- 758
- 1000
- 1000
- 1000
یادبود سردار شهید قاسم سلیمانی، سعید حدادیان
مرثیه سرایی به مناسبت یادبود سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با مرثیه خوانی حاج سعید حدادیان، 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
زمان!به هوش آ، زمین! خبردار که صبح برخاست، صبح دیدار چه صبح نابی! چه آفتابی! چقدر روشن، چقدر سرشار قسم به از بند خویشرستن قسم به مردان خویشتندار قسم به والعادیات ضبحا قسم به آیات فتح و ایثار قسم به با مرگ زیستنها به ایستادن میان رگبار چه فرق دارد دمشق و صنعا عراق و ایران؟ یکیست پیکار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار به جز تو اینسان، به جوهر جان که داده پاسخ به این عمّار خوشا اگر چون تو، هر چه سرمست خوشا اگر چون تو، هر چه دیندار نه دین در شب گریختنها نه دین دنیا، نه دین دینار تو سیف الاسلام روزگاری ولی نه از دین خود طلبکار به خویش می پیچی از لطافت به پای طفلی اگر رَوَد خار چه جای سجیل، چون ابابیل گرفته نام تو را به منقار تو یار سرچشمه ی حیاتی هر آنکه یار تو نیست مردار تو اهل اینجا نه! از بهشتی تو اهل پروازی و سبکبار نه اهل آن سجدههای سطحی نه اهل آن روزههای شک دار قسم که?مَنینتظر...? تویی تو قسم به این زخمهای بسیار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار شاعر: میلاد عرفانپور
-
تو شیر شیرانی، سردار دلیرانی اسطوره ی ایرانی قاسم سلیمانی ای پیکر صدپاره از یار نشان داری هم مثل علی اکبر هم مثل علمداری خداحافظ سردار، خداحافظ سردار به امید دیدار *** شبیه طوفانی، دریای خروشانی رعد و برق میدانی، قاسم سلیمانی اگر همه بمیریم، سازش نمی پذیریم انتقام میگیریم، قاسم سلیمانی هم مقطع الاعضا، هم اربا اربا گشتی تو غرق خون مهمان حضرت زهرایی گشتی خداحافظ سردار به امید دیدار *** ایران را نور عین ای زائر کاظمین یار شهید حسین، قاسم سلیمانی آمدی از کربلا با نفسی از نینوا با پیامی از آشنا، قاسم سلیمانی سوریه غرق ماتم، لبنان عزادار است ایران شده علقمه، قاسم علمدار است خداحافظ سردار به امید دیدار *** تو شیر شیرانی، سردار دلیرانی اسطوره ی ایرانی قاسم سلیمانی ای پیکر صدپاره از یار نشان داری هم مثل علی اکبر هم مثل علمداری خداحافظ سردار، خداحافظ سردار به امید دیدار ملائک میدانند شهادت لایقت بود نمی دانم کیستی که رهبر عاشقت بود هنگام تشعیت ای مجاهد دلاور با دل مردم چه کرده، گریه ی نماز رهبر خداحافظ سردار به امید دیدار
-
یاد امام و شهدا، دلو میبره کرب و بلا شب حمله، همهمه بود، روی لبا زمزمه بود کی تو دلا واهمه بود، دعوا سر سربند یا فاطمه بود ذکر لبا وقتی که یا زهرا میشد همه گره هامون وا میشد کوه دستاش بسته نمیشه دریا هرگز خسته نمیشه طوفان که سربریده نمیشه آتیش به خون کشیده نمیشه رعد و برق و طوفانیم دریای خروشانیم لشکر سلیمانی از تبار سلمانیم
کاربر مهمان