منو
مولوی خوانی ولادت حضرت معصومه (س)

مولوی خوانی ولادت حضرت معصومه (س)

  • 7 تعداد قطعات
  • 3 دقیقه مدت قطعه
  • 735 دریافت شده
مدیحه سرایی به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) با مدیحه خوانی محمدرضا طاهری، مهدی میرداماد و مجید بنی فاطمه، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 3:33
    خدایی آروم دل امام هشتم اومده ایرونیا خبر خبر ملیکه ی قم اومده دوباره جانان اومده، بانوی ایران اومده بیارید حاجتا رو که نفس سلطان اومده فاطمه خدا می نویسه روی دلا روی دلای همه عاشقا حاجت ما را می ده خواهرت یکی یه دونه ی امام رضا فاطمه مولاتی یا حضرت معصومه دیونه کرده عالمو، رضا رضای رو لبت جونم به اونی که گذاشت، زینب ایران لقبت از همون اول که بی بی بلند شد اینجا علمت خدایی زینبیه ی کشور ما شد حرمت فاطمه آرزومه که مددم کنی اسیر لطف و کرمم کنی منو هم اضافه به زمره مدافعان حرمم کنی فاطمه مولاتی یا حضرت معصومه
  • 7:08
    حکم کردند که بی عشق نفس مذموم است شکر این سینه به عشق ازلی محکوم است از رضایی شدن تک تک ما معلوم است دل مسلمان شده ی فاطم? معصوم است همگی مستی خود را ز همین خم داریم هرچه داریم همه از حرم قم داریم به غبار قدم وصف تو محشر برسد پای توصیف تو باید که برادر برسد تا که در شأن تو مضمون برابر برسد جای آنست که یک سور? کوثر برسد لال در محضر تو بودن ما، وصف شماست ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست تو رسیدی و پدر صاحب دختر شده است صاحب آسیه و مریم و هاجر شده است از گل خند? تو دهر معطر شده است خواهری زینت آغوش برادر شده است تا که قنداق? تو دست برادر افتاد گوییا حق به حسین بن علی زینب داد کعبه بر آل علی کرده گریبان را چاک سای? چادر تو پهن شده در افلاک تو همان عرش نشینی و من افتاده به خاک من چه گویم پدرت گفت ابوک به فداک بگذارید بدانند تمام دنیا پای این درس گرفتیم مسلمانی را کرمت جلوه ای از بارش باران دارد سفر? ما ز کرم خان? تو نان دارد این همان نیک سرشتی است که انسان دارد که ارادت به تو و شاه خراسان دارد محک عشق تو در سینه انسان کافی است هرکسی عشق نورزد به شما آدم نیست دست از عشق محال است که ما برداریم عشق خاک قدمت بود، اگر سر داریم از بهار نفست شهر نیاسر داریم عطر تو بود گلابی که به قمصر داریم از زمانی که قدمهای تو آمد این سو نمک سفر? ایران شده قم ای بانو مینویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات مینویسم به تو از تشنه لب آب فرات هرکه شد مست حسین از تو گرفته است برات پرچم گنبد تو عرش? کشتی نجات کاش میشد که به دست تو خدایی بشویم تا محرم همگی کرببلایی بشویم شاعر : موسی علیمرادی
  • 11:02
    ز شوق شاخه طوبی ستاره می ریزد به پای دختر موسی ستاره می ریزد به روی خویش در آیینه میزند لبخند خدا به خنده زهرا ستاره می ریزد نشسته زل زده بابا به چهره دختر به لحظه های تماشا ستاره می ریزد به یُمن مَقدم این نو رسیده جبرائیل ز بام جنتُ الاعلی ستاره می ریزد هزار مرتبه الله اکبرش گفته براش چادر حوّا ستاره می ریزد به چشم روشنی نجمه آمده مریم گلاب می پاشد و یا ستاره می ریزد خبر دهید به مردم کریمه آمده است بیاورید تمنا ستاره می ریزد کریمه ای که ز یک گوشه چشم احسانش برای سفره دنیا ستاره می ریزد به بارش آمده نه قطره قطره که این ابر به قدر وسعت دریا ستاره می ریزد فرشته ها همه تعارف کنند نُقل و نبات نثار زینب آقام امام رضا صلوات دوباره بحر کرم در تلاطم آمده است به جلوه طاهره ی یُذهب عَنکم آمده است چه دیدنیست در آغوش حضرتِ نجمه عزیز کرده مولای هفتم آمده است دهانش آب نیفتاده بلکه نهر عسل ز بوسه از لب سلطان هشتم آمده است نگاه کن به دل ذره ذره هستی ز شوق آمدنش در ترنم آمده است تمام پنجره ها محو در تماشایند مگر که حُسن خدا در تجسم آمده است سلام کرده و در پای گنبدش خورشید پی جواب سلامٌ علیکم آمده است سر گرفتن اذن طلوع چون هر روزش از آسمان چهارم سوی قم آمده است نشسته است دو زانو که مستفیض شود جناب خضر به کسب تَعَلُّم آمده است اگر که صحن عتیقش فرشته باران است عجیب نیست بهشت تبسم آمده است چه احتیاج به خواهش کریمه با رغبت به استجابت حاجات مردم آمده است امام از تو بخواهد که کم دلیلی نیست کسی به جز تو سزاوار اِشفَعی لی نیست سلام و عرض ارادت به محضرت بانو رسیده ام بزنم حلقه بر درت بانو به غیر گوشه ی بام تو آشیانم نیست بریز دانه برای کبوترت بانو امامِ تو به لبش مزه فِداها داشت ز سیر در جلوات مطهرَت بانو ملیکه ای به تمام حریم اهل البیت و خواهریِ تو فخر برادرت بانو مصمم است به قربانی پسر این بار خلیل دست به سینه برابرت بانو ز بی کرانه علم تو قطره ی کافیست برای حوزه علامه پرورت بانو نگاه ملتمس زائر تو دل بسته به دستگیریِ فردای محشرت بانو فقط به نذر فرج این دو بیت هم روضه ببخش میشود آزرده خاطرت بانو به احترام شما را به قم که آوردند نه سنگ و چوب که گُل ریخت بر سرت بانو ندید سایه ای از ناقه ی تو نامحرم نسیم کی شده نزدیک معجرت بانو
  • 7:27
    مدینه امشب پر از نور خدا شد درای رحمت به روی شیعه وا شد باب حاجت و ببین حاجت روا شد رسید از راه خواهر سلطان داره خدا میرزه به قدمهاش دنیا رو آره می بخشه به خاطر عشق ماها رو توی مدینه دوباره ببینید زهرا رو ای که تجلی قرآنی خواهر شاه خراسانی تو با امام رضا صاحب ایرانید تو فقط نه تنها بانوی دنیایی تو صف قیامت شفیعه ی مایی ای حرمت عرش خداست حال و هواش آشناست پیچیده توش بوی یاس حرم حضرت زهراست حرمت برده منو تا آسمونا تویی خانم مهربون مهربونا سر و سامون میگیرن از تو جوونا تویی تنها بانوی ایران دنیا همه سر سفره سبز انعامت میشه خرید آره کل بهشت رو با نامت حاجتامو می تونم بگیرم از خدامت تا تو کریمه ی معلومه اینجا گداییا مرسومه نوکرتند همه حضرت معصومه کسی که تو صحن تو بی پر و باله حاجتشو رو از تو نگیره محاله ای به فدای تو سرم می شینم توی حرم زیر بارون کرم از پیشت جایی نمی رم
  • 4:21
    قدم بزن با پای دل تو این هوای آشنا قدم بزن تو آسمونا با شور و حال شبای مشهد الرضا قدم بزن بیا به بزم عشق دلت رو پر بده میون جمع عاشقا قدم بزن منم همون که دل سپردمت هوامو دارم ببین که اشک شوقت از چشای خیسم جاریست مگه برای این همه گدا تو کم می زاری دخیل چادر توام مولاتی یا حضرت معصومه، مولاتی یا حضرت معصومه چه محشری، چه خواهری هنوز نیومده دلا رو می بری تو دست مادر چه نور ماهی تو که تمام هستی برادری بازم کنار تو، تو سایه سار تو تداعی میشه حس گرم مادری قیامتی به پا شده کنار این گهواره ببین از آسمون داره دوباره گل می باره دوباره زیر پای تو فرشته گل می کاره دخیل چادر توام مولاتی یا حضرت معصومه، مولاتی یا حضرت معصومه
  • 4:18
    همیشه بوده فقط لطف، کار فاطمه ها که بوده ایل و تبارم دچار فاطمه ها اگر قرار بر این است بی قرار شوم خدا کند که شوم بی قرار فاطمه ها خوشا به حال کسی که تمام زندگی اش مدام چرخ زند در مدار فاطمه ها نیاز نیست به توضیح حجب و عفتشان زبانزد است همیشه وقار فاطمه ها رسیده چون شب میلاد من کجا بروم مدینه هست و یا قم مزار فاطمه ها عجب نباشد اگر قم شده دری ز بهشت بهشت بوده چو در انحصار فاطمه ها گره به کار من افتاده می روم سوی قم دخیل بسته ام امشب فقط به بانوی قم تمام کشور ما خاک زیر پای شما که هست این همه امنیت از دعای شما چه ارزشیست به ناقابلی جان چو من هزار جان گرامی شده فدای شما نگاه کن که همه نوکر و غلام تواند بگو که سر بتراشیم ما برای شما زنان کشور ما گوشه گوشه ی این خاک چه مادران و چه خواهر کنیز های شما رسیده صبح، گدایی به خاکبوسی تان به عرش می رود امشب همان گدای شما خوش آمدی به جهان زینب امام رضا عنایتی برسان زینب امام رضا شاعر : سید حجت بحرالعلومی طباطبایی
  • 4:34
    یا قاهر العـدوّ و یا والی الوَلی یا مُظهِر العجائِب و یا مرتضی علی چه جانماز پی اعتکاف بر دارد چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد علی حقیقت روز است و هیچ ممکن نیست که در مقابل شب انعطاف بر دارد دوباره مثل علی زاده می شود، آری اگر دو مرتبه کعبه شکاف بر دارد اگر که حرمت مولا نبود، ممکن بود خدا ز خلق خود امر طواف بر دارد نام ما را بنویسید به ایوان نجف نشده از نام سگ کهف کتاب آلوده چه شود ز راه وفا اگر نظری به جانب ما کنی که به کیمیای نظر مس قلب تیره طلا کنی چمن از رخ تو روایتی، شکر از لب تو حکایتی چه شود گهی به عنایتی نظری به سوی گدا کنی تو زنی به دوش نبی قدم، فکنی بتان همه از حرم حرم از وجود تو محترم، ز صفا، صفا تو صفا کنی تو به شهر علم نبی دری، تو ز انبیاء همه برتری تو غضنفری، تو صفدری چو میان معرکه جا کنی تو مراد من، تو نجات من به حیات من، به ممات من چه زیان برم، چه ضرر بکنم تو برابری و عطا کنی نرسد اگر به علی کسی به کجا رود به کجا رسد به خدا قسم که اگر کسی به علی رسد به خدا رسد

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی