- 450
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب چهارم فاطمیه اول 99 ، میثم مطیعی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب چهارم فاطمیه اول با صدای میثم مطیعی، 1399
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - هرکی ندونه من که خوب میدونمبرای دلخوشیم داری میخندینمیزاری خودم برم پشت درتو هم داری دست من و میبندی!اگه تو خوب بشی از اینجا میریممیریم یه جایی که کسی نباشهیه جا که دیگه قاتلت نتونهبیاد نمک رو زخممون بپاشهاز زندگی کردن توو مدینهاگه تو سیر شدی، منم سیر شدمفاطمه جان اگه تووی جوونیاین همه پیر شدی، منم پیر شدمدنیایی که گردن حبل المتینطناب میندازه مگه می ارزه؟!هر وقت میشینی دستامو میگیریدست خدا! دستات چرا میلرزه...گریه که میکنی گریهام میگیرهشونهات که میلرزه خونه میلرزهنشد موی زینبو شونه کنمدستم که میلرزه شونه میلرزهگریهام میگیره وقتی حرف میزنیاز اشکای فاطمه حیرت نکنبرای این زنی که موندنی نیستخودت رو اینهمه اذیت نکنچجوری جواب باباتو بدمگفته بودم که ازم جدا نشودارم از خجالت آب میشم ببینبه تو گفتم سپر بلا نشو...فدای سرت زمین خوردن منتو بمونی من دوباره پا میشممنکه یادم نمیره پشت درومنم از اون روز میون آتیشماینجوری سخته نگاهم میکنییکمی بخواب که روبراه بشیخودتو خسته نکن جون علیدو سه روزْ دیگه ایشالا پا میشیدست و پام داره میلرزه فاطمهنکنه بری و تنها بمونمای خدا مرگ علی رو برسوننمیخوام بدون زهرا بمونمداره درد هر شبت تموم میشهاین همه تاب و تبت تموم میشهپیروهن رو دوختی و داره دیگهوصیت به زینبت تموم میشهداره غسل و کفنت شروع میشهغصه ی نبودنت شروع میشهزینب و حسینو ساکت میکنمگریه های حسنت شروع میشهچجوری گلشنمو کفن کنمپاره های تنمو کفن کنمباورم نمیشدش که آخرشمن با دستام زنمو کفن کنممثل تو دیگه توو عالم نمیادسر من بدتر از این غم نمیادآب میریزم، خون تازه میریزهچرا زخمای تنت هم نمیادحق بده من و حسن گریه کنیمفهمیدم تورو زدن... گریه کنیممیبینی غربتمونو فاطمهباید آستین به دهن گریه کنیمتو بری حیدرِ تو تنها میشهپدر و مادر بچه ها میشهبعد تو پهلوونت زمینگیرهذوالفقار براش دیگه عصا میشهشاعر: علیاکبر لطیفیان
-
زمزمه - اگه میشه چشاتو واکنتوجهی به مرتضی کنیه بار دیگه منو صدا کنزهرا، به فدای دل از غصه پُرتزهرا، قول میدم نسوزه دیگه چادرتزهرا، زهراپاشو، مادری کن با همون قد کمونپاشو، برای بیکسی مرتضی بمونزهرا، زهرازهرا، تو بری آتیش میگیره جون منزهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!زهرا، زهرا...تنت رو غسلِ گریه میدممرگمو با چشام دیدمتازه به بازوهات رسیدمای وای، چقَدر کبوده این تن نحیفای وای، چقَدر این دو سه ماه، شدی ضعیفای وای، ای وایای وای، جای سیلی روی صورت بمونهای وای، چرا حیدرت نباید بدونه؟ای وای، ای وایزهرا، تو بری آتیش میگیره جون منزهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!زهرا، زهرا...راحت شدی از درد بازواز اون نگاه تار و کم سومیشدی هی پهلو به پهلومُردم، با شب و غم نخوابیدن تومُردم، تا می دیدم خونِ رو پیرهنتوزهرا، زهراپاشو، نبینم کبود بمونی یاسِ من!پاشو، فاطمه تموم نشه واسه منزهرا، زهرازهرا، تو بری آتیش میگیره جون منزهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!زهرا، زهرا...شاعر: رضا یزدانی
-
زمینه - این شبا، بازم این بوی یاسدلها رو (برده تا آسمون تو)اومدم با اشک بیاموندنبالِ (مرقد بینشون تو)از چشمم به یاد تو، کوثر جارییعنی تُو دل منم، صحنی داریاشکامون آینه و ... صحنت زیباستقبر بینشون تو، دلهای ماستبا عشق تو مادر زنده دلهاستبا تو دل ما خون? عشق مولاستعشقت که باشه، دنیا بهشتی زیباستدر سای? تو، زندگی معنا دارهخوشبخت اونه که، حضرت زهرا دارهاُمُ الشهدا، یا فاطمه یا زهراپر میشه هر شب از بوی یاسسجادهم (بعد هر ذکر تسبیحات)هر نفس با عطرِ یاد توقلب من (روشنه مادر سادات)زنده میمونه دلا با یاد تومیپیچه توی جهان فریاد توفریاد رسای تو یا حیدر بودهر شب ربنای تو یا حیدر بودذکر لبهای تو یا حیدر بودگفتی به همه، علی ولی اللههگفتی به همه، که راه حق این راههخوشبخت اونه که علی رو باور دارهخوشبخت کسیه که عشق حیدر داره«اُمُ الشهدا، یا فاطمه یا زهرا»عمریه من با اشک عزازندهام (زنده با روضههای تو)پر شده از بوی یاس توهر جایِ (این جهان با دعای تو)کوچه کوچه علم عشق مولاگوشه گوش? جهان، میره بالاجون دادی آخه یه روز تو پشت درتا اینکه به ما رسید عشق حیدرروح ایثار و شهادت مادرمیدونی منم یه عمره حاجت دارممادر تو دلم شوق شهادت دارمخوشبخت اونه که فدای مولا باشهخوشبخت اونه که شهادتش امضا شه«اُمُ الشهدا، یا فاطمه یا زهرا»شاعر: یوسف رحیمی
-
مداحی فارسی و عربی - ای علمدار ما حاج قاسمشد سپاهت به میدان عازمتا به آتش بسوزد ظالمشعله انتقامیم، ذوالفقار قیامیم، تحت امر امامیم«یا حسین یا مظلوم»همسفر با تمام یارانهمت و باکری و دورانکاظمی، شهریاری چمرانمرد راه حسینیم، در پناه حسینیم، با سپاه حسینیم«یا حسین یا مظلوم»السَّلامُ علی الحاج قاسمسلام بر حاج قاسموالقَرارُ مِن الحاج قاسمفرمان از حاج قاسم استو النِّداءُ مَعَ الحاج قاسمو این خطابی با حاج قاسم استیا ولیَّ السماءِ، سَوِّنی کربلائی، فی هَوی الخامِنائیای ولی آسمانی، مرا کربلائی کن، در عشق خامنهای«یا لَثارِالحسین»ای خونخواه حسینتَحْتَ أمرِ الوَلیِّ قَنْبرتحت امر ولی، مانند قنبر بودفی الحُروبِ بِعَزْمِ الأشْتَردر جنگها عزم او چون عزم مالک اشتر بودفی الصَّلاةِ کُمیلٌ کَبَّرو در نماز، همچون کمیل تکبیر میگفتفارسٌ أیُّ فارس، سَیْفُه الدِّینَ حارِس، دونَ دِرْعٍ کَعابِسچه تکسواری بود! شمشیرش حافظ دین و چون عابس بیزره بود«یا لَثارِالحسین»ای خونخواه حسینتَشْهَدُ الشّامْ إلی السامرِّااز شام تا سامراوالفُراتُ و حَرُّ الصَّحراءو فرات و گرمای صحرامن تَصَدّی و خَطَّ النَّصراشهادت میدهند که چه کسی خط پیروزی را ترسیم کرددون عِرضٍ ودینِ، بالولاء الیقینی، قال یا نفس هونیبیتوجه به آبرو و آیین، و با وفاداری از روی یقین، گفت ای نفس (بی حسین) خوار باش«یا لَثارِالحسین»ای خونخواه حسینثَورَةٌ فی خُطیً مَهدیَّهانقلاب اسلامی در مسیر حجت بن الحسن (عج) استو فِلَسطین لَها الحُرّیّهو فلسطین به آزادی خواهد رسیدحَجّی قاسم إلی مغنیهاز حاج قاسم تا مغنیهفَیلَقُ القدسِ سیروا، لِقِبلَتَیْنِ العُبورُ، و النِّداءُ الأخیرُلشکر قدس به راه افتید، مسیر به سوی مکه و قدس است، و این آخرین فراخوان است«یا لَثارِالحسین»ای خونخواه حسینأیُّ هَمٍّ حَمَلْتَ دَوْماچه همتی را همیشه با خود داشتی!هَل تُراکَ اسْتَرَحْتَ الیَوماآیا هیچ روزی استراحت کردی؟أمْ أبَیْتَ تُطیعُ النَّومایا اینکه نپذیرفتی تسلیم خواب باشیقُمْ فَما زِلتَ فینا، قائِداً ما حَیینا، و لواءً مُبینابرخیز که هنوز در میان ما فرماندهای، مادامی که زندهایم، و یک پرچم روشنگر هستی«یا لَثارِالحسین»ای خونخواه حسینشاعر فارسی: دکتر محمدمهدی سیارشاعر عربی: نور آملی
-
شور - (فاطمه جانم فاطمه یا فاطمه)همه عالم یه طرف ،حضرت زهرا یه طرفهمه دنیا یه طرف، ام ابیها یه طرف(فاطمه جانم فاطمه یا فاطمه)در باغ و کی دیده غریبونه بسوزونندگل یاس و کی دیده تو گلخونه بسوزونند(فاطمه جانم فاطمه یا فاطمه)
-
روضه - نیاد روزی که حالش زار باشهنگاهش خیره به دیوار باشهتموم خونه انگاری مریضهاگر که مادری بیمار باشههمین روزاست که از دست میرهمسافر چند روزی هست... میرهحسن میگه نذار مادر بخوابهاگر چشماشو رو هم بست... میرهاگر پژمرده شد گل بوش میرهشبیه خون که از پهلوش میرهمث روحه شبیه یک خیالهیکم بیداره باز از هوش میرهشاعر: روحالله اسماعیلی
تاکنون نظری ثبت نشده است.