منو
شهادت امام حسن عسکری (ع) 97 - حسین سازور

شهادت امام حسن عسکری (ع) 97 - حسین سازور

  • 3 تعداد قطعات
  • 4 دقیقه مدت قطعه
  • 240 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت امام حسن عسکری (ع) با صدای حسین سازور، 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 4:27
    مناجات - عجیب دلهره دارم که بر درت نرسم مباد اینکه شبی هم به محضرت نرسم شبی که هست مرا با تو فرصتی افزون چه خاک بر سرم آرم چو بر درت نرسم هوای پاک درینجاست در سحرگاهت چه حیف بر سحر بنده پرورت نرسم نبود لایق درگاه تو گنهکاری که ناامید شد و گفت در برت نرسم زمین به لرزه درآمد ز معصیت هایم و من هنوز به عبرت ز کیفرت نرسم میان درد و بلا با تو این سخن دارم خدا نیاورد آنکه به حیدرت نرسم ز خیرخواهی مردم اگر کنم پرهیز به خیر دیدن دنیا و آخرت نرسم اگر گره نگشایم ز چهره ای غمناک به روز شادی یقین در برابرت نرسم تو راه داده ای از لطف اهل ایمان را بنا نداشتی که اصلا به باورت نرسم اگر به یاری زهرا نمی کنم اقدام چه جای این گله که به حوض کوثرت نرسم هزار قافله رفت و هنوز جاماندم چه سود چون که به یاری لشکرت نرسم ز اقتدا به شهیدان اگر کنم غفلت به هیچ مرتبه از یار و یاورت نرسم بگیر دست مرا ای امام عاشورا که بی تو هیچ به غم های خواهرت نرسم هزار و نهصد و پنجاه زخم بر تن تو و من به یاری یک زخم پیکرت نرسم
  • 12:45
    روضه - مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ایم همچو اشک از غم یک خاطره برخاسته ایم با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ایم به هواى حرم سامره برخاسته ایم روضه غربت تو حال عجیبى دارد هرکه نامش حسن است ارث غریبى دارد جان به قربان دلت جان به فداى سر او فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او که تفاوت بکند ، همسرتو همسر او طعنه بسیار شنیده دل غم پرور او حسن سامره صحن حرمت محترم است حسنى بین بقیع است که او بى حرم است یاحسن، آه تو پرداختنى میخواهد یاحسن ، داغ تو بر سرزدنى میخواهد یاحسن، نام تو دور از وطنى میخواهد یاحسن ، روضه تو سوختنى میخواهد دل تو تنگ مدینه است که دلگیر شدى مادرى هستى عزیزم تو اگر پیر شدى خانه کوچک تو هیچ کم از زندان نیست خالى از آمدن و رفتن زندانبان نیست بین یک مشت نگهبان که بوى ایمان نیست زندگى با زن و بچه بخدا آسان نیست خانه ات امنیت از دست نگهبانان داشت؟ واقعا ایمنى از حمله نااهلان داشت؟ اصلا این غصه به پیمانه تو ریخته اند؟ اصلا آقا سر پروانه تو ریخته اند؟ شعله بر دامن کاشانه تو ریخته اند؟ چل نفر در وسط خانه تو ریخته اند ؟ راه ناموس ترا بسته کسى در کوچه؟ همسرت را زده پیوسته کسى در کوچه؟ کوچه اى بود مدینه ، که زنى خورد زمین ناگهان مادرتان با زدنى خورد زمین فاطمه با لگد بد دهنى خورد زمین حسن عسکرى ، آنجا حسنى خورد زمین قسمت این بود که او دردو محن جمع کند گوشوار از وسط کوچه حسن جمع کند قسمت این بود از این داغ تو را هم دادند به تو هم موى سپیدى و قدى خم دادند در جوانى پسر فاطمه را سَم دادند به لب خشک تو از جام محرم دادند عطش پیکر مسموم تو میگفت حسین نفس تشنه حلقوم تو میگفت حسین شاعر : محمد جواد پرچمی
  • 6:22
    نوحه - من آن مسافرم که دو چشمم بهاری است بارانِ غربتم به روی گونه جاری است سهم من از تمامیِ دنیاست جام زهر سهم دو دیدهء پسرم بی قراری است پهلو شکسته مادرم آمد به سامرا ایام ماتم و محن و سوگواری است من می روم به دیدهء خونبار ، سامرا گردیده کربلای من انگار ، سامرا زهری که خورده ام به تنم التهاب ریخت رنگم پرید و بر رخ من ماهتاب ریخت سوزاند زهر معتمد از پای تا سرم زهرش شراره بر جگرم بی حساب ریخت تا اینکه دست و پا بزنم هم رمق نماند از بس توان ز پیکر من با شتاب ریخت این غم عذاب داد مرا تا در آن میان دیدم به چهره پسرم اضطراب ریخت می خواستم که آب بنوشم ز تشنگی از دستهای بی رمقم ظرف آب ریخت من که ز دست مهدیِ خود آب خورده ام یاد حسین کردم و صد بار مرده ام در بسترم من و به سرم مادرِ حسین گردید خاک کرببلا بستر حسین من سر به دامن پسر خود گذاشتم ای وای بر حسین و علی اکبر حسین فرزند من کنار من است و دلم شکست بر حالت حسین و علی اصغر حسین اینجا جسارتی به من و پیکرم نشد در زیر دست و پاست ولی پیکر حسین والله قلب عم? ما تکه تکه شد هر دفعه ای که دید به نیزه سر حسین پامال شد به روی زمین جسم جدِّ من اشکش چکید هر که شنید اسم جدِّ من شاعر : مهدی مقیمی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی