منو
شهادت حضرت زهرا (س)، محمود کریمی

شهادت حضرت زهرا (س)، محمود کریمی

  • 5 تعداد قطعات
  • 10 دقیقه مدت قطعه
  • 738 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س) با صدای محمود کریمی، سال 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 10:00
    هر کس نشناخت مرتضی را بی رگ شد و باخت مرتضی را در غیبت عشق سامری شد در حرف و حدیث حیدری شد شانی که خود ولیکم شد در گرد و غبار فتنه گم شد جز نام نماند ازعلی نام اخلاق علی ست جان اسلام یک عده فقط علی علی شان شد روغن نان زندگی شان یک عده ولای مرتضی را خوردن قسم برای دنیا یک عده مرید جمع کردند با وعد و وعید جمع کردن با وعده ی در بهشت رفتن با مدحت بوتراب خفتن هر چند که ذکر اوست دعوت دعوت به امامت و نبوت هر چند عبادت است نامش خوش نقل نمودن کلامش اما خود مرتضی کجا و این نوع نگاه ما کجا و مولای ازل ولایتش کو ره یافته از هدایتش کو انصاف دهم هنوز هستن آنان که قار عشق بستن چون مامن هشت و چهار زهراست سرسلسه ی قطار زهراست هستن هنوز راه پویان با ذکر علی گناه شویان ذکری که عمل به بار آرد از جرم و گناه باز دارد چون فاطمه جوشن علی شو یکسان نبود محب و رهرو رهر ودل همچو یاس دارد تنها ز خدا هراس دارد جانباز و شهید مرتضی را رهبر نبود به غیر زهرا ذکری که فقط علی علی شد کم کم تهی از علی ولی شد آنان که ز فرط ناسپاسی گویند که روضه شد سیاسی هر چند ز دوستان مانند نطق فدکی راه بخوانند این خطبه اساس اتحاد است معنای وساست العباد است زهرا که به عشق جان فدا کرد تاریخ بخوان ببین چه ها کرد اثبات نمود با قداست یک شاخه ی دین بود سیاست اثبات به بینات محکم گر اهل مدینه ننگ عالم بر فاطمه درب را ببندند باز هم به علی نیازمندن اثبات نمود مرتضی کیست وقتی که خود اولین فدایی ست ورنه طوبی کجا و آتش ناموس خدا کجا و آتش بازو شکست تا بگوید هرکس ز امام دست شوید در روز جزا بدا بحالش نار و جزع و فزع حلالش آینه مومن است مومن مرات نبی شکست مومن امشب که ولی حق نشسته رو در روی آینه شکسته بر سینه ی خویش لخته خون دید یک لاله ی سرخ واژگون دید
  • 9:24
    آینه ز بس در انکسار است چون قلب امیر ذوالفقار است چشمی ز فراتِ اشک خسته چشمی متورم ست و خسته در حجره ی عشق جمع جمعو آینه سرش به پای شمعو خس خس نفس است روضه خواندن در پرده بس است عزیز من علی جان با گریه ی خود مرا مسوزان هر چند نشسته چون جلیلی بر من تو امیرالمومنینی ای مرد من ای عزیز عالم سربار شدم نما حلالم هر لحظه علی صدات کردم در دل گفتم فدات مردم هر چند ز خنده دل بریدم چندیست تبسمت ندیدم چندی نشنیدم صدایت یک سوره بخوان شوم فدایت از اول ایه های یاسین در لرزه فتاد زانوی دین از چشم به چشم اشک بارید زهرا مددی گرفتو کوشید تا پاک کند سرشک مولا شد مادر آب غرق دریا چون فاطمه شام آخرش بود در هق هق گریه هاش فرمود غسل و کفنم شبانه باشد دفن بدنم شبانه باشد انان که نه با تو پا به پایت با تو به مشایعت نیایند یک لحظه کنار قبر من باش ای یار بهار قبر من باش پس از وصیت خویش چون وقت کم است و مرگ در پیش پس راحت گریه کن برایم گریه به من و یتیم هایم گریه به قتیل اشقیا کن گریه به شهید کربلا کن شد وعده ی ما کنار گودال وقتی که حسین رفت از حال با روی به روی خاک افتد با سینه ی چاک چاک افتد ای وای حسین
  • 8:17
    من علیم با اینکه حق با منه سکوت سنگینم گرفته دستامو بخاطر دینم بخدا اینکه جون من تو دستاشه اگه اذن خدا به شمشیرم باشه نمیشینم تا این زمین، خون ظلم دریا شه مثل باغ آماج تگرگم، بعد فاطمه بی بار و برگم مثل طفل مشتاق به مادر، مشتاق مرگم من علیم با اینکه حق با منه فاطممو کشتن بین در و دیوار، محسنمو کشتن یادتونه سفارشه پیغمبرو، ادبو احترامِ با این دخترو ولی با هیزومای فتنه سوزوند این درو من که معنی فتح المبینم بعد فاطمم تنهاترینم من امام آسمانو زمینم خونه نشینم دیدم شماهارو وقتی نبی فرمود من کنت مولارو همه با هم برای بیعت با حیدر رو لباتون سرود بخّن یا حیدر کاری کردین که مصطفی زد فریاد وا حیدر بی وفاییتون تا بر ملا شد پای ریزیه کرب و بلا شد بین کوچه ها رأس حسینم از تن جدا شد وای حسین ای وای حسین وای حسین ای وای حسین وای مادر ای وای مادر وای مادر ای وای مادر صل الله علی الباکین علی الحسین حسین حسین حسین
  • 3:41
    روح از تن عشق پر زد و رفت بر جان علی شرر زد و رفت مولا چو رسید در کنارش تا دید به چشم اشکبارش که فاطمه با قد خمیده چادر به روی سرش کشیده حس کرد که قدرتی ندارد چون فاطمه حرکتی ندارد آن یل که به فتح خیبر آمد بی‌جان به کنار بستر آمد از اشک شده‌ست خیس رویش زد خنجر، بغض بر گلویش یک لحظه نگاش کرد مولا آرام صداش کرد مولا انگار فلک ز حرکت افتاد مولای سخن به لکنت افتاد کای دختر خاتم رسولان من با توام ای رسول را جان ای مادر زینبین! برگرد بی تو چه کند حسین؟‌ برگرد زد پرده کنار و دید بانوش خوابیده و زخم روی ابروش از بی‌کسی علی چه گویم؟ شد بسته به استخوان گلویم بگذار بگویمت به فریاد چون طفل، علی به گریه افتاد فرمود که چشم بسته وا کن یک بار دگر مرا صدا کن ای دُرّ یگانه ی پیمبر رحمی به منه علی کن آخر مظلوم حسین
  • 4:19
    حسین حسین حسین حسین بی کس حسین زخمی حسین تشنه حسین ای وای حسین پدرِ خاک، پسرت خاک نشد مادرِ آب، پسرت آب نخورد دو آرزو به دل مادر جوانم ماند حرم برای حسن کفن برای حسین حسین حسین حسین حسین

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی