منو
دعای چهل و نهم صحیفه سجادیه - دعا در دفع مکر دشمنان

دعای چهل و نهم صحیفه سجادیه - دعا در دفع مکر دشمنان

  • 1 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 683 دریافت شده
شیوه اجرا : استودیویی
خواننده/دعاخوان : بشیر جزایری
با صدای بشیر جزایری

( وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی دِفَاعِ کَیْدِ الْأَعْدَاءِ ، وَ رَدَّ بَأْسِهِمْ )

(دعاى آن حضرت در دفع نیرنگ دشمنان و برگرداندن اذیت آنان)


إِلَهِی هَدَیْتَنِی فَلَهَوْتُ ،

بار الها، هدایتم فرمودى ولى به کارهاى پوچ پرداختم،


وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ ،

و پندم دادى اما سنگدل شدم،


وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ ،

و بهترین نعمت به من دادى و نافرمانى کردم،


ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ ،

سپس به زشتى گناه آگاهم فرمودى و از آنم بازداشتى و من از آن آگاه شدم،


فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ ،

پس از تو آمرزش خواستم و از من درگذشتى،


فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ ،

ولى به گناه بازگشتم و تو پوشاندى،


فَلَکَ إِلَهِی الْحَمْدُ

پس ستایش تو راست اى خداى من



تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَةَ الْهَلَاکِ ،

خود را به وادیه اى هلاکت افکنده‏ا م


وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ ،

و به دره ‏هاى تباهى وارد شده ‏ام،


تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ

و با ورود در آن در معرض قهر تو قرار گرفته‏ ام، و با فرود آمدن در آن با عقوبتت روبه رو شده ‏ام،


وَ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ التَّوْحِیدُ ،

و وسیله ‏ام به سوى تو توحید است،


وَ ذَرِیعَتِی أَنِّی لَمْ أُشْرِکْ بِکَ شَیْئاً ،

و دستگیره ‏ام آن است که چیزى را با حضرتت شریک نساختم،


وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَکَ إِلَهاً ،

و با حضرتت خدایى نگرفتم،


وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی ،

و اکنون با وجودم به سویت گریزانم،


وَ إِلَیْکَ مَفَرُّ الْمُسی‏ءِ ،

و گریزگاه انسان بدکار و پناهگاه آن که سود خویش را از دست داده


وَ مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِىِ

و پناهنده شده‏ درگاه توست،


فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَى عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ ،

پس چه بسا دشمنى که شمشیر دشمنیش را بر من برهنه نموده،


وَ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ ،

و دم تیغش را علیه من تیز کرده،


وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ ،

و سر نیزه‏ اش را به قصد حمله‏ بر من تند ساخته،


وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ ،

و زهره اى کشنده‏ اش را به آشامیدنیم آمیخته،


وَ سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ ،

و مرا آماج تیرهاى خود نموده،


وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ ،

و دیده‏ مراقبتش از من نخفته،


وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ ،

و تصمیم گرفته که به من زیانى رساند،


وَ یُجَرِّعَنِی زُعَاقَ مَرَارَتِهِ

و از آب ناگوار و تلخش به من بچشاند،


فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَى ضَعْفِی عَنِ احْتَِمالِ الْفَوَادِحِ ،

ولى تو- اى خداى من- ناتوانى و ضعفم را از تحمل بارهاى گران،


وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ ،

و عجزم را از انتقام گرفتن از آن که قصد کارزار من کرده،


وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی ،

و تنهایى مرا در برابر بسیارى عده‏ کسانى که با من دشمنى نموده اى،


وَ أَرْصَدَ لِی بِالْبَلَاءِ فِیما لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی

و درحال بى‏خبرى من در کمین گرفتار کردن من نشسته ‏اند در نظر گرف تى،


فَابْتَدَأْتَنِی بِنَصْرِکَ ،

پس به نص رتم آغاز کردى، و پشتم را به قدرتت محکم نمودى،


وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِقُوَّتِکَ ،

آنگاه حدت او را شکستى،


ثُمَّ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ ،

و پس از آنکه در جمع کثیرى بود وى را تنها گذاشتى،


وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِیدٍ وَحْدَهُ ،

و مرا بر او پیروز نمودى،


وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ

و تیرى را که به سوى من نشانه گرفته بود به سوى خودش بازگرداندى،


وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَیْهِ ،

و بدون اینکه خشمش تسکین یابد،


فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ ،

و آتش کینه‏ اش فرونشیند،


وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ ،

او را بازگرداندى،


قَدْ عَضَّ عَلَى شَوَاهُ

تا سرانگشتان خود را به دندان گزید،


وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ

و رخ برتافت در حالى که لشگرش از هم پاشید


وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ ،

و چه بسا متجاوزى که با حیله‏ هاى خود درباره‏ ام ستم کرده،


وَ نَصَبَ لِی شَرَکَ مَصَایِدِهِ ،

و دام هاى شکارش را برایم پهن کرده،


وَ وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ ،

و همت خود را بر زیر نظر داشتن من گماشته،


وَ أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ الْفُرْصَةِ لِفَرِیسَتِهِ ،

و چون درنده ‏اى که به انتظار به دست آوردن فرصت براى شکارش کمین نماید در کمین من نشسته،


وَ هُوَ یُظْهِرُ لِی بَشَاشَةَ الْمَلَقِ ،

در حالى که خوشرویى چاپلوسى را برایم اظهار مى‏ کرد،


وَ یَنْظُرُنِی عَلَى شِدَّةِ الْحَنَقِ

و با شدت خشم مرا مى‏ پایید،


فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ دَغَلَ سَرِیرَتِهِ ،

و چون تو- اى خداى من که والا و برترى-


وَ قُبْحَ مَا انْطَوَى عَلَیْهِ ،

فساد باطن و زشتى آنچه را در دل داشت دیدى،


أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ ،

او را با مغز در آن گودالى که براى شکار کنده بود در انداختى،


وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَى حُفْرَتِهِ ،

و در پرتگاه ساخته ‏اش افکندى،


فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا ،

تا پس از طغیانش ذلیلانه در بند دامى که خیال داشت مرا در آن ببیند درافتاد،


وَ قَدْ کَادَ أَنْ یَحُلَّ بِی لَوْ لَا رَحْمَتُکَ مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ

و اگر رحمت تو نبود آنچه بر سر او آمد نزدیک بود بر سر من آید


وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ ،

و چه بسا حسودى که به سبب من اندوه گلوگیرش شده،


وَ شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ ،

و شدت خشم همچون استخوان در گلویش گیر کرد،


وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ ،

و با نیش زبان مرا اذیت کرد،


وَ وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ ،

و مرا به عیوب خودش طعنه زد،


وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضاً لِمَرَامِیهِ ،

و آبرویم را آماج تیر حسادت کرد،


وَ قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ ،

و مسائلى بر من بست که دائم در خودش بود،


وَ وَحَرَنِی بِکَیْدِهِ ،

و از روى نیرنگ بر من خرده گرفت،


وَ قَصَدَنِی بِمَکِیدَتِهِ

و با فریبش آهنگ من نمود،


فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَغِیثاً بِکَ ،

آنگاه- اى خداى من- فریادخواهانه تو را صدا زدم،


وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِکَ ،

در حالى که به سرعت مستجاب شدن دعا اطمینان داشتم،


عَالِماً أَنَّهُ لَا یُضْطَهَدُ مَنْ أَوَى إِلَى ظِلِّ کَنَفِکَ ،

و آگاه بودم که هر کس در سایه‏ حمایتت جا گرفت ستم نبیند،


وَ لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَى مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ ،

و هر که به پناهگاه انتقام تو پناه برد او را وحشتى نباشد،


فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ

و تو مرا به قدرت خود از شر او نگاهداشتى


وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی ،

و چه بسا ابرهاى گرفتارى که از من برطرف فرمودى،


وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ ،

و ابرهاى نعمت که بر من باراندى،


وَ جَدَاوِلِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا

و چه جویبارهاى رحمت که روان ساختى،


وَ عَافِیَةٍ أَلْبَسْتَهَا ،

و عافیت که بر من پوشاندى،



وَ أَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا ،

و چشمه‏ هاى حوادث که به خاک انباشتى،


وَ غَوَاشِیَ کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا

و پرده‏ هاى غم که برطرف کردى


وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ ،

و چه بسا گمان نیکو که آن را تحقق دادى،


وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ ،

و تهیدستى که جبران فرمودى،


وَ صَرْعَةٍ أَنْعَشْتَ ،

و در افتادنى که بلند کردى،


وَ مَسْکَنَةٍ حَوَّلْتَ

و بیچارگى که از میان برداشتى،


کُلُّ ذَلِکَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلًا مِنْکَ ،

تمام اینها از روى تفضل و انعام تو بوده،


وَ فِی جَمِیعِهِ انْهِمَاکاً مِنِّی عَلَى مَعَاصِیکَ ،

و در همه‏ آنها من در گناهان دست و پا میزدم،


لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ ،

اما بدکردارى من تو را از کامل کردن احسانت بازنداشت،


وَ لَا حَجَرَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ ،

و این احسانت مرا از ارتکاب علل خشم تو منع ننمود،


لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ

تو در انجام برنامه‏ خود مسئول نیستى،


وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ ،

و همانا از تو درخواست شد عطا کردى،


وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ ،

و درخواست نشد و آغاز به بخشش نمودى،


وَ اسْتُمِیحَ فَضْلُکَ فَمَا أَکْدَیْتَ ،

و فضلت طلبیده شده و کم نگذاشتى،


أَبَیْتَ یَا مَوْلَایَ إِلَّا إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَاماً ،

تو خوددارى کردى اى مولاى من مگر از احسان و اکرام و تفضل و انعام،


وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِکَ ،

و من خودارى کردم مگر از درافتادن در محرمات،


وَ تَعَدِّیاً لِحُدُودِکَ ،

و تجاوز از حدودت،


وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِیدِکَ ،

و غفلت از تهدیدت.


فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ ،

پس حمد مخصوص توست اى خداى من: مقتدرى که مغلوب نمى‏ گردى،


وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ

و مهلت‏ دهنده ‏اى که شتاب نمى‏ کنى


هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ ،

این مقام کسى است که به فراوانى نعمت ها اعتراف نموده،


وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِیرِ ،

و آن را به تقصیر مقابله کرده،


وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ

و درباره‏ خود به ضایع کردن همه‏ امورش گواهى داده است


اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالُْمحَمَّدِیَّةِ الرَّفِیعَةِ ،

بار خدایا به وسیله‏ مقام بلند محمدى،


وَ الْعَلَوِیَّةِ الْبَیْضَاءِ ،

و ولایت روشن علوى به تو تقرب مى ‏جویم،


وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا ،

و به واسطه‏ آن دو به سویت رومى ‏کنم که مرا از شر فلان و فلان پناه دهى،


فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ ،

زیرا این پناه‏ دهى در جنب توانگریت تو را دچار مضیقه نمى‏ کند،


وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

و در جنب قدرتت تو را به زحمت نمى ‏اندازد، و تو بر همه چیز توانایى


فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ

پس از رحمت و دوام توفیق خود بهره‏اى به من بخش که آن را نردبان رسیدن به خشنودى تو کنم،


وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ بِهِ إِلَى رِضْوَانِکَ ،

وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِکَو به سبب آن از عقوبتت ایمن گردم،


یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

اى مهربانترین مهربانان.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:23

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی