- 467
- 1000
- 1000
- 1000
17 ربیع الاول میلاد پیامبر اکرم (ٌص) و امام جعفر صادق (ع)، محمدرضا بذری
مدیحه سرایی به مناسبت 17 ربیع الاول میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با مدیحه خوانی محمدرضا بذری، سال 1395
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
بگو یا علی حیدر نور منجلی حیدر حرف آخرم اینه تویی اولی حیدر نور هل أتی عزیز زهرا مدد یا مولا یا حیدر یا حیدر، یا حیدر فقیرمو با تو غنیم تا ابد اباالحسنیم به شوق دیدن تو مست لحظه ی یمد یرنیم دل و دین حیدر دلنشین حیدر نازنین حیدر یا حیدر، یا حیدر علی قبله ی رازم علی سوز و گدازم می ریزه اسم حیدر از دل جانمازم با وفا حیدر با صفا حیدر یا مولا حیدر، یا حیدر ریزه خور مادر آبم خاک پای ابوترابم یا علی، دست تو می بوسم قیامت حساب و کتابم غم ما حیدر بگو یا حیدر یا حیدر، یا حیدر علی مرد نبرده علی بی همآورده هر کی رفت به مصافش زنده بر نمی گرده علی ای قبله ام امیر عالم ای شورو حالم یا حیدر، یا حیدر هر کسی طرف علیه هدفش هدف علیه کعبه، کربلا و مدینه همه تو نجف علیه سلما حیدر، انما حیدر همه جا حیدر یا حیدر، یا حیدر
-
خبرت هست که آن طاق معلی? اُفتاد ناگهان کُنگرهیِ سنگیِ کسری? اُفتاد خبرت هست ستونهای یهودا اُفتاد خبرت هست هُبَل خرد شد عُزی? اُفتاد خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظرهی باغ جنان بردارد تا که از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایهی آن سَروِ روان ما را بس حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد سایه اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبلهی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاکتر از پاکی ها غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی ها ای نَفَسهای علی ای همه هست زهرا عالمی دستِ تو بوسید، تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمهی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی آخرین بادهات از این همه خُم میآید با دُعایت عَلَم چهاردهم میآید ششمین آینهات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبردیم که مردانه شدیم شیعهیِ جعفریِ خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی میآیی سر هر صبح به دیدارِ علی میآیی باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات شاعر: حسن لطفی
-
می باره رو مکه بارونی از اختر محمد اومد کعبه به زمزم گفت شد آمنه مادر محمد اومد ساقی و ساغر پاک و مطهر برای امت اومد پدر فالق الاصباح خلیفه الله می خره مارو با یک نگاه امیر همه پیغمبران رده پاشه تو همه کهکشان به همه دنیا نمیدم یه ذره از محبتشو به قرآن یا سیدی مولا محمد تو اومدی طاق ایوون کسری رو شکستی آقا اما دل من رو نشکن که امیدم توهستی آقا میخوام پا بشم با خدا بشم زائر گنبد خضری بشم روزیم کن ای جان روضه ی رضوان دیدن روی صاحب الزمان یا سیدی مولا محمد حاجت به گفتن نیست یک عمره میدونن دلای عاشق یک روزه میلاده پیغمبرو آقا امام صادق جلوه ی غیرت مرد فقاهت صاحب کرسی معرفت پاکی و زلال بده پرو بال با تو هستم در اوج کمال من قطره ی ناچیز تو دریا من تشنه و تو آب بقا ایشالله همون جور که خواستی زینت شما باشم آقا یا صادق آل محمد
-
سرها همه خاک کف پایت؛ سر ما هم پرها همه دنبال هوایت؛ پر ما هم در قرب تو جبریل، پرِ سوخته دارد زیر قدمت ریخته خاکستر ما هم عیسی که نفس داشت و موسی که عصا داشت خوب است ببینند که پیغمبر ما هم بر خاتم ما حک شده یا حضرت خاتم پس معجزه هم می کند انگشتر ما هم گر آخر این زنده به گوری قدم توست پس زنده به گور قدمت دختر ما هم به فاطمه گفتیم بابی انت و امی صد بار فدایش پدر و مادر ما هم شاعر: علی اکبر لطیفیان
تاکنون نظری ثبت نشده است.