شب دهم محرم 99 - عاشورا - مهدی میرداماد و مصطفی میرداماد

نوحه خوانی - شب شب شور است و مناجات بر لب ما طنین آیات ما به مراد خود رسیدیم به پایت ای قبله ی حاجات این شب قدرست یا شب عید سرخ اضحی حج وصال است کعبه ی ما روی تو مولا شد شب قدری که خبر می دهد از سرنوشت وعده ی ما به ظهر فردا همگی در بهشت سالار زینب حسین غریب مادر به عهد خود وفا کنیم و جان به رهت فدا کنیم و به یاری خدا همینجا بهشت را بنا کنیم و بگو به خواهر عهد کسی شکستنی نیست رشته ی این عشق میان ما گسستنی نیست به خواهرت بگو که این حلقه حسینی شده دادن جان به راه تو واجب عینی شده سالار زینب حسین غریب مادر

واحد - شب عاشورا شب اشک و گریه و دعا شب غم و غصه و عزا داره شروع می شه روضه ها آه و واویلا شب عاشورا روضه خونه خود خدا چه خبره تو کربلا ولوله ای تو خیمه ها آه و واویلا عمو که هست همه راحت می خوابن با این که تشنه ی یه جرعه آبن مردا به دور خیمه ی حسینو زنا همه تو خیمه ی ربابن مکن ای صبح طلوع شب عاشورا چشمای زینب شده دریا پیچیده توی دل صحرا بوی اشک مادرش زهرا شب عاشورا آسمونم پوشیده سیاه زینب همش می کنه نگاه خیره شده سمت قتلگاه دلواپسه رنگ از رخش پریده چی شده که جونش به لب رسیده از سر شب تو خیمه ی داداشش همش می شه حرف از سر بریده مکن ای صبح طلوع شب عاشورا گریه ی بر شاه سر جدا سری که می برن از قفا می ره فردا روی نیزه ها شب عاشورا می باره اشک ستاره ها فردا چی می شه گوشواره ها این همه آتیش به خیمه ها آه و واویلا فردا حرم دیگه نداره سقا فردا حسین می شه غریب و تنها فردا غروب سرش به روی نیزه ست وقتی تنش افتاده زیر اسبا

واحد - مصطفی میرداماد - ای که خنده از تو دوره گریه بر تو عین نوره پیرهن پاره ی جدت پرچم روز ظهوره گریه کن تویی روضه خون فاطمه سینه زن منم نوحه خون ناظمه سلام ما سلام ما به کربلای اطهرت سلام ما سلام ما به پیکر مطهرت راستی این شبا کجایی حتما آقا کربلایی بالای سر بریده یا الان پایین پایی زیر لب می گیم صبح و شب آه حسین سینه زن منم نوحه خون شاه حسین حسین سرباز ره دین بود حسین قربانی آیین بود عاقبت حق طلبی این بود از سر نی گفت سبط پیمبر الله اکبر الله اکبر

واحد - امشب حسین در خیمه ها حق را عبادت می کند فردا میان موج خون غسل شهادت می کند فغان و واویلا از امشب و فردا امشب علمدار از بصر خون جگر جاری کند فردا میان دشمنان تنها علمداری کند فغان و واویلا از امشب و فردا امشب علی اصغر زند ناخن به قلب مادرش فردا ز تیر حرمله جاری ست خون از حنجرش فغان و واویلا از امشب و فردا امشب سکینه در حرم اشک از بصر جاری کند فردا کنار کشته ی بابا عزاداری کند امشب بخواند در حرم قایم نماز نافله فردا کنار پیکرش دشمن نمایند هلهله فغان و واویلا از امشب و فردا