- 728
- 1000
- 1000
- 1000
طاقت نمانده تا بزنم دست و پا دگر
مرثیه خوانی شهادت امام محمد تقی (ع) با صدای حسین سازور، سال 1387
متن شعر:
طاقت نمانده تا بزنم دست و پا دگر
بهتر که دست و پا نزنم نزد مادرم
کنیزان لحظه ای آرام شاید بشنوم یک دم
صدای جانسوز زهرا مادر خود را
من جوادم که خدا خوانده جواد
من چه کردم به تو ای بد بنیاد
عوض آن که مرا یار شوی
بر دل غمزده غمخوار شوی
رفتی و در به روی من بستی
با کنیزان همگی بنشستی
صدا زد تن بی تاب مرا تاب بده
جگرم سوخت به من آب بده
متن شعر:
طاقت نمانده تا بزنم دست و پا دگر
بهتر که دست و پا نزنم نزد مادرم
کنیزان لحظه ای آرام شاید بشنوم یک دم
صدای جانسوز زهرا مادر خود را
من جوادم که خدا خوانده جواد
من چه کردم به تو ای بد بنیاد
عوض آن که مرا یار شوی
بر دل غمزده غمخوار شوی
رفتی و در به روی من بستی
با کنیزان همگی بنشستی
صدا زد تن بی تاب مرا تاب بده
جگرم سوخت به من آب بده
تاکنون نظری ثبت نشده است.