه نام تو را بی وضو به لب آرم که یاد تو صلوات من و صلاه من است اگر تو وقت وفات از وفا برم آیی تمام زندگی ام لحظه وفات من است غم تو را نفروشم به شادی دو جهان که این وصیت آباء و اُمَهاتِ من است به یاد روی تو ای قبله حقیقی جان دل است زمزم خون چشم من فرات من است به خون طاهر میثم چو میثم تو شدم ثنای تو همه طاعات طیبات من است شاعر: استاد غلامرضا سازگار

روضه - سرِ شوریده، دلِ بی سر و سامان داریم از دلِ سوخته گان شمعِ شبستان داریم به هوای تو بمیریم اگر صدها بار باز هم در هوسِ دادنِ جان، جان داریم خط به خط چشمِ تو، ابروی تو، اعجاز خداست ما به آیاتِ اشارات تو ایمان داریم خنده و گریه عُشاق ز جای دگر است عجبا دیده گریان لبِ خندان داریم ای جگر گوشه دلبندِ مُعینَ الضُعَفا دولتِ عشقِ تو از شاهِ خراسان داریم غیرتِ شیعه همینجاست در آب و گِلِ ما به دعای خودِ زهراست که ایران داریم هر کجا نامِ شما هست همان کشورِ ماست مادرت حضرت زهرا به خدا مادرِ ماست شکرِ این مادری و مهرِ خدادادی را یاد دادند به ما نغمه یا هادی را با توسل به تو مشمولِ عنایت شده ایم ما به دستِ کلماتِ تو هدایت شده ایم ای به مانند علی جاذبه و دافعه ات چارده آینه جمع آمده در جامعه ات چهارده نور در این آینه بندان داریم چهارده بار در این جامعه قرآن داریم چهارده جامِ مِی و ساقیِ کوثر ساقیست چهارده قرن گذشته است کلامت باقیست شورِ تو کرده به پا در دلِ ما هنگامه می رسد دست به دست از تو زیارتنامه وقتِ پابوسِ، زیارت به زیارت هستی در زیارات، عبارت به عبارت هستی این تو هستی که همیشه همه جا با مائی مشهد و سامره و کرب و بلا با مائی حیف، من قدرِ تو را خوب نمی دانم حیف بازهم جامعه را خوب نمی خوانم حیف شب قدر است که میقاتِ تو را می فهمد مَطلعُ الفَجر مناجاتِ تو را می فهمد تو مسیحی که به تصویر دمیدی جان را شیرِ در پرده اشاراتِ تو را می فهمد شاهد شأنِ رفیعِ تو شهید است شهید ابنِ سِکّیت مقاماتِ تو را می فهمد پُر شد از کاسه تو کیسه زندانبانت دشمنت نیز کراماتِ تو را می فهمد درکِ تنهائی تو بر احدی آسان نیست سامرا سخت مصیباتِ تو را می فهمد بارها بر جگرت داغِ مصیبت زده اند سوره­ ی نور، چگونه به تو تهمت زده اند شأنِ تو افضلِ بر ناقه صالح بوده است چه کسی دست به تحقیرِ شما آلودست شاعر : مهدی زنگنه

روضه

زمینه - اهل بیت و ظلم مدام ای وای وای امام ما بی احترام ای وای وای بالاترین بی حرمتی ای وای وای مجلس شراب و امام ای وای وای هادی دین بزم گناه این اولین بار نیست امام عالم بی پناه این اولین بار نیست گریه کنید برا غمه سر بریده حسین برا لبای خونی و رنگ پریده حسین آل حیدر و غصه ها ای وای وای غصه غم سامرا ای وای وای میبرن امامو چرا ای وای وای خسته از پی مرکبا ای وای وای بی کسی آل عبا این اولین بار نیست پیاده پشت مرکبا این اولین بار نیست گریه کنید برا دل زخمی دختر حسین خسته شد از بیابونا دختر مضطر حسین تو به درد دل دوایی یا هادی تو خورشید سامرایی یا هادی عزیز امام رضایی یا هادی مُبَلِغ کربلایی یا هادی زیارت ناحیه با اسمت گره خورده سلام تو بر شهید عشق دلامونا برده سلام بر شاه تشنه لب سلام بر شاه کربلا سلام بر جسم بی کفن سلام بر عشق سرجدا