شب سوم فاطمیه دوم،‌ حسین طاهری

امشب خرابه از رخ تو مثل گلشن شدویرانه روشن شدشکر خدا دیدار رویت قسمت من شدویرانه روشن شدکِی جای سلطانی شده در کنج ویرانه؟ای جان و جانانهکاشانه ی بی بام و در، وادی ایمن شدویرانه روشن شد***از چه علیّ اصغر خود را نیاوردهپنهان کجا کردهشاید که او هم کشته از بیداد دشمن شدویرانه روشن شدخواهم بگویم با پدر عمه فداکارستاز بس وفادارستبا چلچراغ اشک او خانه مُزّیَن شدویرانه روشن شدتا بوده گل در اختیار باغبان بودهبا او گل آسودهمن آن گلم که باغبانم زیبِ دامن شد ویرانه روشن شد شاعر:علی انسانی

حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم رابه خون نشانده دل دودمان آدم راغم تو موهبت کبریاست در دل مننمیدهم به سرور بهشت این غم راغبار ماتم تو آبرو به من بخشیدبه عالمی ندهم این غبار ماتم رااگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرمهزار بار بمیرم نبینم آن دم راگدای دولت عشقم که فرق بسیار است

آرزومه مثه اصحاب من برای تو بمیرمبه خدا با دست مجروح علمت رو پس میگیرمسر جاشون میشونم این مردم شام ویه تنه پس میگرم من حق بابام وآمادم کفن پوشیدملب تر کن به پای عشقت ببین سر میدملبیک یا ثار الله*******همه اصحاب رو به ارباب تحت فرمان امیرنهمه عاشق همه بی تاب که برای تو بمیرنمیگه ساقی حرم ای لشکر زینبکم نشه سایه اربا از سر زینبتا خون در رگ ما باشهباید این پرچم تا روز محشر بالا باشهلبیک یا ثار الله

باید این دشمن بداند کیستم من کیستمثانی زهرا منمشام را ویران نسازم من رقیه نیستمثانی زهرا منمشاعر : قاسم نعمتی

من ز درگاه حسین بن علی ماهانه دارمکی دگر چشم طمع بر مردم بیگانه دارمتا گرفتم دست خط نوکری از مادر اوبر در دربار آن شه منسب شاهانه دارمای پیکر برهنه بی سر حسین منآیا توی عزیز پیمبر حسین منپیدا نمی کنم به تنت جای بوسه ی جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین منبگذار تا زنم به گلوی بریده ات حسین منیک بوسه با نیابت مادر حسین منای کشته ی فتاده به هامون حسین منای صید دست و پا زده در خون حسین من

هو الاول علی بود و هو الاخر علی بوده همیشه اولین و آخرین سنگر علی بودهجهان را می زند بر هم اگر شمشیر برداردکه الگوی نبرد مالک اشتر علی بودهبه واقع معنی همراه کل انبیاء بودنهمین جمله است که بر انبیاء داور علی بودهامیر الحق، امیر العشق، امیر المومنینی توخدای یا بشر حیدر نه آن تو نه اینی توچه جای حیرت طوبی که شیر کربلا باشداگر استاد پیکار یل ام البنین بودهنقش بازوی یل ام البنین در کارگزارلافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار