منو
میلاد حضرت زینب (س)، محمدرضا بذری

میلاد حضرت زینب (س)، محمدرضا بذری

  • 8 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 638 دریافت شده
مدیحه سرایی به مناسبت میلاد حضرت زینب (س) با مدیحه خوانی محمدرضا بذری، جبار بذری، سید صادق موسوی، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:15
    از غلام خانه اش مولا اگر یادی کند از محالات است بنده میل آزادی کند از خرابات است چیزی به رعیت میدهند حیف از آن مستمندی قصد ابادی کند رونق سائل یقینا در سماجت کردن است سائل درمانده حق دارد که فریادی کند دست خال را کریمان بیشتر پر می کنند شکر حق سائل از این لطف خدا دادی کند به خودش رنگ خزان هرگز نبیند هیچ کسی در بهار زندگانی رو به این وادی کند شیعه باید با غم آل عبا غمگین شود با سرور و شادی این خاندان شادی کند شیعه زهرا و حیدر بهترین امتند زینبیون باز هم جشن ولادت دعوتند وعده کوثر خدا از عرش اعلا داده است زینب کبری که نه زهرا به زهرا داده است فاطمه سر تا به پا و فاطمه پا تا به سر راضیه، مرضیه، هانیه به حورا داده است مادری را دختری پرهیزکار و مومنه مادری را دختری در اوج تقوا داده است هم نفس، هم راه ،هم دل، هم نشین و هم زبان به علی مرتضی ام ابیها داده است مادر عیسی کجایی به علی و فاطمه حضرت حق مریمی با دو مسیحا داده است آسمان از برکتش بار دگر جانی گرفت با غبار مقدمش رونق به دنیا داده است زین اب خواندش خدا بین تمام دختران نام زینب زینتی بر نام بابا داده است گاه می گوید حسین و گاه می گوید حسن یعنی از بد تولد دل به انها داده است زانوی هر کس در این دنیا رکاب او نشد پس قدمگاهش عجب شانی به سقا داده است در دم و در بازدم هایش برکت جاری است بانویی که روزی یک عمر ما را داده است غصه عیدی ندارم در دل خود تا الان شک ندارم که برات کربلا را داده است سالها در سایه ی الطاف او آسوده ام ریزه خوار عمه سادات زینب بوده ام به پدر باشد همیشه دختران تاج سر اند از برادرها بپرسی بی قرار خواهر اند گرچه همواره پسر باشد عصای دست لیک اکثر اوقات دخترها وزیر مادر اند در مقام و شأن و ارج و قرب این مولود بس ناز این دردانه را زهرا و حیدر می خرند تا که صورت را به پای او تبرک کنند دسته دسته انبیا و اولیا پشت در اند چشم بر روی کسی غیر حسین اش وا نکرد بسکه این خواهر برادر عاشق یکدیگر اند این عقیله جای خود ذریه اش هم مثل او در کرامت فاطمه و در شجاعت حیدر اند بچه های او ره صد ساله را طی کرده اند بچه هایش شافعی از شافعان محشر اند زیر پایش را پیمبر زاده ها جارو کشند خادمینش یک سر و گردن ز ما بالاتر اند مثل او شاه نجف دیگر ندارد دختری قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
  • 5:12
    مدح او را با غزل با مثنوی باید سرود نذر او صد مثنوی معنوی باید سرود بهترین ها را همیشه بهترینها لایق اند بهتر از سعدی و شمس و مولوی باید سرود شاه بیت آفرینش دختر شیر خداست در رثایش مصرعی اما قوی باید سرود از نیاز دنیوی که بی نیازم کرده است پس به شوق هدیه های اخروی باید سرود کربلا خواهی اگر از زینب کبری بگیر این غزل را پشت مرز خسروی باید سرود چادران مادر ما انقلابی زینبی ست سال ها از فتنه های پهلوی باید سرود از غروب سرخ عاشورا که روزی بگذریم از طلوع سبز صبح مهدوی باید سرود اردبیل اهلینده وار آیری ارادت زینبه شعر را شیوا به سبک منزوی باید سرود ان که با عشق حسینی گشته همدم زینب است ان که با سرّ شهادت بوده محرم زینب است مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است لطف بسیارش گدای آستانم می کند دست اعجازش سلیمان زمانم می کند با تولا با تبرا این دو بال عاشقی شور عشق اش رهسپار آسمانم می کند عشق بیماری است یک بیماری فوق جنون که مرا رسوای نزد این و آن ام می کند عشق گاهی یک چمدان دل شده سوی حرم عشق کم کم عاشقی بی خانمان ام می کند عشق سر بندی به پیشانی من می بندد و... شب به شب در زینبیه دیده بانم می کند در دفاع از وطن یا در دفاع از حرم با نگاه رحمتش بی بی نشانم می کند تا نسوزد سر پناه خواهری در شعله ها عشق به خدمت مرا آتش نشانم می کند گاه در شام و عراق، گاه قلب پایتخت داغ هجران رفیقانم خزانم می کند بی گمان مویی که من با عشق او کردم سپید میرسد روزی که در محشر جوانم می کند عشق من را حنجره ای کربلایی میدهد عشق روزی صادق آهنگران ام می کند عشق من را مینشاند بر فراز منبر و ... شصت و نه شب نذر زینب روضه خوان ام می کند کربلا با چشم خود دیده است زینب پیر شد غصه ی قد کمان آخر کمانم می کند هر دل آشفته ای که غرق در تاب و تب است بی قرار روضه ی بی مادری زینب است
  • 7:21
    دختر و دل از بابا میبره زینب و زینت واسه حیدره آروم میشه توی بغل حسین یعنی که تا آخر با برادره با جمال و جلوه ای شبیه زهرا اومده با شکوه و صولت حضرت مولا اومده معنی واقعیه عشق حسین بن علی یار و مونس حسن زینب کبری اومده اومد عشق اربابم اومد عشق فاطمه اومد زینب مسروره دل شاه علقمه یاحسین رو لبم نوکر زینبم عید اومده بازم شب حاجته آرزوی نوکر یه زیارته راهی بشیم باهم سمت سوریه بهتر از این دیگه چه سعادته من حسینی شدم و تحت لوای زینبم عاشق زیارت صحن و سرای زینبم جون میزارم به خدا به پای ناموس حسین اهل عالم بدونن که من فدای زینبم اومد عشق اربابم اومد عشق فاطمه اومد زینب مسروره دل شاه علقمه یاحسین رو لبم نوکر زینبم شد شب وصل و دل رفته تا حرم تا حرم شاه و صاحب کرم آرزو دارم با اذن فاطمه توی همین روزا کربلا برم نوکری شدم به دربار حسین بن علی عاشقم عاشق انصار حسین بن علی از خدا میخوام که این لیاقتو بهم بده تا باشم میون زوار حسین بن علی حسین یعنی اربابم حسین یعنی زندگی حسین یعنی ایثارو وفا و آزادگی یاحسین رو لبم نوکر زینبم عید اومده بازم شب حاجته آرزوی نوکر یه زیارته راهی بشیم باهم سمت سوریه بهتر از این دیگه چه سعادته من حسینی شدم و تحت لوای زینبم عاشق زیارت صحن و سرای زینبم جون میزارم به خدا به پای ناموس حسین اهل عالم بدونن که من فدای زینبم اومد عشق اربابم اومد عشق فاطمه اومد زینب مسروره دل شاه علقمه یاحسین رو لبم نوکر زینبم
  • 8:36
    با درد آمدیم و به دنبال مرهمیم کیسه به دوش کوچه ی این نسل آدمیم ما را نوشته اند گدایان اهل بیت پس بی دلیل نیست که سلطان عالمیم شیرینی محبت شان را چشیده ایم با اذن فاطمه همه سلمان و محرمیم اینجا به یک نفس همه عیسی شوند و ما عمری نفس نفس زده محتاج آن دمیم بیت علی است، چشمه ی تسبیح داوری با این سرا بهشت ندارد برابری با جلوه ی محول الاحوال دیگری امروز داشت بیت علی حال دیگری حال فرشته های خداوند دیدنی است مستانه می زنند پر و بال دیگری زهرا؟ علی؟ نبی؟ نه. .. خدا نام او نهاد زینب گرفت نام، به اجلال دیگری حتی به دیدن حسن اشکش ادامه داشت انگار چشم اوست به دنبال دیگری تا گودی گلوی حسین را نگاه کرد پر زد دلش به منظر گودال دیگری آیات عاشقی است که الهام می شود با دیدن حسین چه آرام می شود معشوق و عاشقند کنون روبروی هم هر دو شدند مست شراب از سبوی هم از دو بدن عروج به یک روح می کنند وقتی که می کشند نفس از گلوی هم لبخند می زنند ولی گریه می کنند از حال می روند دمادم ز بوی هم باید که ما ز کوثر و زمزم وضو کنیم از زینب و حسین سپس گفتگو کنیم طوفان ظهور زلف پریشان زینب است دریا نماد قلب خروشان زینب است تاریخ و صفحه های طلاکوب آن هنوز برجسته از درخشش دوران زینب است امروز اگر قیام حسینی نتیجه داد مدیون خطبه های درخشان زینب است با صبر او سپاه مخالف اسیر شد ایوب نیز واله و حیران زینب است نامش به دست مالک دوزخ نمی رسد آن کس که جزء خیل محبان زینب است ما دوستدار زینب کبرای حیدریم ما خاک پای دختر زهرای حیدریم بالش شکست و او پر خود را نگاه داشت بالاتر از همه سر خود را نگاه داشت او هرچه غم کشید نیفتاد بر زمین تا نهضت برادر خود را نگاه داشت چادر به سر، نقاب به رخ، تا زمان مرگ ارثیه های مادر خود را نگاه داشت نا محرمی نگاه به سویش نمی کند هر بانویی که سنگر خود را نگاه داشت زینب همان کسی است که مانند فاطمه آتش گرفت و معجر خود را نگاه داشت ذکر علی الدوام تو غیر از حسین نیست سر رشته ی کلام تو غیر از حسین نیست پیوند خورده اند به هم زینب و حسین پس هم ردیف نام تو غیر از حسین نیست حتی بهشت هم به همین نور روشن است خورشید روی بام تو غیر از حسین نیست
  • 4:17
    نسل اندر نسل غلام زینبم شاهم در اصل غلام زینبم زیر پرچم می خورم قسم به ابوالفضل غلام زینبم من غلام زینبم به نام زینبم جلد بام زینبم به نام زینبم زیر گام زینبم به نام زینبم تو نگاه زینبم تو راه زینبم در پناه زینبم تو راه زینبم تو سپاه زینبم تو راه زینبم مددی سید یا زینب سرباز پادگان زینبم نوکر خاندان زینبم تا دفع خطر ز جان سوریه هر لحظه نیمه جان زینبم بی قرار زینبم دچار زینبم در مدار زینبم دچار زینبم از تبار زینبم دچار زینبم ریزه خوار زینبم نثار زینبم در مدار زینبم نثار زینبم پایدار زینبم نثار زینبم مددی سید یا زینب عمر پا در رکاب زینبم ابراهیم مجاب زینبم این عشق و تا آخر عمر مدیون انقلاب زینبم من برای زینبم ندای زینبم مبتلای زینبم گدای زینبم در رسای زینبم گدای زینبم آشنای زینبم فدای زینبم در هوای زینبم خاک پای زینبم فدای زینبم مددی سید یا زینب
  • 1:35
    آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است جلوه در جلوه تجلیاته خاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است زُهره در زُهره ظهورِ اسم اعظم زینب است آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی جودی و یَغما و نَیِر شهریار و مولوی می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی این حسین عاشق یکی دارد که آن هم زینب است از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زینب است
  • 3:15
    قلبم برات پر از شور و نواست مادر بی بی بی حرم، قبرت کجاست مادر می دونی که غم تو رو می خوام همیشه عطر چادر و می خوام توی ذهنم واست ضریح خواستم واقعا این تصور رو می خوام بی بی بی حرمی، بانوی کرمی، مهربون تر از مادرمی دنیا با تو پر از مهر و صفاست مادر بی بی بی حرم، قبرت کجاست مادر الهی که تو قلبتون جاشم نوکر خونگی زهرا شم اگر تشریف اوردین هیئت ما می خوام او لحظه ها منم باشم دنیا من مادر این عشق پسر شاهم چون مادر تاج سر جون بهش که سرگرم دعاست مادر بی بی بی حرم قبرت کجاست مادر غروبی که رو به خدا کردی واسه همسایه ها دعا کردی حالا هم واسطه شدی منو مشتری کرب و بلا کردی مجنون کرب و بلا من مگه چی می خوام یه سفر با مادرم بیا
  • 8:38
    لیلای منی، مجنون توام هر شب تو حرم مهمون توام من با تو باشم، آروم می گیرم آرامشمو مدیون توام سینه نزنم دیونه میشم چون کارم اینه، گریون توام لحظات خوبمو تو هیئتم مادرت به روضه ها میارتم می دونه که عاشق زیارتم آرامشم، تنها خواهشم هر جا که تو اونجا باشی خوشم آخر خودم رو برات می کشم هر چی بگی رو چشم آقا واسه من شیرین غمت زنده ام می کنه عطر حرمت چشمای منو وا کن دوباره به باب الحسین، باز از کرمت کاش می شد آقا می گفتی به من هر جوری باشی من می خرمت آقا رقص پرچمت رو دوست دارم تو مسیحی و دمت رو دوست دارم شبای محرمت رو دوست دارم دیونتم، گدای خونتم هر شب دم در میخونتم تو شمعیُ مثل پرونتم من عاشقم، دیونتم صبح وصال لیلی یلدای زینب است بانگ ملال ناله ی ای وای زینب است خورشید هم گشوده زبان را به اعتراف در تل زینبیه تجلی زینب است لرزید شهر کوفه پیاپی ز خطبه اش آنجا اثر ز محکمی پای زینب است در مجلس شراب چنین گفت با یزید ظالم بساط عشق مگر جای زینب است بر طشت زر به چشم حقارت مکن نظر این سر، سر بریده ی یحیی زینب است

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی