منو
فاطمیه دوم 95 - شب اول - محمود کریمی

فاطمیه دوم 95 - شب اول - محمود کریمی

  • 9 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 915 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با صدای حاج محمود کریمی، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:10
    من کیم حجت حق واقف سر و علنم من کیم وجه خدا آینه ی ذوالمننم من کیم شمع فروزنده ی هر انجمنم من کیم چشم و چراغ نبی مؤتمنم من کیم فاطمه را باغ گل یاسمنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم من کیم نخل امید نبوی را ثمرم من کیم بحر کمال علوی را گوهرم من کیم فاطمه را میوه قلبم، پسرم من کیم آن که ز وصف همگان خوب ترم من کیم آن که نبی بوسه زده بر دهنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم من کیم آنکه سر دوش نبی جای من است جلوه ی حُسن خدا در رخ زیبای من است سرمه ی چشم ملک خاک کف پای من است دست تقدیر خدا دست توانای من است هست چون شیر خدا بازوی خیبر شکنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم نغمه ی وحی سرودی به ثناخوانی من ماه، ماه رمضان جلوه ی نورانی من روزه داران همه در محفل مهمانی من جای گلبوسه ی زهراست به پیشانی من سومین نور و چهارم نفر از پنج تنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم مصطفی عاشق سرو قد و بالای من است جاودان دین وی از همت والای من است آفرینش همه جا غرق تجلای من است روح ماه رمضان، روح تولای من است حج منم، قبله منم، حجر منم، کعبه منم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم مرغ شب منتظر زمزمه ی یا رب من رمضان تشنه ولی تشنه ی لعل لب من آسمان شب و مه محو نماز شب من بهترین خلق خدا مادر و جد و اَب من بلکه خود سید خوبان زمین و زمنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم
  • 5:19
    من کیم آن که ز اسرار خدا آگاهم من کیم فاطمه اجلال و محمّد جاهم من کیم در بغل شمس ولایت ماهم من کیم زینت آغوش رسول الّلهم من کیم آن که بود وحی الهی سخنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم مظهر حُسن خدا عزّوجل کیست، منم معنی حیّ علی خیر العمل کیست، منم چهارمین آینه ی حسن ازل کیست، منم فاتح و صف شکن جنگ جمل کیست، منم کرده اعجاز علی بازوی دشمن شکنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم مهر من روز ازل واسطه ی نعمت هاست راه من راهنمای همه ی ملّت هاست دست من رزق رسان همه ی امّت هاست صلح من زیربنای همه ی نهضت هاست کَس نشد با خبر از ساختن و سوختنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم من کیم روح رَیاحین گلستان بهشت من کیم خوب ترین لاله ی بستان بهشت من کیم آن که بود در نفسم جان بهشت من کیم سیّد و مولای جوانان بهشت من بهشت نبی و فاطمه و بوالحسنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم حلم من دین خدا را به خدا احیا کرد صبر من فتنه گران را همه جا رسوا کرد آه من تیر شد و در دل دشمن جا کرد صلح من مشت معاویّه ی دون را وا کرد حق همین بود که خود واقف سرّ و علنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم من که چون شمع شدم آب و امامت کردم من که در پاسخ دشنام کرامت کردم من که در شهر، غریبانه اقامت کردم همه دیدند که با صبر قیامت کردم بشنوید از لب میثم که غریب وطنم من کریم دو جهان، یوسف زهرا حسنم
  • 8:07
    منم و عمری روز خوش ندیدن همه ی دردا رو با جون خریدن به یاد مادرا از دل کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن توی خونه بدون هم زبون و توی کوچه همه ش زخم زبون و پای منبر همه ش طعنه شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن کی می دونه چه رازی مونده پیشم کی می دونه چرا آروم نمیشم کی می دونه چرا موهام سفیدن شنیدن کی بود مانند دیدن من و مادر یه روز نزدیک خونه تو راه کوچه ی باریک خونه یه دفعه دشمنامون سر رسیدن شنیدن کی بود مانند دیدن مادرم خسته بود و پَرشکسته ولی دشمن می اومد دسته دسته نفسام مثل قلبم می تپیدن شنیدن کی بود مانند دیدن با یه سینی نهالو بردن از هوش دوباره شعله ور شد درد پهلوش گل گوشواره رو از شاخه چیدن شنیدن کی بود مانند دیدن دوباره زخم رو قلبم نمک خورد مادرم پیش چشم من کتک خورد رگ سرخ حیاتم رو بریدن شنیدن کی بود مانند دیدن می گرفتم روی سینه م سرش رو می تکوندم غبار چادرش رو می دیدم که پاهاش یاری نمیدن شنیدن کی بود مانند دیدن
  • 2:42
    جان را به یک اشاره مسخر کند علی دل را به یک نظاره منور کند علی ایجاد گل ز شعله ی آذر کند علی یک لحظه سیر عالم اکبر کند علی در کائنات جود مکرر کند علی او را سزد به خلق، امیری و رهبری او آورد عدالت و قسط و برابری تیغش رسد به چرخ گهِ رزم آوری با ذوالفقار حیدری و دست داوری یک لحظه فتح قلعه ی خیبر کند علی افلاک را مهار کند با نظاره ای بی مهر او به چرخ نتابد ستاره ای نبود به دهر منقبتش را شماره ای ابلیس را به بند کشد با اشاره ای یک لحظه گر اشاره به قنبر کند علی
  • 8:43
    اشک من خلاصه شد تو گریه برای کوچه برا بلای کوچه برا ماجرای کوچه پیرم کرده اون روزایی که مادرم شهید شد محاسنم سفید شد با گریه های کوچه این اشکا رنگ خونه، دل من خونه از زمونه اونی که حسنو کشته داغ یه مادر جوونه کار زهر جفا نیست جیگرم روزی پاره شد که مادر خسته مو رسوندم کشون کشون تا خونه وای دیدم شکسته گوشواره، وای خدا برا کسی نیاره رعد و برق اون کشیده، یادم می افته هر بار تموم دنیا انگار میشه رو قلبم آوار طوری ضربه زد که مادر تعادلش به هم خورد اسم علی رو آورد، بین زمین و دیوار دستاشو می کشوندم، تا خونه مادرو رسوندم دم در رد گریه هاشو با معجرش پوشوندم با بارون نگاهش با همین چشما گریه کردم با همین دست، گرد و خاک از چادرش تکوندم وای دیدم مادر رمق نداره، وای خدا برا کسی نیاره وای دیدم شکسته گوشواره، وای خدا برا کسی نیاره همه ی دردا بعد مادر می رسه به تو خواهر تو هم شکسته میشی به خاطر برادر روزی که تنها می مونی با خیمه های سوزان با گریه های طفلان، با بدنای بی سر زهرای کربلایی، نایب شاه سرجدایی توی رگبار تازیونه پناه بچه هایی بانوی عالمینی، همسفر سر حسینی توی میدون شام و کوفه، تو صاحب لوایی وای رو نیزه راس شیرخواره، وای خدا برا کسی نیاره وای رو نیزه ها ماه و ستاره، وای خدا برا کسی نیاره وای رو زمین جسم پاره پاره، وای خدا برا کسی نیاره وای از خیمه ها آتیش می باره، وای خدا برا کسی نیاره
  • 4:34
    روز محشر ذکر انبیاء همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه دلم خونه از داغ زمونه باید این داغ رو عالم بدونه همون روزی که از سمت مسجد من و مادر برگشتیم به خونه رو خاکا یاس پرپرو کسی جز من ندیده رو خاکا گوشواره رو کسی جز من ندیده باید با این غصه سر کنم من نشد دستم رو سپر کنم من مثل رعد و برق آتیش زد و رفت نشد بابامو خبر کنم من رد خون کبوترو کسی جز من ندیده چشم تو خون شناورو کسی جز من ندیده رو خاکا یاس پرپرو کسی جز من ندیده رو خاکا گوشواره رو کسی جز من ندیده امون از اون غم که ما را سوزوند همون داغی که خدا را رنجوند مثل رد صاحب رو گلبرگ رد سیلی روی صورتش موند تب تند فرشته رو کسی جز من ندیده آتیش زیر معجرو کسی جز من ندیده
  • 2:47
    تو شمعی و بزم دل انجمن تو سروی و مُلک وجودت چمن علی را تویی نور بینش به چشم نبی را تویی جان شیرین به تن رهین عطای تو خرد و کلان گدای سر کوی تو مرد و زن ولی خدا از رُخت شادمان رسول خدا بر لبت بوسه زن تو در اختران سپهر رسول الی یوم محشر مه انجمن جحیم از نگاه تو دارالسلام جنان بی وجود تو بیت الحزن صدای پدر بشنود فاطمه چو در محضر او تو گویی سخن ز صبر تو اسلام شد سرفراز به صلح تو کفر و ستم ریشه کن به دست تو باشد حساب و کتاب در آیینه ی توست سر و عَلم امامت برازنده ی شخص توست چو کعبه که بر قامتش پیرهن
  • 2:30
    تو شمعی و بزم دلت انجمن تو سروی و ملک وجودت چمن جحیم از نگاه تو دارالسلام جنان بی وجود تو بیت الحزن امامت برازنده ی شخص توست چو کعبه که بر قامتش پیرهن حجاز از بوی عِطر گیسوی تو ختن در ختن در ختن در ختن جبین و رخ و خال و خط هر چهار حسن در حسن در حسن در حسن به زلف تو زلف عروسان تر شکن در شکن در شکن در شکن عقیق نگاه و عقیق لبت یمن در یمن در یمن در یمن اویس تو شد ماه کنعانیان قرن در قرن در قرن در قرن خدایا شهادت نصیبم نما به حق حسن، به اشک حسن به آه حسین بر شه بی کفن
  • 4:02
    حالم از تو چه پنهون مثل حال خزونه حرفای دلمو کی بهتر از تو می دونه از خدا چی بخوام غیر از رسیدن تو کی دوا می کنی درد ندیدنت رو نامه ای که نوشتم مونده لای کتابم می دونم که می دونی چشم به راه جوابم کاش می شد بدونم کی از تو باخبره آخ که کاش یکی بود تا نامه مو ببره از خدا چی بخوام غیر از رسیدن تو کی دوا می کنی درد ندیدنت رو جمعه های جدایی از خودم گله دارم بس که غرق گناهم از تو فاصله دارم جمعه ها همه جا دلتنگ بودنته دورم از تو ولی دستم به دامنته عشقم اینه به یادت رهسپار حرم شم تو رکاب تو باشم پاسدار حرم شم کاش می شد که منو وقف خودت بکنی روی نامه ی من مهر شهید بزنی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی