شهادت حضرت فاطمه (س) حسن خلج

من هستم و خیالم و حال و هوای تو صبح نخفتن از غم تلخ عزای تو از دیشبی که خاک تو را ریختم به سر گریان نشسته ام به سر خاک پای تو یادش بخیر بستر تو آن گوشه ی اتاق حالا میان خانه چه خالیست جای تو ققنوس پر کشیده ی بی بازگشت من رفتی و سوخت لانه ام از ماجرای تو

ای نگار نهان به زیر گلم پاره شد از غم تو بند دلم سینه لبریز درد و فریاده نفسم در شماره افتاده دلخون و دیده ز داغت گریان محبوبم میمیرم از این هجران برگرد ای جان علی ای جانان یا زهرا بی همتا حسنین و بهانه هر شب دائما ذکر مادرم بر لب زده آتش به جان این خانه گریه های شبانه زینب می بینی علی شده بیچاره بین قبر و خانه شد آواره آه از زینب تو و گوشواره یا زهرا واویلا

امشب از خاطرات تو گشته آسمان دلم پر ستاره خاطرات خوش با تو بودن در دلم زنده گشته دوباره یاد شیرینی خنده هایت یاد آن شب که پیغمبر عشق از شعف در دلش داشت غوغا با نگاهی پر از مهربانی دست ما را به هم داد گفتا فاطمه با علی کن مدارا یا علی جان تو جان زهرا