- 2682
- 1000
- 1000
- 1000
ولادت امام رضا (ع)، حنیف طاهری
مدیحه خوانی به مناسبت میلاد امام رضا (ع) با صدای حنیف طاهری، سال 1397
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
شب تولدت آقا دلم تا حرمت سر زد کبوتر دلم سلطان به هوای حرم پر زد ایران رعیت توئه عالم جون فداته بال و پر فرشته ها خاک زیر پاته شاه خراسان قبله ایران آذری می خونم جان سنه قربان ای سلطان کَرَم شاهی و نوکرم قربونت برم دوا می شه همه دردام آقا جون شب میلادت برات کربلا میدن دم پنجره فولادت اصلا گِل منو خدا با نورت سرشته هر کی زائر تو شد جاش توی بهشته ای نور ایمان معنیِ قرآن گیلکی می خونم تی جانه قربان ای سلطان کَرَم شاهی و نوکرم قربونت برم مثه آهو میام سلطان توی صحن گهرشادت به امید یه روزی که بشم خادم دربارت امشب شب ولادته نور حق دمیده ریسه بستن تو بهشت امام رضا رسیده مست نگاتم حضرت جانان مشهدی می خونوم خوش اومدی سلطان ای سلطان کرم شاهی و نوکرم قربونت برم
-
عشق شیرین از تو یار دیرین من شور فرهاد از تو عشق شیرین من دین من آیین من صدای زنگ بهشته صدای نقاره خونه منبع آب بهشته آب صحن سقاخونه دلم عین کفترات بروی گنبد طلات دنبال آب و دونه برای تو می خونه ای سلطان سلام سلطان سلام ای سلطان درود سلطان درود دست منم بگیر فی یوم الورود هر چی دارم از تو هرچی می خوام با تو من می میرم بی تو سر گردونم تا تو راه بدی خاک پاتو از توی صحن گوهرشاد تا دم پنجره فولاد عاشقونه هی می خونم آقا جونم خونت آباد تا زیارتم قبول بشه برا اذن دخول میام با آه و فریاد از در باب الجواد ای لطف تمام سلطان سلام ای دریای جود سلطان درود دست منم بگیر فی یوم الورود من تاریکم و تو زهره ترین زهرا من بی کسم و تو مولا ابن مولا یا علی موسی الرضا
-
خدا میخواست لطفت تا قیامت بی کران باشد به دنیا آمدی تا شیعه با تو در امان باشد کنار تو بعید است اینکه روزی زائرانت را خدا ناکرده، محشراعتنایی به جنان باشد رضاجان! خوف این دارم که از غفلت مرا روزی زبانم لال جز تو نام دیگر بر زبان باشد امامی که مرا با یک سلام ساده مشهد برد نباید با مکان باشد که باید لامکان باشد پدر؛ موسی بن جعفر مادرش؛ نجمه، بلی! باید به دنیا آمدن های امامان آن چنان باشد به دنیا آمدی حاجی شوند آری فقیران هم اگر پرواز تهران-مشهدت حتی گران باشد به دنیا آمدی تا بعد هر برگشتن از مشهد درون خانه زینت بخش چایام، زعفران باشد به دنیا آمدی مادربزرگ من شفا گیرد که دست پیرها بر دامن مردی جوان باشد به دنیا آمدی سبک خراسانی پدید آمد که طبع شاعر آیینیات با تو روان باشد خیالات من است اینها، وگرنه شأن تو این نیست به دنیا آمدی تا چشمه حکمت روان باشد به دنیا آمدی تا نسخه طب الرضای تو دوای دردهای بی مداوای جهان باشد به دنیا آمدی تا شیعه ی اثنی عشر با تو پس از تو برترین فرقه میان این و آن باشد به دنیا آمدی تا یک علی هم سهم ما گردد به دنیا آمدی تا یک نجف در خاک مان باشد! به دنیا آمدی تا قرن ها از بعد دعبل هم یکی از جلوه های معجزات تو "حسان" باشد نه دعبل نه فرزدق نه حسانم، لیک میخواهم خیالم چون نسیمی در هوای تو وزان باشد غروبی را تصور کن پس از رجعت حرم باشیم موذنزاده در صحن تو مشغول اذان باشد غروبی که نماز مغربش در صحن جمهوری خدا قسمت کند پشت سر صاحب زمان باشد غروبی که تو منبر میروی بعد از نماز آن طنین خطبهات در گوشهای زائران باشد چه شبهایی ست شبهای دل انگیز پس از رجعت گمانم اینکه آن شبها زمین در آسمان باشد
-
اگر حاج اکبر ناظم بیاید هر شب جمعه برای جد مظلومت بخواند، روضهخوان باشد یکی از حضرت زینب بخواند تا که بعد از او دم سینهزنیها نوحه دامنکشان باشد خودت تفسیر خواهیکرد، خود توضیح خواهیداد چرا باید سر جد تو در دست سنان باشد؟ اجابت میکنیم آنروز ما یابن الشبیب ات را برایش روضه میگیریم تا جایی که جان باشد به آب حوض صحنت میخورد پیوند، اشک ما زنان بچهمرده اشکشان باید چنان باشد زنان بچهمرده مثل باران نه، که خود ابرند زنان بچهمرده اشکشان باید روان باشد رباب آرام با راس علیاصغر به نی میگفت: دلت می آید این مادر به دنبالت دوان باشد؟ مگر با مادرت قهری چرا پایین نمیآیی؟ نمیخواهم سرت دیگر برایم سایهبان باشد به خود میگفت: من هم مثل زینب خون دل خوردم پسر دادم بنابراین قدم باید کمان باشد چرا مادر نمی خوابی گمانم تشنه آبی علی لای لای علی لای لای عزیزم دل این نیزه دار از سنگ خارست سرت بالای نی مثله ستاره ست چقد زیباست پایان من و تو گلویت چون دل من پاره پاره ست
تاکنون نظری ثبت نشده است.